گروه تعاملی الف - ابوالفضل هاشمی:
تغییرات وارونگی در جهان در دههها و سدهها مختلف روی داده است ولی باید گفت که تغییرات اخیر بسیار با سرعت چشمگیری بروز کرده است؛ تا همین میانه آبان ماه سال جاری بود که دریافت معقول آمریکا از خاورمیانه، موید الگوهای تنش زدایی و همگرایی بود و دولتهای عربی سُنّی در حال عادی سازی با اسرائیل بودند، عربستان سعودی و ایران راه آشتی را هموارتر میکردند، ترتیبات غیررسمی آمریکا، فعالیتهای هستهای ایران را مهار میکرد و اینها همه یعنی روندهایی که سالها تضاد و تنش را فرو مینشاند. اما به یکباره در جنگ غزه، به نظر میآید که نزاع اسرائیل و فلسطین به جای آنکه پایان زودرسی داشته باشد، به احتمال بیشتر به کرانه باختری و جنوب لبنان هم کشیده شود تا یکی از متحدان اصلی آمریکا را به محاق اندازد و پیامدهایی برای آمریکا و جهان به همراه آورد. اگر آمریکا بیش از این در جنگ دخالت کند، میتواند روند مورد علاقه ترامپ و بایدن برای کاهش حضور در منطقه خاورمیانه برای تمرکز بیشتر روی چین و همچنین جنگ اوکراین و روسیه را معکوس سازد.
طوفان الاقصی با طراحی بسیار زیرکانه، جدی و موثر به اشغالگران رژیم اسرائیل، بیش از یک هزار و 200 کشته و بیش از دو هزار و 700 زخمی را برای اشغالگران برجای گذاشت، اگر از این شاخص و سایرهای ظاهری موفقیت طوفان الاقصی بگذریم، به موفقیتهای دیگری میرسیم مسائلی چون معلق شدن امکان موفقیت راهبرد پیمانهای ابراهیمِ توسط آمریکا و روند عادی سازی روابط اسرائیل با شش کشور عرب و عربستان سعودی متوقف شد و در حاله ای از ابهام قرار گرفت.
واکنشهای گسترده در منطقه و در سراسر جهان اسلام، از جمله اندونزی (بزرگترین کشور اسلامی)، تاکیدی بر گرفتاری های اسرائیل است. این رخداد همچنین بر آنچه یک رابطه پایدار میان اسرائیل و روسیه بود، تأثیرگذار است، تاکنون اسرائیل با جنگ اوکراین برخورد ملایمی داشت اما از روسیه در واکنش به حمله حماس، آن پاسخ مورد انتظار را دریافت نکرد. در حالی که که مخالفان تهران را به حمایت مستقیم در حمله حماس متهم میکنند ولی نمی توان همه موفقیت حماس را به کمک ناچیزی مالی و آموزش نظامی به این گروه محدود دانست چراکه در این عملیات نیروهای حماس خود وارد میدان شدند و از کمک نیروهای انسانی و یا تجهیزات خاص خبری نبود و اگر به کمک مالی و نظامی بخواهیم بسنده کنیم، این کمکها با کمکهای ادعایی اندک همه حامیان حماس میدهد قابل مقایسه نیست و همچون قطرهای است.
نشانههایی از آمادهسازی حزبالله، دلیل نگرانکنندهتری است بر این که حمله حماس با استراتژی دیرپای ایران تطابق دارد که بواسطه نیابتیهایش به پایداری منطقه و تلاشهای یکپارچه سازی آن آسیب بزند. تلاشهای پنهان بایدن برای مهار برنامه هستهای ایران و معامله اخیر اسیرها، اکنون در حال تبدیل شدن به یک پاشنه آشیل سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ است. دولت بایدن در نظر دارد که یک ناو هواپیمابر دیگر، یواساس ایزنهاور، را به دریای مدیترانه شرقی اعزام کند، اقدامی برای نمایش قدرت تا دیگران را از پیوستن به این جنگ منصرف سازد. آمریکا همچنین در حال ارسال مهمات به اسرائیل است که این نیز از نشانه های تعمیق حضور و دخالت آمریکا در خاورمیانه است. این تصمیم، با پیامدهای راهبردی و سیاسی برای آمریکا همراه خواهد شد. با توجه به مسئولیت آمریکا در حفظ امنیت اروپا در برابر تجاوز روسیه و وعده کمک های نظامی و اقتصادی بیشتر در جنگ اوکراین، دولت آمریکا از اولویت استراتژیک اصلی خود یعنی چین دورتر میشود. اکنون به نظر میآید که همه چیز، در همه جا، همزمان به مرحله انفجار رسیده است. این مخمصه، همچنین نشانگر کاستی های رویکرد پنتاگون به پایگاه صنعت دفاعی است، آن هم در حالی که اسرائیل و اوکراین خواهان دریافت تجهیزات هستند. جنگ حماس، احتمالاً بدگمانی فزاینده جمهوریخواهان به ارائه کمک بیشتر به اوکراین را تشدید خواهد کرد.
