در روزهایی که پیامدهای تحریم های ضد بشری تحمیل شده بر ملت ایران و سایۀ سنگین ویروس کرونا و معضلات اقتصادی و صعود و سقوط بورس دست به دست هم داده و همۀ ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سبک زندگی جامعۀ ایرانی را دستخوش اختلالات اساسی کرده است و در فضایی که بار بیکاری و بی پولی بیش از پیش بر شانه های قشر متوسط وضعیف سنگینی می کند، ناگهان گل از گل ما می شکفد وقتی جسته و گریخته می شنویم که آمار جراحی های زیبایی عجیب و غریب مانند پیکرتراشی و زدودن غبغب و جاسازی پروتز های مختلف وصورت سازی و رو به آسمان بردن نوک بینی و نیز انجام هایفو ولیفت صورت و تزریق ژل و بوتاکس و چربی هنوز در ایران چشمگیر و کار و بار پزشکان متخصص و دست اندرکاران این مقولات نیز همچنان سکه است .
به غیر از مطب های پزشکان متخصص زیبایی ، در حال حاضر آرایشگاه های زنانه هم در امر زیباسازی های مدرن ید طولایی دارند و با دایرۀ واژگانی مانند ریباندینگ مو ، آگاوه تراپی، هاشور ابرو، اکستنشن و کاشت مو و مژه ،کاشت ناخن و پدیکور و مانیکور شیفتگان جمال بی نقص را به سمت خود جلب می کنند.
ظاهرا جامعۀ معاصرایرانی توانسته در کمال صلح و صفا اصل همزیستی مسالمت آمیز تضادها و تناقض ها را بپذیرد و با آن کنار بیاید. به شکلی که با توجه به موقعیت فعلی اقتصادی جامعه ، نه فقط طبقۀ برخوردار و مرفه بلکه گروهی از طبقات متوسط متوسط و متوسط پایین نیز که در تامین معیشت معمولی خود با مشکلات زیادی روبرو هستند نیز در زمرۀ طالبان و دنبال کنندگان خدمات آن مطب ها و این سالن های زیبایی طبقه بندی می شوند.
به علاوه در سال های اخیر پدیدۀ اجتماعی نامتعارفی رخ داده و مردان نیز به وادی مشتریان جراحی های زیبایی و خودآرایی های آرایشگاهی وارد شده اند که در این میان البته مردان جوان و پس از آن میانسالان سهم بیشتری دارند . یعنی به نوعی می توان گفت گروه نسبتا بزرگی از افراد جامعه از سن نوجوانی تا اواخر میانسالی و از خاستگاه های متفاوت اقتصادی، با این پدیده درگیر شده و با ان ارتباط برقرار کرده اند.
بنابر این به نظر می رسد به دست آوردن این نوع زیبایی ساختگی و موقتی به یک ارزش اجتماعی تبدیل شده است . ارزشی که افراد برای به دست آوردن آن با یکدیگر رقابت و چشم و هم چشمی کرده و مبالغ زیادی هزینه می کنند تا به لحاظ صورت و اندام به فرم و شکل دلخواه خود ( مطابق معیارهای مد شده در جامعه) برسند.
می توان گفت در فضای فعلی اصلا عجیب نیست اگر خانمی برای داشتن چشم بادامی و ابروی کمانی یا کاشت ناخن مصنوعی از هزینه های مثلا تغذیه یا پزشکی خود و خانواده اش بکاهد و این جا به جایی در او رضایت خاطر هم به وجود بیاورد.
گفته می شود ایران در میان 10 کشور اول دنیا در مورد خدمات جراحی و غیر جراحی های زیبایی قرار دارد . واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ آیا ایرانی ها دچار عارضۀ خود زشت پنداری جمعی شده اند ؟ خود زشت پنداری یا دیسمورفو فوبیا اختلالی است که در آن فرد به مشخصات ظاهری خود به شکل افراطی حساسیت نشان می دهد، خود را زشت تر از دیگران می پندارد و برای ایجاد تغییرات ظاهری ، هر هزینه مادی و معنوی را می پذیرد.
آیا پایین آمدن اعتماد به نفس و احساس عزت نفس تبدیل به پدیدۀ گروهی قابل توجه شده است ؟ یا یا نوعی از مکانیسم دفاعی اجتماعی رو به رو هستیم ؟ مکانیسمی که در مواجهه با شرایط نامطلوب اقتصادی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی موجود ، پرداختن افراطی به زیبایی ظاهری را به عنوان وسیله ای برای تخلیۀ انرژی های منفی و دور شدن از واقعیت های پیش رو برگزیده است .
البته حتما گروهی از صاحب نظران در این جا از پدیدۀ تهاجم فرهنگی که به وسیلۀ فیلم ها و شبکه های ماهواره ای اعمال می شود نیز سخن خواهند گفت . اگرچه اصل موضوع تهاجم فرهنگی مورد تایید بوده است اما این نکته نیز حائز اهمیت است که حتی در کشورهای مبدا و مبدع این روش های زیبایی هم بیشتر سلبریتی ها و اقشار خاصی از مردم مشتری این کالا هستند و با وجود رفاه و درآمد بالاتر مردم در آن کشورها، استفاده از این گونه خدمات خودآرایی و زیبایی از استقبال و استفادۀ عمومی برخوردار نیست.
نهایتا اینکه اگر اصل عرضه و تقاضا را هم در نظر بگیریم ، به نظر می رسد که این نوع زبیایی تصنعی عرضه می شود چون در جامعه تقاضا وجود دارد. چون زیبایی ظاهری به هر شکل تحسین و تایید می شود و به عنوان ارزش افزوده مورد توجه قرار می گیرد.
سخن آخر این که چگونه جامعه ای که با معضلات مهم و اساسی چون تحریم های غیر انسانی و مشکلات معیشتی جدی ، بیکاری، بیماری کرونا و پیامدهای ناگوار همۀ این پدیده ها دست و پنجه نرم می کند هنوز حتی در سطح اقشار متوسط پایین اقتصادی خود، به محض دستیابی به توان مالی حداقلی ، زیر تیغ جراحی و غیر جراحی زیبایی می رود و زیبایی ساختگی و ظاهری و ناپایدار را جزو اولویت های خود می داند ؟