تیم ملی انتخاب می‌کنیم یا تیم قرمز و آبی؟!...

دکتر عباس علی پور،   3981011133
تیم ملی انتخاب می‌کنیم یا تیم قرمز و آبی؟!...

هر کس سنگی را دوست داشته باشد خدای متعال او را با وی محشور می کند (پیامبر گرامی اسلام ص).

هر انسانی فارغ از اینکه در چه جامعه ای باشد، دارای دو شان متکامل است. یک شان فردی و و یک شان اجتماعی. در شان فردی نیز دارای یک هویت و من نفسانی یا طبیعی و یک من عالی و اصیل می باشد. من نفسانی مانند خوردن (من می خورم)، خوابیدن (من می خورم) و ... و من عالی مانند فکر کردن (من فکر می کنم)، دوست داشتن (من .... را دوست دارم)، پرستش کردن (من ..... را می پرستم).

 اگر بین این دو منافات وجود داشته باشد بین دو من کشمکش بوجود می آید. فردی چربی خون بالائی دارد، من طبیعی می گوید این غذای چرب را بخور و من عالی می گوید نه نخور چربی خونت بالاست و برایت خوب نیست. منشا من نفسانی در طبیعت انسان قرار دارد و من عالی در اراده او. 

هر وقت من طبیعی بر من عالی پیروز شود، آنوقت پس از مدتی حالت شرمندگی و شکست ایجاد می شود (احساس شکست خوردگی). بر عکس هر وقت این من عالی بر من طبیعی پیروز شود انسان احساس مسرت و پیروزی خواهد داشت. 

در شان اجتماعی چطور؟ آیا دارای دو نوع من نیست؟ مثلا در پدیده اجتماعی انتخابات نمی تواند این دو نوع من وجود داشته باشد؟ من نفسانی می گوید آنکه زیباتر است را برگزین. آنکه بهتر صحبت می کند، ظاهرش بهتر است، وابسته به من هست و .... من عالی می گوید من تحقیق می کنم و بر اساس عملکرد قبلی و دانش و نگرشش برمی گزینم. چرا؟ چون من متناسب با هدفم که سربلندی و پیشرفت کشورم هست، فردی را انتخاب می کنم. هدف جامعه ام بر هدف کوتاه مدت خودم ارجح هست.

 اگر من طبیعی بر من عالی غلبه کند، حالت سرشکستگی اجتماعی حادث می شود یا با یک تکانه کوچک این سرشکستگی ایجاد می شود. 
باید بدانیم که اگر تسلیم من نفسانی اجتماعی مان شویم و چیزی را بسازیم آن عمارت و ساختار در زمین (هدف عالیه) خودمان نیست. داریم برای اهداف کوتاه مدت و خوشایند موقت خودمان (مثلا بتوانیم بعدا بگوئیم دیدید حرفمان درست از آب در آمد) و یا اهداف نامیمون انتخاب شونده خانه می سازیم. به قول مولوی:

در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین می دهی
گوهر جان را نیابی فربهی
گر میان مشک تن را جا شود
وقت مردن گند آن پیدا شود
مشک را بر تن مزن بر جان بمال
مشک چبود نام پاک ذوالجلال

خوب چه کسی به ما کمک می کند؟ خودمان و بس. امام صادق ع چه زیبا می فرمایندکه: تو را طبيب خودت گردانده اند،و درد را هم برايت گفته اند،و نشانۀ سلامتى را نيز به تو آموخته اند،و به دارو هم راهنمايى راهنمايى شده اى،اينك بنگر كه چگونه خودت را حفظ مى كنى.

آری باید بیندیشیم و بدانیم که ما چیزی هستیم که می اندیشیم. ما در فکر انتخاب افرادی برای مجلس شورای اسلامی هستیم. ما مجلسی برای کشور می خواهیم. ما مجلس شورای اسلامی ملی می خواهیم. ما مجلس شورای اسلامی صنف الف (نمی گویم حزب) و یا صنف ب نمی خواهیم. 

کشور ما در شرایط خیلی سختی است. به هوش باشیم. هر کس دارد ما را تحریک می کند که ای مردم بیائید که صنف الف فلان هست و ما بهتریم، از او بپرسیم و مطالبه کنیم که خودت را معرفی کن. چه هستی؟ چه می خواهی؟ چه داری؟ اساسنامه ات کجاست؟ محتوای مرامنامه چیست؟
به راستی چرا چنین اتفاقاتی برایمان می افتد؟ باید بدانیم و فرهنگ سازی کنیم که همه آحاد ملت بدانند که:

    1- مجلس (متشکل از وکلای تام الاختیار ما) وظیفه اش چیست؟ 

    2- نماینده باید دارای چه خصوصیاتی باشد تا بتواند بهترین نماینده باشد (وکیل خوبی برای ما باشد)؟

