چرا بايد از اعتبار اصلاحطلبان هزينه كنيم؟
مصطفی تاج زاده، معاون سياسي وزير كشور دولت اصلاحات به روزنامه اعتماد گفت: بسياري از اصلاحطلبها تحليل اشتباهي دارند و فكر ميكنند، ماندن در قدرت ميتواند موثر باشد نه براي آنكه منتفع شوند بلكه افراد سليمالنفسي داريم كه اينگونه فكر ميكنند و معتقدند بايد به هر قيمتي در انتخابات شركت كرد. با اين افراد ميتوان بحث كرد و آنها را قانع كرد كه ما نبايد به هر قيمتي در انتخابات شركت كنيم بلكه بايد در انتخاباتي شركت كنيم كه مطمئن باشيم اگر ليست نامزدهاي ما راي آورد، ميتواند كاري انجام دهد.
اگر قرار باشد چه ليست «الف» به مجلس برود چه «ب» فرق نكند، چرا بايد از اعتبار اصلاحطلبان هزينه كنيم؟ بنابراين با دسته دوم بايد بحث كرد و آنها را قانع كرد كه معيارمان براي شركت در انتخابات ايجاد تفاوت معنادار است. اگر بتوانيم تفاوت معنادار ايجاد كنيم، قدم در اين راه بگذاريم، اما اگر نميتوانيم نبايد وارد اين بازي شويم...
ما نبايد به هر قيمت در انتخابات حاضر شويم يعني اگر نامزدهاي اصلي را رد صلاحيت كردند بايد به مردم اعلام كنيم ما با اين ليست ميخواستيم در انتخابات شركت كنيم اما چون نامزدهايمان رد صلاحيت شدند در انتخابات شركت نميكنيم. در اين صورت مسووليت به عهده شوراي نگهبان است. اگر كشور را خوب اداره كردند خدا پشت و پناهشان باد و همينطور ادامه دهند و اگر بد اداره كردند، خواهيم گفت ما اين وضع را پيشبيني كرده بوديم.
***
در جناح اصلاح طلبان هيچكس دستگير هيچكس نيست
جعفر گلابی در روزنامه اعتماد نوشت: مشكل مذكور بيش از 2 سال سابقه داشته و اطرافيان هم از آن آگاهي داشتهاند. اكنون اين سوال بسيار مهم خودنمايي ميكند چرا كسي كاري نكرده و كمكي صورت نداده است؟ حتي اگر خود آقاي نجفي از برونزايي موضوع اجتناب ميكرده است ولي باز هم دليل نميشود كه دوستان و همفكران و همحزبيها مسوولانه ورود نكنند و تاثير مناسب نداشته باشند. افزون بر وجوه اخلاقي و انساني حتي از نقطه نظر سياسي درگيرشدن يك فرد شاخص كه آبرويش آبروي يك جمع و حتي يك جناح است با موضوعي كه او را تا خودكشي پيش ميبرد چيزي نيست كه سياستمداران نسبت به آن بيتفاوت باشند...
بارها اين نكته را خدمت بزرگان و چهرهها و موثران اصلاحطلب عرض كردهام كه در اين جناح هيچكس دستگير هيچكس نيست، انبوه موارد و مصاديق سراغ دارم كه از دوستان و همفكران دچار انواع مشكلات شخصي، اداري، مالي، خانوادگي و حتي روحي و رواني شدهاند ولي هرگز كسي احساس مسووليت نكرده است كه دستي بالا زند و كاري بكند، جالب اينكه وقتي اين بياعتناييها و بيتفاوتيها به دوست صاحبمنصبي گفته ميشود مشخص ميشود كه خود او هم دچار شده و از بيتوجهي دوستان رنج برده است!
روزنامه شرق هم در این باره نوشت: مسئله، فقط بهرهبرداري سياسي اصولگرايان از رخداد يك قتل نيست. ابعاد سياسي ماجراي قتل ميترا استاد به درون جريان اصلاحات هم كشيده شد. اين قتل گويا بهانهاي شده براي اينكه بخشي از جريان اصلاحات در راستاي اهداف سياسي، دامن خود را از ماجرا بيرون بكشد و ديگري را مقصر جلوه دهد. اين خطي بود كه از همان روز انتشار خبر قتل آغاز شد...
حزب كارگزاران در جريان انتخاب شهردار تهران بعد از انتخابات شوراها، به دنبال شهرداركردن محسن هاشمي، عضو منتخب شورا بود و چندان با نجفي سر سازگاري نداشت. اين در حالي بود كه نجفي زماني عضو حزب كارگزاران بود. اصلاحطلبان عضو يا نزديك به حزب اتحاد ملت اما از شهردارشدن نجفي حمايت ميكردند...
