«دبستان شماره دو»
(گفتگو با اکبر خواجه پیری)
ناشر: موسسه مطالعاتی تعالی نسل (متن)، چاپ اول، 1396
196 صفحه، 20000 تومان
****
«به لطف خدا و عنایت امام زمان یک بار آرزو نکردم که ای کاش معلم نبودم و شغل دیگری داشتم! در این 51 سال آرزوی بیش از این نکردهام. چون این را بیشترین میدانم که خداوند توفیق داده تا خدمتگذار کودکان شیعه باشم. از ابتدا، از اول صبح تا آخر شب... وقتم را به این بچه ها فروختم»
کتاب «دبستان شماره دو» با این جملات تکان دهنده آغاز میشود. خواننده از همان ابتدا مشتاق میشود تا بداند این چه کسی است که چنین معاملهای با خدا کرده و اینگونه از انجام این معامله خوشنود است. این کتاب در واقع مصاحبهای طولانی با اکبر خواجه پیری است. کسی که سالها معلم و مدیر دبستان شماره دو مدرسه علوی بوده است. این کتاب در واقع بخش دیگری از تلاش موسسه مطالعاتی تعالی نسل (متن) برای رمزگشایی از جعبه سیاه مدرسه علوی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نهادهای مذهبی در حیات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر است. مصاحبه با محسن کاشانی وحید و دکتر علیرضا رحیمیان دو کتاب دیگر است که پیش از این منتشر شد و فتح بابی بود برای شناخت بیرونیان از آنچه در ذهنیت مسئولان موسسه فرهنگی علوی و مجموعههای وابسته میگذرد. خبر خوب این است که چند کتاب دیگر در این راستا در دست انتشار است و مجموعه این کتابها دستمایهای خواهد بود برای همه کسانی که میخواهند از زوایای مختلف نظیر روانشناسی تربیتی دینی، جامعهشناسی دین در ایران، تاریخ نگاری نهادهای مذهبی و حتی تاریخ نگاری سیاسی ایران معاصر به این پدیده نگاه کنند و آن را مورد مطالعه قرار دهند.
کتاب با زندگی شخصی آقای اکبر خواجه پیری شروع میشود. وی اگرچه مقاطع اولیه تحصیل را در مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی میگذراند اما نهایتا به مدرسه علوی منتقل میشود و بلافاصله بعد از گرفتن دیپلم در مقطع دبستان مشغول به کار میشود و تاکنون نزدیک به 52 سال است که در همین مقطع مشغول به کار است. فصل اول کتاب مملو از خاطراتی که ایشان از مرحوم روزبه بیان میکند و خواننده غیرمستقیم در مییابد که آقای خواجه پیری تا چه حد تحت تاثیر مرحوم روزبه به عنوان یکی از دو بنیانگذار علوی قرار داشته و دارد. شخصیت دومی که آقای خواجه پیری از وی به نیکی یاد میکند مرحوم نیرزاده است. مرحوم نیرزاده برای متولدین دهه پنجاه و شصت شخصیت آشنایی است. معلمی که لباس روستایی میپوشید و حروف الفبا را با تاترهای شیرین به دانش آموزان در تلویزیون آموزش میداد. اکبر خواجه پیری در این فصل از نکته دردناکی یاد میکند و آن اینکه صداوسیما فیلم های تدریس وی را نگهداری نکرده و روی آنها برنامه دیگری ضبط نمود و همین رنج بزرگی برای مرحوم نیرزاده ایجاد کرد! با توجه به اینکه آقای خواجه پیری به نوعی حافظه زنده تاریخ مدرسه علوی است مصاحبه کنندگان به تفصیل در مورد تاریخچه مدرسه سوال میکنند و نقش شخصیتهایی چون مرحوم خرازی و مرحوم رحیمیان را جویا میشوند. نکته جالب توجه این است که کل روایت های آقای خواجه پیری در کل کتاب با استناد به خاطراتی از مرحوم کرباسچیان (موسوم به علامه) است که از نقش محوری ایشان در شکل گیری و تداوم حیات علوی حکایت میکند.