    3- این کاندیدای نمایندگی بر فرض راهیابی به مجلس، چه نقش موثری را می تواند در راستای وظیفه مجلس انجام دهد؟  
     
مردم عزیز، طرفداران قرمز و آبی های عزیز، مردم عزیزی که طرفدار هیچیک از قرمزها و آبی ها نیستید. ما قرار است تیم ملی انتخاب کنیم نه تیم قرمز یا آبی. مهم اینست که تیم ملی کشور عزیزمان پیروز شود. پس چون قرار است برای تیم ملی انتخاب کنیم دیگر فرقی نمی کند قرمز باشد یا آبی. وریا غفوری باشد یا مهدی ترابی. همین که مطمئن باشیم که در خدمت تیم ملی هست برایمان کافی است. دیگر می ماند که آیا بهترین بازیکن برای پست در نظر گرفته شده اش هست یا خیر؟

 این جفای به تیم ملی و قبل از آن به کشورم هست که آنها را از اینها محروم کنم. به این کرکری خواندنهای لیدرهایشان هم خیلی گوش نکنیم. آنها باید گوش کنند و به این سه سئوال پیشگفت ما پاسخ دهند.

قرمز خوب و آبی خوب آنهائی هستند که بهترینهایشان را در اختیار مربی تیم ملی قرار می دهند. مربی تیم ملی مجلس شورای اسلامی هم مردم هستند. باید سعی کنیم دانش مربیگری مردمان را بالا ببریم و نه تحریک احساسات قرمز و آبی بودنشان را. 
..
ممکن هست بفرمائید ما که نمی توانیم و اینها وظیفه احزاب است. کدام حزب؟ ما در بحث تحزب خیلی عقب هستیم. این صنفهای حزب نما که خیلیهایشان فقط موقع انتخابات پیدایشان می شود، با مرامنامه های کلی گوئی یانه شان، نیامدند مردم را جهت جذب و آموزش و ایجاد دفاتر و یا کار حزبی دعوت کنند. کارکرد حزبی شان فقط در ایام انتخابات هست.

 گروهی هستند که فقط در ایام انتخابات مردم برایشان اهمیت پیدا می کند. نه عقبه و نه بدنه کارشناسی قوی دارند و نه به فکر کار کارشناسی هستند. لطفا بروید مرامنامه هایشان را مطالعه کنید، همه شان شبیه هم هست! ولی در عمل مانند کارد و پنیر با هم برخورد می کنند. دلیل برخوردشان نه کار کارشناسی بلکه حداکثر برخورداریشان از قدرت است. 

در مواضع سیاسی چپ‌های کشورمان روزی جنگ با آمریکا را به بهانه کمک به صدام که خالدبن ولیدش می خواندند واجب می دانستند، امروز چه؟ الان کجای این معرکه گرفتاریهای ملت قرار دارند؟ الان هر دویشان 180 درجه جایشان عوض شده است! در مواضع اقتصادی هم کلاً مواضعشان دچار دگرگونی شده است. قبلاً اصولگراها مثلا جناح راست بودند و اصلاح‌طلبان مثلا جناح چپ، اما حالا چه؟

 آیا غیر از این هست که اصولگراها متمایل به اقتصاد چپ شدند و اصلاح‌طلبان تقریباً بدون موضع! می بینید اینها واقعا دارند با ما و شعور و سرنوشتمان چه می کنند؟ 

غیر از این‌است که اینها به جای ارائه برنامه هایشان و گسترش بخشهای آموزشی و پژوهشی در راستای برنامه ریزی برای اداره بهتر کشور عزیزمان، در جهت تقویت رانت های سیاسی با صاحبان قدرت، گام برمی دارند. تا بحال چند تا پژوهش کاربردی انجام داده اند؟ 

اینها با سر و صدای بلندشان می خواهند حافظه ملت را از کار بیندازند. آنها چون چیزی و هنری ندارند، هنرشان در اثبات بی هنری دیگران هست. داشته هایشان در اثبات بی بهره بودن دیگران هست. چیزی در کفه ترازویشان ندارند و برای سنگین نشان دادن کفه شان مدام در حال کاستن از کفه ترازوی حریف هستند.

 ائتلافهایشان هم نه برای هم افزائی و تقویت بدنه کارشناسی و موفقیت کشور بلکه برای برخورداری  از قدرت بیشتر است. بعد هم که چون چیزی نداشتند و افتضاح به بار می آورند فورا می گویند اصلا از اول هم ما با هم نبودیم!  مسابقه هیچ با هیچ راه انداخته اند. در این راه هم، از هیچ کاری فروگزاری نمی کنند. دروغ منفعت خیز می گویند و یا زمانی که باید موضع داشته و ملت را راهنمائی کنند سکوت منفعت خیز می گیرند یا سریع با راه انداختن یک جنگ روانی، اولویتهای جامعه را عوض می کنند تا حواس ملت و نخبگان احساسی جامعه را پرت کنند.