بیشتر بخوانید:
جزئیات آشنایی نجفی با میترا استاد؛ از استخدام برادر تا ۱۳۶۲ سکه مهریه
***
چرا نجفی اسلحه داشت؟
مجتبی ذوالنوری در خصوص موضوع حمل سلاح توسط مسئولان، اظهار داشت: در این زمینه قانونی به نام "قانون تسلیح" داریم که قانونی خوب و جامع است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در قانون تسلیح مقاماتی تعیین شدهاند تا پس از اخذ مجوز، اجازه حمل سلاح داشته باشند،به خانه ملت گفت: حتی بعضی از شخصیتها که حفاظت از آنها لازم است، بعد از بازنشستگی نیز ممکن است اجازه حمل سلاح داشته باشند تا بتوانند در صورت نیاز از خود دفاع کنند.
وی با بیان اینکه مجوز حمل سلاح به مسئولان برای حفاظت از خودشان است نه جنگ و هجوم به دیگران، افزود: این قانون خوب است و کم و کسری ندارد، اگر نقصی هم داشته باشد، وزارت دفاع، وزارت اطلاعات یا ستاد کل نیرویهای مسلح از طریق وزارتخانه میتوانند پیشنهاد تغییر این قانون را ارائه دهند.
ذوالنوری ادامه داد: بعضی از مسئولان که باید حفاظت شوند، چند سال بعد از ترک مسئولیت نیز تا زمانی که آبها از آسیاب بیفتد و زندگیشان عادی شود، طبق قانون تسلیح، میتوانند مسلح باشند.
از سویی دیگر محمود علیزاده طباطبایی، وکیل محمدعلی نجفی درباره حمل سلاح توسط نجفی به آرمان گفت «همه مقامات فعلی و سابق مجاز به داشتن اسلحه هستند. این وضعیت برای مدیران میانی نیز وجود دارد و خیلی از مدیران میانی هم اسلحه دارند. بنده خودم نیز تا دوسال پیش اسلحه داشتم. با این وجود خودم با اصرار این اسلحه را به مراجع قانونی تحویل دادم. در شرایط کنونی ممکن است صدها و یا هزاران نفر از مسئولان گذشته و کنونی اسلحه داشته باشند. در گذشته در سازمان قضائی کشور یک بخش برای این مسأله وجود داشت که برای نیروهای انقلابی مجوز داشتن اسلحه صادر میکرد. در نتیجه داشتن اسلحه برای فردی مانند آقای نجفی که در سمتهای کلیدی زیادی حضورداشته اتفاق عجیبی نیست.»
بیشتر بخوانید:
رئیس پلیس تهران: انتقادات درباره نحوه برخورد مأموران با آقای نجفی را میپذیریم
***
چرا بنیصدر به دنبال اختیارات بیشتر بود؟
حجتالاسلام مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی به روزنامه فرهیختگان گفت: چون امام(ره) بین مردم خیلی نفوذ داشت، بنیصدر با این حرفها میخواست نظر مردم را به خودش جلب کند و هدفش فاصله انداختن بین امام(ره) و مردم بود. البته این یک توهم بود و نمیتوانست این کار را انجام دهد. نفوذ امام در مردم نفوذی سیاسی نبود بلکه نفوذ معنوی بود. امام مرجع تقلید، رهبر انقلاب و رهبری خودجوش از میان مردم بود و فرمانرواییاش بر مردم فرمانروایی سیاسی نبود بلکه قلبی بود. این امر موجب وابستگی مردم به امام(ره) میشد. بنیصدر این را نمیفهمید و فکر میکرد مردم بهخاطر خودش به او رای دادند. درصورتی که مردم بهخاطر امام(ره) و همان فریب و شگرد تبلیغاتی به بنیصدر رای داده بودند. این را یادش رفته بود یا اگر یادش نرفته بود میخواست کلاه سر مردم بگذارد و فکر میکرد بار دیگر با فریب مردم میتواند به هدفش برسد.
نکته دیگری که باید در پاسخ به سوال شما بگویم این است که بنیصدر اصولا از ابتدا دنبال این بود خط امام(ره) را که یک نگاهی فقاهتی به اسلام و انقلاب بود، کور کند و از بین ببرد. لذا شاهد بودیم درنهایت با منافقین پیوند زد. علاوهبر اینکه دخترش را به عقد رجوی درآورد، کلا در ایران با منافقین یکی شد و حتی از ایران هم با مسعود رجوی فرار کرد. در پاریس هم با هم همکاری کردند و بعدا هم اگر بینشان اختلافی پیش آمد، اختلاف قدرت بود نه اختلاف در اصول و مبانی.
بنیصدر از ابتدا میخواست خط امام(ره) حاکم نباشد و همان زمان هم میگفتیم این دعواها، دعوا با خط امام(ره) است و میخواهند خط امام را از بین ببرند و شیوههای خودشان را پیش بگیرند.
