۱- وقتی قوهقضائیه که باید ملجا مردم باشد، دست به اقداماتی میزند که از آنها شائبه تبعیض به ذهن متبادر میشود، باید نگران بود؛ هراسان از اینکه دستگاه عدلیه در مواجهه با آنان که سنبههایشان پرزور است، تساهل و تسامح بیشتری بهخرج میدهد و این با کارکرد ذاتی و فلسفه وجودی قوهقضائیه در تعارض است.
۲- اکبر طبری، مهدی هاشمیرفسنجانی و محمدعلی نجفی از زندان آزاد شدهاند؛ هر چند شاید استعمال لفظ آزادی در معنای مترادف خود برای همه آنان صحیح نباشد اما این مهم است که موقتاً بیرون آمدهاند.
نجفی با رضایت شاکیخصوصی و طبری با وثیقه ۳۰۰ میلیاردی از زندان بیرون آمدهاند و رفسنجانی هم پس از گذراندن بیش از دو سوم حبس خود، کاملاً آزاد شده است؛ هر چند در همان مدت زمان حبس خود هم به مرخصیهای بسیار زیاد و طولانیمدتی آمده بود.
بنا بر روایت علی خضریان، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، مهدیهاشمی از مرخصیهای بدون سقف استفاده کرده و این مسئله حاکی از تفاوتی است که دستگاه قضا، خواسته یا ناخواسته بین او و دیگر زندانیان قائل شده.
۳- شاید این افراد از روال قانونی موجود بهره برده اما نکته اصلی تبعیضی است که بین چهرههای مشهور با دیگر متهمین و محکومان وجود دارد. این یک اصل پذیرفته شده است که در پیشگاه قانون، همه با هم برابرند، اما گویا برخی برابرترند! ظاهرا آن جوانی که روزی در قامت آقازاده یک اصلاحطلب نامدار به ژن خوبش میبالید و تواناییهایش را به صورت مردم میکوبید، شاید بهتر از ما خبر داشت که در این کشور چه خبر است!
۴- حق داریم که سوال کنیم برای کدام یک از زندانیان، مشابه مهدیهاشمی رفسنجانی تساهل و مرخصیهای بی حد و مرز در نظر گرفته شده؟
چرا اکبر طبری که در قامت یک مسئول، حیثیت قوهقضائیه و نظام را زیر سوال برد، با وثیقه سنگین پای خود را بیرون از زندان گذاشته؟ اگر محمدعلی نجفی یکی از همین مردم عادی بود و پشتوانه سیاسی و رسانهای نداشت، فرآیند رسیدگی به اتهامات او تا این حد دقیق و موشکافانه بود؟
۵- صلاحیت تشخیص مجرم بودن افراد با دادگاه و ورود به این حوزه، نیازمند احاطه کامل بر پرونده و اطلاعات موجود در آن است که در صلاحیت نگارنده نیست اما میتوانیم به بیعدالتی و تبعیضهای موجود تکیه کنیم. باید هشدار دهیم که یکسانندیدن افراد و بهرهمندی «ژنخوبها» از امتیازاتی که برای مردم عادی آرزو تلقی میشود، چه پیامدهای هولناکی خواهد داشت.
افکار عمومی می پرسد از بابک زنجانی و شهرام جزایری و حسین هدایتی چه خبر؟ آنان هم در همان سلولهایی دوران حبس خود را میگذرانند که بدهکاران ۲۰ و ۳۰ میلیونی هستند یا در زندان هم باید جدا از بقیه حبس بکشند؟ چند وقت قبل گزارشی میخواندم از زندانیان متمول بندهای مالی؛ کسانی که به خرج خود سوئیتهای مجزایی را تجهیز کرده و زندگی عادی خود را میگذرانند؛ از غذاها و میوههای رنگارنگ و حمامها و سرویسهای جدا گرفته تا امکاناتی چون ملاقلاتهای شرعی روزانه که برای بسیاری از زندانیان به آسانی میسر نمی شود.
۶- این مسائل واقعیتی تلخ را آشکار میکند؛ برآمدن یک جامعه به غایت طبقاتی در همه سطوح و اگر عقلانیت ساختاری در این کشور حاکم باشد، به سمت درهم شکستن و انهدام این نظم ناعادلانه طبقاتی حرکت خواهد کرد.