 بعضهایشان که بهترند آن را مصلحت آمیز یا تاکتیکی تلقی می کنند تا عذاب وجدان نگیرند و بعضی هایشان که بدترند اینقدر از این کارها کرده اند که دیگر برایشان عادی شده است.
 
گرامی می داریم یاد شهید بهشتی عزیز در حزب جمهوری اسلامی را که دروغ تاکتیکی را قدغن کرده بود ، آنهم در آن شرایط به شدت التهاب آلود اوائل انقلاب . البته داخلشان هم آدمهای خوب و هم بد فراوان هستند. اما هنوز به این بلوغ نرسیده اند که به فکر تیم ملی باشند و فقط می خواهند استیلای خود را تکرار کنند. در معرفی نامزدهای انتخاباتی هم به جای در نظر گرفتن ویژگی هائی مانند شایستگی ها، صلاحیتها و بهترین بودنها، تنها به وجهه ی اجتماعی افراد توجه می کنند چرا که مقبولیت عمومی نامزد در پیروزی های انتخابات و در پی آن کسب قدرت اهمیت بسیار بیشتری دارد. 

به همین دلیل هم در لیستهایشان اگر دقت کنید فرزند، برادر، خواهر فلان شخصیت محبوب را تور می زنند و در لیستشان قرار می دهند.

 افراد به اصطلاح مشهور (سلبریتی) و دارای تعداد پیگیری کننده (فالوور) بیشتر در صفحات اجتماعی را در لیستشان قرار می دهند! که چه کنند؟ تصمیمات بهتر کارشناسی شده برای کشور بگیرند؟!

 لطفا قدری تامل کنیم. مگر خدای متعال با ما عقد اخوت بسته هست که هر تصمیمی بگیریم سنتش بر این مستقر باشد که ما پیشرفت کنیم؟ با این تصمیم گیریها می خواهیم تا سال 1404 سرآمد منطقه بشویم؟
 اینها شرایطی را فراهم می کنند تا گردش قدرت در میان عده ای خاص رخ بدهد و مردم و نخبگانشان (به عنوان مبنای دموکراسی) به حاشیه بروند. وجودشان و این نحو فعالیتشان سبب می شود که مشارکت عمومی را کاهش داده و سبب بی تفاوتی مردم نسبت به امور سیاسی شان گردد.

اینها سیاست را به حرفه ای در اختیار عده ای خاص در صنف خودشان تبدیل کرده و کاری می کنند که تنها افرادی خاص که متخصص و ماهر در بازی قدرت هستند (البته دست پرورده و آموزش دیده خودشان هستند) در صحنه باشند و دیگران قادر به حضور در این میدان نباشند. اگر احزاب با کارکرد درست می داشتیم، وقایع تلخ اخیر در جامعه مان پیش نمی آمد. آیا هنوز وقت آن نرسیده که به خود آئیم و گول آنها را نخوریم؟

در این راه هم بسیار حرفه ای با احساسات مردم خصوصا جوانان و تحصیلکرده های احساسی کشور بازی می کنند و سرباز بی جیره و مواجب استخدام می کنند. در بین آنها تفرقه می اندازند تا قدرت بیشتری کسب کنند و در پشت صحنه در موقع تقسیم غنائم این ملت، سهم بیشتری از اقتصاد آشکار و مخفی نصیبشان شود. با این فضا سازی نمی گذارند آنها فکر کنند که خوب اگر اینها بیایند دقیقا چه می خواهند کنند؟ قدرت تفکر را با دوقطبی کردن شدید در جامعه از همه سلب می کنند. 

 براستی مثلا چند درصد نخبگان جامعه ما مرامنامه این اصناف حزب نما را خوانده اند؟ چند درصد نخبگان جامعه ما تاریخچه بوجود آمدنشان و مواضعشان را از اوائل انقلاب تعقیب کرده اند؟ اینها مهم است چرا که این نخبگان ریش و قیچی شان را به استنباطهای آنها از موضوعات روز جامعه داده اند؟ مگر چند درصد این نخبگان برجام را خوانده بودند که موافق یا مخالفش شده بودند؟ مگر چند درصد نخبگان جامعه ما خودشان اف ای تی اف را خوانده اند که موافقت و یا مخالفت می کنند؟

 حداکثر اینکه نخبگان جامعه ما مانند بسیاری از خوانندگان مقالات هستند که فقط نتیجه گیری مقالات را می خوانند و نه روش کار انها را. خیلی مهم است که روش کار نویسندگان و محققین چه بوده که این نتیجه گیری را  کرده اند؟ شاید اشتباه نتیجه گیری کرده و یا حتی راهنما به سمت الف می زنند و به سمت ب می پیچند! 

