در مسأله بودگی بی حجابی و بدحجابی در جامعه امروز ایران تردیدی نیست اما تلاش ها برای حل این مسأله متفاوت است و در صحت و سقم روش آن ها بعضا می شود تردید کرد.
«بساطت» یکی از معضلات روش شناسی مواجهه با مسأله حجاب است؛ بدین معنا که برخی اساسا مسأله را بسیار بسیط و حل شده در نظر گرفته و فقط در سویه اقدامات آن هم اقداماتی که در انتهای زنجیره حل مسأله ی حجاب هست، تمرکز دارند. در حالیکه بنظر می رسد کمی عقب تر، دوگانه هایی وجود دارد که باید بدان ها پرداخته شود. این دو گانه ها به ما کمک می کند برای حل مسأله بدحجابی و بی حجابی بهتر رفتار کنیم.
برخی از آن ها را می توان اینگونه تبیین کرد (البته این یادداشت فقط این دوگانه ها را طرح می کند و نفیا و اثباتا نسبت به طرفین دوگانه ها ساکت است. هدف فقط طرح پرسش است برای اندیشیدن بیشتر):
- دوگانه نظر و عمل؛ آیا مسأله حجاب مبتنی بر پیچیدگی های نظری است یا در حیطه نظر، کار تمام شده و ما فقط باید آنچه وادی نظر گفته را پیاده کنیم؟! به عبارتی باید از نظریه (اعم از فقهی و اجتماعی و ... ) عبور کرده و فقط مبتنی بر داشته های نظری حوزه حجاب، کار اجرایی را بنا کنیم؟
- دو گانه زنانه بودن مسأله یا لا بشرط بودن از حیث جنسیت؛ آیا مسأله حجاب یک مسأله صرفا زنانه است یا می توان این مسأله را با یک دقت و نگاه موسع هم برای مردان تصویر کرد و هم برای زنان؟ این مسأله اگر ذیل پوشش، مد، عفاف و مانند اینها تعریف شود یحتمل بتوان و اتفاقا باید مسأله را غیر جنسیتی دید. چرا که هم وضعیت مردان را در این امور سرو سامان می دهد و هم زنان را از ابژه شدن می رهاند. اگر هم مسأله، زنانه صرف باشد خب آن هم اقتضائات خاص خود را دارد.
- دوگانه عاملیت - ساختار؛ در نظام طاغوت که حاکمیت به عنوان ساختار، بنا و اراده ای در اجرای شریعت و من جمله حجاب ندارد، عاملیت پررنگ می شود. اما در نظام دینی و حکومت اسلامی که بنا و اراده دارد شرع را بطور سیستمی و مبتنی بر روابط طبیعی درون سیستم ها پیاده سازی کند، کنشگری عاملیت از چه جایگاهی برخوردار است و کجا قرار می گیرد؟ فرد متدین و دغدغه مند فارغ ازین که در چه حکومتی (دینی یا غیر دینی) زیست می کند، دائما نسبت به اقامه شریعت حساس است. اما در حکومت دینی امید بیشتری به اصلاح دارد و اساسا منتظر بسترسازی اقامه شریعت توسط حاکمیت است. همانطور که رهبر معظم فرمودند «حکومت اسلامی وظیفه دارد مقابل حرام شرعی بایستد»، به خصوص احکامی که اجتماعی است و بسترسازی بیشتری می طلبد. بررسی بیشتر دو گانه عاملیت و ساختار می تواند میزان تکلیف آحاد را در مسأله حجاب روشن کند.
- دوگانه علت و معلول؛ تردیدی نیست که بدحجابی و بی حجابی بخشی از فرهنگ عینی وسبک زندگی است که ناشی از علل و عوامل متعدد است. مواجهه با خود بد حجابی و بی حجابی نوعی پرداختن به معلول است و بررسی ریشه های این پدیده، پرداختن به علل. حال در دوگانه علت و معلول، کدام مهم ترند و اکنون ما در مواجهه با این معضل، به سمت کدام یک حرکت کرده ایم؟ و آیا اساسا وجه جمع وجود دارد؟
_دوگانه مواجهه سلبی و ایجابی: با بی حجابی و بدحجابی هم می توان مواجهه سلبی داشت و هم مواجهه ایجابی. فارغ از تعاریف منظقی و اصطلاحی سلبی و ایجابی، مواجهه سلبی با بدحجابی در اینجا اشاره به مواجهه انتظامی، نظامی، امنیتی، قضایی و مانند این ها دارد. مواجهه ایجابی نیز اشاره به مواجهه فرهنگی، اخلاقی و ... دارد. این دوگانه از این بحث می کند که کدام نوع مواجهه اولی ست؟ انرژی حاکمیت و متدینین به کدام سمت بیشتر حرکت کرده؟ و وجه جمع چگونه خواهد بود؟
شاید بتوان دوگانه های دیگری را مطرح کرد که البته ذکر هر پرسش، اطراف قضیه را برای ما روشن تر می کند. کاش یک «ستاد بحران اجتماعی» داشتیم که در بحران های این چنینی در لایه های فکری اش، به این پرسش ها بپردازد و حتی تعیین تکلیف کند.