عمرانخان ستاره پیشین تیم کریکت پاکستان و نخستوزیر کشور بحرانزده پاکستان برای رهایی از وضعیتی که در آن گرفتار آمده باید دست به کاری میزد. وقتی صندوق بینالمللی شرایط سختی برای پرداخت بسته نجات به اسلامآباد پیشنهاد کرد، او ترجیح داد از کشورهای دوست کمک مالی دریافت کند. عربستان سعودی همواره اقتصاد نابسامان پاکستان را با وامهای سنگین خود مورد حمایت قرار داده است. ذخیره ارزی بانک مرکزی پاکستان تنها هشت میلیارد دلار است.
اما در همین سفر پرسروصدای محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی به اسلامآباد دو کشور قرارداد سرمایهگذاری 20میلیارددلاری با هم امضا کردند. رقمی حدود دو برابر آنچه در ذخیره ارزی این کشور قرار دارد. در گزارشها آمده که از اواخر 1980 تاکنون این سیزدهمین باری است که پاکستان درخواست بسته نجات از صندوق بینالمللی پول میکند. دیدار محمد بنسلمان از اسلامآباد نیز به فاصله کوتاهی از سفر شیخ محمد بنزاید آل نهیان، ولیعهد امارات از پاکستان صورت میگیرد. امارات متحده عربی نیز قول داده که شش میلیارد دلار به پاکستان کمک کند.
اما شواهدی هم هست که نشان میدهد این چرخش پاکستان به سمت عربستان سعودی و امارات متحده عربی میتوانست به سمت همسایه دیواربهدیوار اسلامآباد انجام شود؛ یعنی ایران. چه آنکه عمرانخان در اولین سخنرانی خود بعد از شمارش آرا گفت که دولت آینده حزب او تمایل به تقویت و گسترش روابط با کشورهای همجوار از جمله جمهوری اسلامی ایران دارد. وی بر اهمیت روابط پاکستان با ایران تاکید کرد و گفت کشورش به روابطی خوب و حسن همجواری به ایران چشم دوخته است.
در سوی دیگر در عربستان نیز به نسبت به انتخاب او نگاهی خوشبینانه وجود نداشت. خبرگزاری تسنیم در گزارشی در مورد نارضایتی مقامات عربستان سعودی از پیروزی عمرانخان و حزب متبوعش به موضعگیری برخی شاهزادگان سعودی پرداخته بود «خالد بن عبدالله آل سعود شاهزاده سعودی در توییتر مدعی شد که عمرانخان از «مهرههای ایران» است»؛ هرچند وی این توییت را به سرعت پاک کرد... شاهزاده خالد بن عبدالله آل سعود نیز پیشتر در گفتوگو با روزنامه سعودی عکاظ در اشاره به روابط عمرانخان با ایران، وی را به ادعای خود «نماینده قم در اسلامآباد» توصیف کرده بود اما در همین ششماهی که از تشکیل دولت عمرانخان میگذرد، میبینیم که او به سرعت به سمت ائتلاف آمریکایی در منطقه عربی گرایش پیدا کرده است.
همه اینها در حالی است که پاکستان همسایه دیواربهدیوار ایران است. اگرچه مرز مابین دو جمهوری اسلامی، مرز دوستی نام دارد و سابقه مشترک و همجواریهای جغرافیایی و فرهنگی مورد تاکید مقامات دو کشور است اما سابقه نشان میدهد اتفاقاتی این عنوان را خدشهدار کرده است. نظیر حوادث تروریستی چند سال اخیر که عمدتا منجر به گروگانگیری از مرزبانان یا رقمزدن حوادث تروریستی در مناطق جنوبی کشور شده است.
در حالی که مقامات مسئول در جمهوری اسلامی عاملان این حوادث تروریستی را گروهکهایی میدانند که از پاکستان و امارات متحده عربی تغذیه میشوند، پاکستان در نیاز مبرم به دوستی با این کشورهاست. به دنبال هر حادثه تروریستی در نقاط مرزی با پاکستان، دولت ایران از دولت پاکستان میخواهد تا جلوی این اقدامات خرابکارانه را بگیرد و در آخرین مورد که مربوط به جاده خاش- زاهدان بود فرماده سپاه اعلام کرد که اگر پاکستان نمیتواند آن منطقه را پاکسازی کند، ایران وارد عملیات میشود. اما آنچه از روابط دولت اسلامآباد برمیآید این است که فعلا بازسازی وضعیت اقتصادی و گسترش رابطه با کشورهای ثروتمند عربی برایش در اولویت است.
اما بنسلمان در سفر پرطمطراقش به چند کشور آسیایی به دنبال چیست؟
توسعه روابط هر کشوری برایش اهمیت حیاتی دارد، یافتن متحد به ضرب زور یا پول روشی مرسوم از قرون قبل تاکنون بوده و هست. محمد بنسلمان از زیر آتش برپاشده بعد از قتل جمال خاشقجی دوباره سر برآورده و یارگیری منطقهایاش را ادامه میدهد و حالا با خیالی راحت از همقطاران عربش در بین آسیاییها دنبال شریک میگردد.
هند، چین، مالزی و اندونزی هر کدام در سفر سلمان جایگاهی دارند. در حالی که هند و پاکستان همسایه ایران هستند و هند مشتری نفت ایران، نتایج این سفر میتواند برای ایران ریسک بالایی به همراه داشته باشد. میتواند سلمان بازوی دونالد ترامپ در آسیا علیه ایران باشد و این شرایط را برای جمهوری اسلامی ایران سختتر از پیش میکند. همین پیچیدگیها و چرخشهاست که از پاکستان مخالف پیوستن به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان علیه یمن، شرایطی میسازد که وزیر امور خارجه میگوید پاکستان کشور دوم محمد بنسلمان است.