فصل دوم به نقش مدیر و نیروی انسانی اختصاص دارد. این فصل با توصیف اهمیت مقطع دبستان و نقش محوری مدیر شروع میشود و سپس به دشواری رویه های انتخاب معلم در این مجموعه پرداخته میشود. نکته جالبی که به آن اشاره میشود این است که این سنت در مدرسه علوی –حداقل در مقطع دبستان- رواج دارد که یکی از معلمان یا والدین در کلاس معلمان دیگر در ردیف آخر حضور دارد و تلویحا یا مستقیما عملکرد معلم و کلاس را زیر نظر دارد. یکی از بخش های درخشان این فصل آن است که چه ویژگیها و اقداماتی به ماندگاری معلمان در سیستم آموزشی کمک میکند و در اینجا نکات جالب توجهی براساس تجارب عینی برای مدیران مدارس بیان میشود. سپس رویههای جذب و ارتقای نیروهای جدید در این مدرسه تشریح میشود. در حین تشریح این رویهها برای خواننده مشخص میشود که مدرسه علوی جزواتی تحت عنوان مرامنامه آموزش، مرامنامه تربیت، بایدها و نبایدهای ملاقات، مشاوره، و همچنین هماهنگی در تربیت دارد که در واقع عصاره تجارب مدرسه علوی در آن درج شده است. ایشان تعداد این جزوات را حدود 40 تا 50 جزوه بر شمرده اند. شاید روزی این جزوات کلیدی نیز در دسترس عموم قرار گیرد. معاون اجرایی، سرپرست دوره و معاون آموزشی سمتهای دیگری هستند که در علوی تعریف خود و وظایف خود را دارند و در این فصل تشریح میشوند. یک نکته مهم رویه های جایگزینی افراد با تجربه و نحوه به کارگیری آنها در موقعیت های دیگر و ایجاد مجال برای نیروهای جوانتر است که بازهم با سوال دقیق مصاحبه کنندگان آقای خواجه پیری نکات مهمی را یادآور میشوند. هرجا بحث نیروی انسانی میشود موضوع حل تعارضات و اختلافات نیز مطرح میشود و این موضوع همراه با موضوع نحوه بازخورد گرفتن از والدین و دانش آموزان موضوعات پایانی این فصل هستند.
فصل سوم و چهارم به اختصار در مورد رابطه مدیر مدرسه با دانش آموزان و والدین آنها است. فصل پنجم به موضوع حساس پیچیدگی و دشواری تربیت دینی در جهان در حال تحول ایران اختصاص دارد. این فصل به خوبی نشان میدهد که مدرسه علوی نیز اگرچه با فیلترهای نسبتا شدیدی دانش آموز را گزینش میکند در تربیت دینی دانش آموزان بدون مشکل نیست و امروزه تربیت دینی را به مراتب سخت تر از گذشته ارزیابی میکند. فصل ششم نیز به توصیههای ایشان برای کسانی که میخواهند مدرسه به طور عام و مدرسه دینی به طور خاص تاسیس کنند اختصاص یافته است. کتاب با عکسهایی از آرشیو شخصی ایشان به پایان میرساند.
در مجموع این کتاب نسبت به دو کتاب قبلی موسسه مطالعاتی تعالی نسل قویتر است زیرا سوالات هدفمندتر و با جزئیات بیشتری مطرح میشوند و مشخص است که نوعی طراحی در پرسشها از قبل وجود داشته است و همین امر به مصاحبه شونده کمک کرده تا از انبان ذهن و تجربه خود نکات ارزشمندی را عرضه کند. در واقع مصاحبه و تاریخ شفاهی وقتی موفق از آب در مییابد که مصاحبه کننده از قبل آمادگی های خوبی را کسب کرده باشد و بتواند با سوالات مناسب نکات خوبی را از ذهن مصاحبه شونده بیرون بکشد. به باور اینجانب خواندن این کتاب برای همه کسانی که به نوعی در کار تعلیم و تربیت هستند مفید و جذاب خواهد بود.
*دکترای اقتصاد