یک نکته قابل ذکر دیگر این است که بنیصدر اصولا انسان قدرتطلب و دیکتاتور بود. آن زمان میگفتیم بنیصدر کیش شخصیت دارد. این عنوان کتاب خودش هم بود ولی خودش هم داشت. جالب است در تاریخ 40 ساله انقلاب شاهد بودیم بعضی از افراد تعبیراتی را بهکار بردند که بعدها معلوم شد خود این افراد دچار آن مشکل بودند که حتی به ضرر خودشان نیز شد. از جمله بنیصدر که دچار کیش شخصیت و انحصارطلب بزرگی بود و حتی دیکتاتور در سطح بالایی بود.
بیشتر بخوانید:
بنیصدر شگردهای تبلیغاتی شیطنتآمیز را بلد بود و با فریب رای آورد/ چرا حزب جمهوری اسلامی منحل شد
***
علت شکایت هلال احمر از یاسین رامین
تسنیم نوشت: درباره پرونده یاسین رامین در یکی - دو سال اخیر زیاد شنیدهاید؛ پروندهای که در ابتدا میگفتند مربوط به واردات شیرهای خشک آلوده است اما تکذیب و بعداً مشخص شد این پرونده مربوط به حیف و میلهایی است که رامین در مقام مدیرعامل شرکت رشد وابسته به جمعیت هلال احمر کرده و اکنون نیز از آن به عنوان « اختلاف مالی» یاد میکند...
بر خلاف آنچه رامین گفته که فقط به 888 هزار یورو محکوم شده، او از حیث ارتکاب بزه خیانت در امانت موضوع تصاحب 873 هزار و 887 یورو وجوه خرید پلانگر انسولین به سه سال حبس و رد مال، از حیث ارتکاب بزه خیانت در امانت وانتقال مال غیر( سهام شرکت رشد به ارزش 540 هزار یورو) به جهت تعدد معنوی، علاوه بر رد مال به تحمل هفت سال حبس و پرداخت هفت میلیارد ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و از حیث ارتکاب بزه خیانت در امانت و انتقال مال غیر موضوع خودروی جگواربه لحاظ تعدد معنوی علاوه بر رد مال به تحمل هفت سال حبس و پرداخت دویست میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم شده است.
بیشتر بخوانید:
یاسین رامین چگونه به هلالاحمر خیانت کرد؟
انتقاد سایت حامی دولت به نظرسنجی چشمی روحانی از قیافه مردم
روزنامه کیهان نوشت: یک سایت حامی دولت درباره سخنان اخیر رئیسجمهور مبنی بر نظرسنجی چشمی از مردم نوشت کسی باور نمیکند این سخنان روحانی باشد.
انتخاب مینویسد: اظهارات اخیر حسن روحانی رئیسجمهور، شماری از حامیان او را که در طول ۶ سال گذشته، دستکم به تغییر بنیانهای فکری دولت دل بسته بودند، ناامید کرده است.
حسن روحانی چهارم خردادماه در دیدار اصحاب رسانه با او، گفته است: «من هر روز از توی ماشینم قیافه مردم را میبینم و نظرسنجی میکنم. از روی اینکه چند نفر میخندند، چند نفر عصبانی هستند، چند نفر قیافهشان گرفته است.»
نویسنده میافزاید: با این وجود، دولت دوم روحانی پس از چند ماه، به تدریج نشانههایی بروز داد که گویا اصول کلی و اساسی که پایه اعتماد مردم و نخبگان سیاسی و اجتماعی به آن بود را کنار گذاشته است. این موضوع، در اظهارات شخص حسن روحانی و گاه برخی مقامهای ارشد دولت به چشم میخورد. اینکه روحانی از «نظرسنجی» از روی «قیافه» مردم آن هم از داخل خودروی خود میگوید، نباید انتظار داشته باشد همان مردمی که از پوپولیسم و اظهارات و تصمیمات غیرعلمی رویگردان شده بودند، از آن استقبال کنند.
این اظهارات در گستره بزرگی مورد تمسخر مردم قرار گرفته و عدهای به تلخی از آن اظهار تاسف کردهاند. برخی به محاسبه نشستهاند که روحانی در خودروی ضدگلولهاش در مسیری که برای رسیدن به محل کارش طی میکند با سرعتی که خودرو دارد، چند نفر را خواهد دید و چهره آنها احتمالا چگونه خواهد بود! سایر واکنشها هم تا همین حد شوخطبعانه و در عین حال واقعبینانه و تلخ است.
اظهارات روحانی در مورد مهم نبودن کوچک شدن سفره مردم حتی از این هم بدتر است. این اظهارات از سوی عدهای، بیتوجهی به وضعیت معیشت مردم تلقی شده، از سوی عدهای دیگر، حتی نوعی اذعان به کوچکتر کردن عمدی سفرههای مردم به قصد توجه به اولویتهای دیگر عنوان شده است.