به گزارش الف، فرماندهان نظامی آمریکا در پنتاگون بر این مورد اتفاق نظر دارند که بازگشت داعش به میدان تروریسم، بیش از چند ماه تاخیر نخواهد داشت.
آنها به این پیش بینی اکتفا نکرده و می افزایند که ابوبکر البغدادی همچنان زنده است، به صورت پنهانی به عراق منتقل شده و به دنبال سازماندهی دوباره داعش است؛ اما مساله عجیب اینجاست که خود پنتاگون تاکید می کند این گروه تروریستی هنوز فعال بوده و سعی دارد وظایف خود را در یک جغرافیای جدید از سر گیرد!
در ابتدا، رسانه ها و دستگاههای اطلاعاتی از وجود بیش از 40 هزار تروریست صحبت می کردند که در شمال سوریه تا جنوب آن پراکنده اند. در این جا، این سوال مطرح می شود که این تعداد تروریست به کجا منتقل شدند؟ چه کسی آنها را انتقال داد؟ چطور این افراد با جادوی یک جادوگر آمریکایی دود شدند؟!
به نظر می رسد طرفهایی هستند که تروریستها را در میدانهای سوریه و عراق زندانی کرده اند تا در ضیافت خود در جغرافیای سیاسی جدید یا قدیمی، برحسب نیازهای سیاستهای آمریکا و براساس برنامه ریزی دستگاههای امنیت ملی آمریکا از آنها استفاده کنند؛ بویژه آنکه این دستگاهها پس از اعلام تصمیم رئیس جمهور آمریکا در مورد عقب نشینی از سوریه، در حالت شدیدی از آشفتگی به سر می برند؛ به این دلیل که در شرایط حاضر ناچار به استفاده غیر مستقیم از داعش در چارچوب طرح بزرگ آمریکا در منطقه هستند.
این طرح آمریکا، دو حلقه دارد، که از خدمت کردی در شرق سوریه آغاز می شود که شامل کشتار کسانی است که داوطلبانه تسلیم نمی شوند و بازداشت افرادی که تسلیم می شوند و انتقال آنها به زندان های آمریکایی. حلقه دوم، عملیات آزادی تروریستهای داعشی است که در ظاهر به نظر انسانی می اید، اما در واقع، به برنامه ریزی دقیق آمریکا برای استفاده غیر مستقیم از آنها مربوط می شود.
در غیر این صورت، چطور می توان آزادی دو هزار عنصر داعش در مناطق افغانستان را تفسیر کرد که اکنون همین افراد، در چارچوب القاعده و طالبان، با آمریکایی ها مذاکره می کنند؟ چگونه می توان تحرکات آمریکایی- سعودی- اماراتی در سیستان و بلوچستان و خوزستان و مناطق کردنشین ایران را توجیه کرد؟
عملیات تروریستی که باعث کشته شدن دهها نفر از نیروهای سپاه پاسداران ایران در منطقه زاهدان شد، بهترین دلیل برای انتقال حمله آمریکا به داخل ایران است. سه مساله وجود دارد که نشان می دهد آمریکا در حال استفاده از تروریسم برای ضربه زدن به ایران است؛
-نکته اول، اعلام ترامپ در مورد باقی ماندن نیروهای آمریکا در عراق و تبدیل این کشور به پایگاه تحرک نیروهای آمریکایی در خاورمیانه است که مستلزم ادامه تجزیه عراق، برای استفاده از خدمات برخی گروههای مرتبط با سیاستهای ترکیه و عربستان است؛ آنچه که در حال حاضر با انتقال هزاران تروریست به برخی نواحی کردستان، الانبار و الوسط اتفاق افتاده است.
-نکته دوم، مربوط به افغانستان است، که در آن مذاکرات موفقی با طالبان انجام شده است که دارای ریشه های ایدئولوژیک مشترکی با داعش هستند و به موازات این مهم، هزاران تروریست به مناطق مرزی نزدیک به ایران منتقل شدند.
-نکته سوم، به جذب رئیس جمهور پاکستان، عمران خان، به سمت محور سعودی آمریکایی مربوط می شود.
در این میان، این بازی پول و معامله هاست که مسیرها را تغییر می دهد، این ولی عهد سعودی محمد بن سلمان است که چند روز پس از عملیات تروریستی در ایران که مشخص شد عاملان آن، از پاکستان وارد سیستان و بلوچستان شده اند، به پاکستان رفته و قراردادی به ارزش بیست میلیون دلار با آن امضا کرد؛ در واقع، این معامله به منزله پاداشی بود که از سوی دوستان سعودی داعش به دلیل همکاری پاکستان برای انجام عملیات تروریستی به آن داده شد.
به این ترتیب، آمریکایی ها و تیم منطقه ای آنها سعی در محدود کردن ایران در عراق، پاکستان و افغانستان دارند؛ از این رو، می توان گفت که نشست ورشو با هدف برنامه ریزی برای تجزیه ایران و زنده کردن دوباره داعش برای استفاده از آن در مناطق جدید، برگزار شده است.
اما ایران نیز برای مقابله با تلاشهایی که در راستای تجزیه و فروپاشی آن و یا ورود به جنگ مستقیم با آن می شود، ابزارهایی را در اختیار دارد...با این حال، جنگهایی در حال ظاهر شدن در افق است که روسیه هم از انها دور نخواهد بود. در این بین، تنها اعراب خلیج فارس، مصر و اردن هستند که از خدمت به اسرائیل و کمک به سیطره آمریکا بر جهان به خود می بالند...
مترجم: مریم نصرالهی