از دیدگاه ژئوپولیتیک، این جنگ، نویددهنده همگرایی غیررسمی بیشتر میان چین و روسیه (که هیچ کدام حمله حماس را محکوم نکردند) و ایران است حال اگر جنگ اوکراین تشدید شود یا اقدامات نظامی تهاجمی چین در اطراف تایوان و دریای شرقی و جنوبی چین افزایش یابد، می تواند آسیبپذیریهای تازه ای هم برای آمریکا خلق کند. بسیاری از کشورهای جنوب جهان، همانند رویکردشان در جنگ اوکراین، خشونتها را محکوم کردند اما عامل ریشه ای آن - به ویژه اشغال طولانی مدت سرزمینهای فلسطینی - را به اسرائیل نسبت میدهند. این رویکرد تکرار موضع گیری آنان در زمان تجاوز روسیه به اوکراین است که بسیاری در جهان جنوب، رویکرد نظامی مسکو را محکوم کردند اما با روسیه هم نظر بودند که سالها رویکرد تهاجمی ناتو، گزینه چندانی برای مسکو باقی نگذاشت. اگر جهان، پیش از حمله حماس، در مسیر دوقطبی شدن پیش می رفت، اکنون این روند سرعت بیشتری خواهد گرفت. برای اسرائیل گزینههای خوبی وجود ندارد؛ رژیم صهیونیستی با اعطای مجوز کار برای 19 هزار فلسطینی در اسرائیل، به دنبال تغییر اجتماعی و ثبات بود ولی هم اکنون سیاست این رژیم از بین بردن حماس است که قطع یقین به سادگی محقق نمیشود و اگر بخواهد وارد غزه شود، به معنای یک وضعیت ناپایدار و خشونتآمیز خواهد بود.
کمتر محتمل به نظر میرسد که اسرائیل بتواند به شهرت اسرائیل به عنوان یک الهه ضدضربه و امن بازگردد، حتی اگر ارتش اسرائیل بر حماس غلبه کند و شهر غزه را به تصرف درآورد، مجبور به اشغال آن خواهد بود و این یعنی از سرگیری سناریوهای انتفاضه، مقاومت فلسطینی و ... که در گذر زمان با تهدید یک جنگ شهری بیپایان به سبک الجزیر(با قربانیانی بیشتر فلسطینی تا اسرائیلی، اما همیشگی) روبرو خواهد بود. در جنبه سیاسی، بنیامین نتانیاهو یک کابینه ملی جنگی ایجاد کرده تا دست کم به طور موقت شکافهای عمیقی که با برنامه اصلاحات قضایی ائتلاف لیکود در حکومت ایجاد شده بود، را ببندد. اما پس از پایان جنگ، بسیاری از حسابها باید تسویه شود.
پس از شکستهای مشابه در جنگ سال ۱۹۷۳، یک کمیسیون اسرائیلی برای تحقیق در مورد گلدا مایر، نخستوزیری محبوبتر از بنیامین نتانیاهو، تشکیل شد و در نتیجه گلدا مایر کناره گیری کرد. هرچند نتانیاهو نشان داده که از توانایی شروع دوباره برخوردار است، بی گمان کمیسیونی برای بررسی خلاءهای اطلاعاتی و آمادگی سازی نظامی تشکیل خواهد شد که ممکن است پایانی برای نتانیاهو و احتمالا شکل گیری یک دولت وحدت ملی، دست کم تا انتخابات بعدی باشد. شاید که جنگ غزه پژواک بلندی در واشنگتن داشته باشد. جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز برخلاف عملکرد تحسین برانگیزش در پیشبینی و ردیابی جنگ پوتین علیه اوکراین، با غفلت روبرو شد. ناکامیهای اطلاعاتی آمریکا اغلب منجر به تأمین بودجه بیشتر برای جامعه اطلاعاتی میشود، اما جلسات بازجویی کنگره که به احتمال زیاد علنی خواهد بود، ممکن است برای سیآیای و شورای امنیت ملی آسیب رسان باشد.
از طرفی محبوبیت بایدن که پیش از این هم در افکارسنجی ها پایین بود، تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت و شانس انتخاب دوباره او در سال ۲۰۲۴ را تاریک تر خواهد کرد. قبل از شروع جنگ، اقلیت رو به افزایشی از جمهوریخواهان در کنگره، مخالف کمک بیشتر به اوکراین بودند حال اگر پیشروی ضد حمله های اوکراین متوقف شود، شاید افراد بیشتری در کنگره تعهد "به هر قیمت" کاخ سفید به اوکراین را زیر سوال ببرند. این وضعیت ممکن است کمک به اسرائیل و اوکراین را در مقابل یکدیگر قرار دهد. به طور کلی، جنگ حماس و حمایت های مردمی در سراسر دنیا، به شاه بیت مهم گفتمان جمهوریخواهان تبدیل می شود و ممکن است سوژه ای را برای سخنرانیهای انتخاباتی ۲۰۲۴ جمهوری خواهان فراهم آورد که تلاش میکنند بایدن را بی کفایت نشان دهند البته ترامپ از قبل، بایدن را به خاطر نرمش در برابر ایران مورد انتقاد قرار داده و ادعا میکند که همین نرمش، به حمله حماس منجر شده است.
برای مدتی، این باور وجود داشت که از زمان تعلیق جنگ علیه تروریسم و خروج ایالات متحده و ناتو از افغانستان، رقابت دولت با دولت، عنوان مناسبی برای بازی در امور جهانی است و هرچند گروههای تروریستی ناپدید نمیشوند، اما نقطه تمرکز ما تغییر کرده است. اما اکنون، خوش آمدید به دنیایی که نه تنها دولت ها بلکه گروههای تروریستی، باندهای مواد مخدر، تاجران اسلحه و جانیان سازمانیافته نیز در آن اهمیت دارند. این یک دنیای چند بحرانی است که در آن بازیگران زیادی مشارکت دارند.