چه کنیم؟ 

1- ما باید به آنها کمک کنیم که به خود بیایند و به معنای واقعی حزب باشند. به معنای واقعی حزبی در شان نظام جمهوری اسلامی ایران که برای به ثمر نشستنش خون دلها خورده شده و خونهای پاکی ریخته شده است، داشته باشند. 
2- ضمن رعایت قانون، سازمان، هدف، ایدئولوژی، برنامه و طرح مشخصی داشته باشند. قصدشان به دست گرفتن قدرت برای پیشرفت کشور عزیزمان باشد و نه ارزش داشتن قدرت برایشان برای نفوذ بر قدرتمندان.
3-  منافع ملی و عمومی را هدف قرار دهند و نه قشر خاصی. 
4- هدف نهائی شان، ساخت جامعه ای مطلوب و تامین وحدت ملی، استقلال و ارتقای فرهنگ عمومی جامعه باشد.
5-  اگر با برنامه ای مخالفت می کنند برنامه جانشین و نتایج آنرا با دلائل روشن و کارشناسی بیان کنند. اگر اینها این گونه عمل کنند در آنصورت قواعد و هنجارها، در افراد جامعه درونی می شود و ملت دیگر احساس تنهائی نمی کند. اگر این گونه عمل کنند آنوقت فی نفسه و جدای از اینکه مواضعشان چه باشد، وجود و فعالیتشان حتما به نفع سربلندی ملت خواهد بود.  اینگونه عمل نکردنشان هست که سبب می شود تا نخبگان به این جمع بندی می رسند که منافع فردیشان تنها در برکناری و دوریشان از مشارکت سیاسی و حزبی پیدا خواهد شد. 

تا آن زمان باید نخبگان جامعه آستینهایشان را بالا بزنند و ضمن مطالبه گری دلائل بهتر بودن کاندیداهایشان از این صنوف و افراد، و سپس مطالعه دقیق بر روی آنها، روشنگری کنند و در این راستا هم نیتشان صرفا سربلندی کشور باشد.

 ما مردم هم باید آنها را مجبور کنیم تا خود را به صورت صحیح به ما بشناسانند (نه به صورتی که در حال حاضر هست) و ما هم صرفنظر از وابستگیشان، صرفا بر اساس توانمندیشان انتخاب کنیم. ایکاش سازمانهای مسئول مانند وزارت کشور و یا شورای نگهبان این کاندیداها را ملزم می کردند در یک ساختار و فرم مشخص (مشابه یا شکلی کامل تر از فرمی که قبلا ارائه نمودیم) این اطلاعات را در اختیار عموم مردم قرار می دادند.  

و سخن پایانی اینکه ما باید جامعه را آرام کنیم تا به سوی عقلانیت برود و نه احساسات. اگر آرام نکنیم هر کس بلندتر صحبت کند، خودنمائی بیشتری می کند و خدای ناکرده می شود منتخب ما. اینها کفهای روی آب هستند که تنها در صورت تلاطم و ناآرامی می توانند خودنمائی کنند وگرنه در صورت آرام بودن شرایط و عدم لزوم بلند صحبت کردن، دیگر چیز در خور توجهی ندارند. امروز عقلانیت یعنی انتخاب بهترینها برای وظیفه نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نه چون طرفدار قرمز باشیم قرمزترینها و یا اگر طرفدار آبی باشیم، آبی ترینها.  

گر در طلب گوهر کانی کانی
و در پی جستجوی جانی جانی
من فاش کنم حقیقت مطلب را
هر چیز که در جستن آنی آنی

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

  2. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

  3. اقدام عجیب سفیر ایران در باکو/ برای عزت ایران استعفا دهید              

  4. جلاد، به پایان سلام کن!

  5. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

  6. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

  7. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

  8. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

  9. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

  10. انتقام از پوتین؟

  11. عوامل توهین کننده به نظام و مقدسات اسلامی دستگیر شدند

  12. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

  13. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

  14. بذرپاش: امسال هر ماه افتتاح مسکن داریم

  15. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

  16. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

  17. مردم طلای دست دوم خریداری نکنند

  18. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

  19. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

  20. اول، بساط دلالی باید جمع شود

  21. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

  22. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

  23. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

  24. ایران اینترنشنال در آستانه تعطیلی / تعطیلی قریب الوقوع دفتر واشنگتن + عکس

  25. دادستان ساری: خسارات وارده قطع سه هزار اصله نهال جبران شود

آخرین عناوین