1- بحران به شرايط ، اوضاع يا دوران خطرناك و فاقد اطميناني اطلاق مي شود كه با آن تعادل جامعه از بين مي رود. بحران اجتماعي يا اقتصادي ، حالتي است كه جامعه را دچار اختلالات دروني نموده و باعث مخاطره در روابط اعضا و اركان جامعه مي شود.
2- مديريت بحران، هنر از بين بردن عوامل و عناصر خطراتي است كه تعادل جامعه را به هم ميريزد. يا به تعبير درستتر برنامهاي است براي كاهش ظرفيت خرابيها يا حذف كامل عناصر و عوامل خطراتي كه مردم يك جامعه را تهديد ميكند.
3- انقلاب اسلامي از ابتداي رفراندوم جمهوري اسلامي و استقرار نظام همواره از درون و برون مورد تهديد دشمنان اسلام و ايران بوده است . كار آنها ايجاد بحران و اختلال در نظامات جديد برآمده از اراده ملي بوده، هست و خواهد بود. مردم ما طي چهار دهه گذشته زيست داخل بحران ، حين بحران و پسابحران را در حوادث جنگ داخلي ، فتنه ليبرالها و منافقين ، جنگ تحميلي و سه نبرد نرم جنگشناختي و ادراكي را تجربه كردهاند.
4- مديريت بحران امامين انقلاب امروز زبانزد رهبران جهان و موضوع اصلي پژوهشكدهها و دانشگاههاي معتبر جهان در حوزه علوم سياسي و جامعهشناسي است. چون ملت ايران و رهبري هوشمندانه و خردمندانه آن همواره در اين بحرانها سربلند بيرون آمدهاند.
با وقوع هر بحراني امواج خروشاني در اقيانوسي از توطئهها، مكرها، حيلهها، ترفندها و خشونت هاي بيپايان پديد ميآمد اما وقتي اين امواج به ساحل بصيرت، آگاهي، مسئوليتپذيري ، شجاعت و دليري مثالزدني مردم اصابت ميكرد، آرام و ساكت چون كفي به زمين فرو ميرفت از دل هر بحران به فضل خدا پايههاي ثبات و استقامت نظام محكمتر مي شد.
5- انقلاب اسلامي در مواجهه با بحرانهاي سياسي ، امنيتي و اجتماعي پيروز و سربلند بيرون آمده است، اما در بحران اقتصادي با آن كه تابآوري خود را نشان داده است، نتوانسته مديريت درستي در پيش از بحران ، حين بحران و پسا بحران به نمايش بگذارد.
تورم ، گراني، كسري بودجه ، كاهش ارزش پول ملي ، قاچاق و ... دهها مسئله اقتصادي همچنان به صورت حل نشده در اتاق فرمان مديريت اقتصادي كشور باقي مانده است. اگر بخواهيم دقيقتر سخن بگوييم ما درحل مشكلات اقتصادي دچار «بحران مديريت» هستيم.
6- وال استريت ژورنال اخيرا طي گزارشي ايران را پنجمين كشور جهان به لحاظ داشتن منابع طبیعی ارزیابی کرده است. همچنين بانك جهاني در تازهترين گزارش از بزرگترين اقتصادهاي دنيا ايران را در شمار بيست و دومين كشور جهان به لحاظ توليد ناخالص داخلي ثبت كرده است.
كشوري با اينهمه نعمات الهي و اين مرتبت از توليد ناخالص داخلي نبايد در حل مشكلات اقتصادي درجا بزند!
7- ما در حوزه اقتصاد دچار «بحران مديريت» هستيم. هر دولتي با هر گرايشي طي چهار دهه گذشته سر كار آمده اين مشكل را داشته است.
براي مردم و ناظران داخلي و حتي جهان اين سوال پيش آمده است كه چطور جمهوري اسلامي در حوزه امنيتي و سياسي و پچيدهترين دانشهاي روز به پايهاي از پيشرفت رسيده كه تهديدات نظامي را در حد بازدارندگي نگه داشته است. حتي توانايي اقدام پيشدستانه عليه قدرتهاي منطقهاي و جهاني دارد اما در حوزه اقتصاد نتوانسته بحرانهاي پيش آمده را مديريت كند.
8- قانون اساسي رئيس جمهور را در اصل 126 به عنوان مسئول مستقيم مديريت بحران اقتصادي ميشناسد . رؤساي جمهورگذشته از اين اصل و مسئوليت ناشي از آن غفلت كردهاند. در دولت رئيسي اين غفلت كم شده و رئيس جمهور متمركز در اين حوزه است واقعا غم معيشت مردم را دارد. فهرست اقدامات دولت جديد در ترميم خرابيها بارها گفته شده است و نيازي به تكرار آن نيست.
9-تغييرات جديد در دولت بهويژه تغيير رئيس سازمان برنامه و بودجه و به صف كردن وزيران اقتصادي يك گام به جلو براي سامان دادن به بحران مديريت در حوزه اقتصاد است.اگر دقيق عمل شود كشور در آستانه يك جهش اقتصادي و حل مشكلات اقتصادي قرار مي گيرد.
مقام معظم رهبري در ديدار رمضاني با مسئولان نظام يك پرسش مهم مطرح كردند و فرمودند :«مديران دولتي بايد مشخص كنند نقششان در زمينه اقتصاد كشور چيست؟ »
آقاي رئيسي بايد مديران دولتي را به صف كنند و پاسخ اين پرسش رهبري را از آنها طلب كنند.
كليد معماي مهار تورم، مشكل كسري بودجه و كاهش ارزش پول ملي در پاسخ به همين سؤال نهفته است . رهبري در همين ديدار ميفرمايند:« شركت دولتي است ، مواد اوليه آن هم داخلي است پردرآمد هم هست قيمت محصول خود را با دلار تلگرامي تطبيق ميدهد! چرا؟»
مسئله تعارض منافع دولت به ماهو خزانهداريكل و دولت به مثابه شركت دولتي اگر حل نشود كسري بودجه به عنوان ام الخبائث اقتصادي همچنان به قوت خود باقي است.
10- اطمینان دارم آقای رئیسی می تواند با تکیه به نهاد علم در کشور از دالان« بحران مدیریت» عبور کند و وارد عرصه مدیریت بحران اقتصادی شود.