با توجه به آمار بالای طلاق و تأثیر مثبت ریشسفیدان در جلوگیری از این واقعه، نگرانیهایی در خصوص لایحه تأمین امنیت زنان و نقش مخرب آن در بقای این سنت وجود دارد که موجب مخالفت برخی کارشناسان شده است.
اگر به آمارهای ازدواج و طلاق نگاهی بیندازیم متوجه کاهش تعداد ازدواجها و در مقابل، افزایش شمار طلاق در کشور میشویم. در سالهای اخیر همواره نرخ طلاق در کشور افزایش یافته به طوری که در سال 97 در هر ساعت 63 مورد ازدواج 20 مورد طلاق ثبت شده است. سال 1397 به ازای هر هزار ازدواج ثبتشده، ۳۱۸ مورد طلاق ثبت شده که بالاترین عدد در تاریخ ثبتاحوال ایران است؛ به عبارت بهتر در هر سه دقیقه، سه ازدواج و یک طلاق در ایران رخ داده است[1].
همچنین و به بیان دقیقتر، نرخ عمومی طلاق طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ از 1.3 به 2.2 طلاق به ازای ۱۰۰۰ نفر جمعیت و نرخ خالص طلاق از ۵.7 به 8.2 طلاق به ازای ۱۰۰۰ زن متأهل رسیده است که این موضوع نشان از افزایش محسوس این پدیده در جامعه دارد.
طلاق آخرین راه برطرف کردن اختلاف میان زوجین است و در فرهنگ ایرانی این امر مذموم شمرده شده و راههای سادهتری برای حل اختلافات به کار برده میشود. از مهمترین و اثربخشترین راهکارها، مراجعه به بزرگترهای خانواده و اصطلاحاً «ریشسفیدان» است.
سازوکار سنتی کارآمد در حل اختلافات خانوادگی
در جامعه ایران از گذشته ریشسفیدها نقش موثری در خانواده ایفا میکردند و در صورت بروز مشکل در ارتباطات خانوادگی به خصوص در زندگی زناشویی فرزندان ماجرا را فیصله میدادند. آنان با استفاده از تجربیاتی که در طول زندگی خود به دست آوردهاند میتوانند با واقعبینی و به دور از احساسات، مسائل را تحلیل کرده و قبل از مراجعه به قانون، مسئله را در درون خانواده حل کنند. در همین راستا فردین ارژنگی رئیس شعبه ۳۰ تجدید نظر استان تهران طی مصاحبهای میگوید: «ظرفیت شورای حل اختلاف محدود است و بنا داریم مسائل خانوادگی با ریش سفیدی و مساعدت بزرگان حل و فصل شود.»[2] همچنین رئیس کل دادگستری استان سمنان گفته است: «ریش سفیدان در کاهش اختلافات خانوادگی نقش بسزایی دارند و حضور آنان از کشمکشهای خانوادگی میکاهد.»[3]
در این میان چند سالی است که لایحهای با عنوان «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» توسط دولت طراحی شده که به نظر میآید چندان قائل به برطرف کردن مسائل خانوادگی در درون خانواده نیست و سریعاً آخرین راه، یعنی جدایی را برای اختلافات خانوادگی مقرر میکند. پژوهشگران میگویند این لایحه با فرهنگ ایرانی سازگاری لازم را ندارد و موجب افزایش مشاجرات خانوادگی خواهد شد. دکتر زهرا آیتاللهی رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و از اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: «در این لایحه خشونت متناسب با ویژگیهای دینی و فرهنگی جامعه ایران تعریف و مصادیق آن مطابق با این اصول ذکر نشده است. تعریف واژهها به جای اینکه با تعریف آنها از اسلام همخوانی داشته باشد، بر اساس معانی غربیشان لحاظ شده است.»[4]
این لایحه با جرمانگاری گسترده در مواجهه با رفتارهای مرد در برابر همسر یا دخترش، بسیاری از رفتارهایی که ممکن است در زندگی زناشویی و خانوادگی اتفاق بیوفتد را خشونت علیه زن تلقی میکند. به عنوان مثال اگر مردی به دلیل مصالح خانواده اجازه ندهد همسرش در ساعات آخر شب در خیابان تردد کند، طبق این لایحه مرتکب خشونت علیه زنان شده است. به موجب این لایحه زنان میتوانند با مراجعه به دادگاه از همسر خود شکایت کنند و طبق ماده 66 از فصل چهارم لایحه مذکور در صورت تکرار برخی رفتارها توسط شوهر این اجازه به قضات داده شده که به سرعت حکم به جدایی زوجین بدهند. به نظر میآید این رویکرد نه تنها هدف اصلی این لایحه یعنی «حفاظت از کیان خانواده و ارتقای سلامت آن» را محقق نمیکند بلکه باعث تبدیل شدن کوچکترین کشمکشها به معضلاتی بزرگ مانند طلاق خواهد شد.
کارشناسان معتقدند این اتفاق علاوه بر گسترش مراجعات بیمورد به قوه قضائیه و افزایش شدید پروندههای قضایی، باعث از بین رفتن سنت ریشسفیدی و حل مشکلات در درون کانون خانواده شده و بنیانهای خانواده ایرانی را متزلزل میکند. بسیاری از مشکلات خانوادگی با پادرمیانی ریش سفیدان حل شده و به طلاق منجر نمیشوند. با از بین رفتن این سنت، روند رشد طلاق بسیار بیشتر از گذشته خواهد شد. در حالی که یکی از اهداف این لایحه صیانت از خانواده ذکر شده، به نظر میرسد نوعی نقض غرض و پارادوکس در بندهای آن وجود دارد.
[1] http://www.salamatnews.com/news/274578/
[2] http://radiogoftogoo.ir/NewsDetails/?m=175110&n=450880
[3] http://old.alef.ir/vdcjmxev8uqea8z.fsfu.html?174262
[4] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3681325