«بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی»
نویسنده: لیلا سید قاسم
ناشر: هرمس، چاپ اول 1396
391 صفحه، 35000تومان
***
اگر این حرف را نگذارید از روی بی انصافی، باید گفت پژوهشهای آکادمیک در بسیاری از رشتههای علوم انسانی، به ویژه رشتهی زبان و ادبیات فارسی، پژوهشهای چندان دندانگیری نیست. به عبارت صریحتر در بهترین حالت تحقیقات سطحیای است در باب موضوعاتی که به کرات مورد مطالعه قرار گرفتهاند، و حالا رونوشتی ضعیفتر از آنها توسط دانشجویان به دانشگاه ارائه میشوند. حالا چرا میگوییم، این تازه، در بهترین حالت است؛ چرا که همین کار هم کمتر انجام میشود، و بیشتر پایاننامههای دکتری توی مغازهها و موسسههای خیابان انقلاب انجام میشود. دوستی میشناسم که سالها پیش در گرو گرفتن پولی در حدود یک میلیون تومان، تز دکتری مینوشت؛ خوب هم مینوشت، و نمرههای خوبی هم برای دانشجویان بیسواد زبان و ادبیات فارسی میگرفت. بگذریم؛ این قصه دراز است...
چرخ ِ پژوهشهای آکادمیک همیشه به یک منوال نمیچرخد. بعضی از این پژوهشها، بدیع و اتفاقا راهگشای تحقیقات بعدی هستند. از تازهترین ِ این تحقیقات در دکتری زبان و ادبیات فارسی که برندهی چهارمین دوره جایزهی دکتر فتح الله مجتبایی هم شده است، اثری است ارزنده از لیلا سید قاسم با عنوان «بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی». این پژوهش سال گذشته در شکلی مستطاب در نشر هرمس منتشر شد.
لیلا سید قاسم، این کتاب را در سه بخش تبویب کرده است. بخش اول کتاب به پایههای نظری بلاغتِ ساختارهای نحوی اختصاص داده شده، و نویسنده در آن از مفهوم بلاغت، شکل گیری و بعد از آن نوسازی آن، بلاغت در سبکشناسی و جوهرهی دانش معانی گفته است. در بخش اول این کتاب ما با نظریهی فوق العاده مبتکرانهی عبدالقاهر جرجانی موسوم به نظریه نظم مواجه میشویم، و میبینیم که آرای این زبان شناس قرن پنجمی چه قرابتهای عجیبی با زبان شناسی نوین دارد. در این فصل ما با پیشینهی تحقیقات او و همین طور مفاهیم بنیادین نظریه نظم جرجانی آشنا میشویم، و البته در قسمت سوم از بخش اول کتاب، برابرنهادهای جرجانی در زبان شناسی ساختار گرا و همین طور در علم کاربرد شناسی پیش روی مخاطب قرار میگیرد.
جرجانی معتقد بود هیچ دو عبارتی مطلقا مترادف همدیگر قرار نمیگیرند و هر آنچه صورت المعنی یا همان نظم بهتری دارد، گزارهی فصیح است. او فصاحت را در کلام دنبال میکرد و نه کلمه و برای همین کلیت متن برایش همچون بافت یک پارچه اهمیت داشت. او با پیش کشیدن نظریه نظم (یافتن روابط نحوی در میان کلمات) از اولین کسانی است که از جدل «لفظ» و «معنا» خارج شد و سعی کرد این موضوع قدیمی را از این دوگانگی خلاصی بخشد. در میان آرای جرجانی و زبانشناسان و فیلسوفان مدرنی نظیر سوسور، یاکوبسن، هلیدی، چامسکی یا باختین قرابتهای بسیاری میتوان یافت.
جرجانی زبان را مجموعهای از روابط میدانست، نه مجموعهای از الفاظ. او زبان را امری قراردادی میدانست. برای نمونه معتقد بود «درخت» درخت است، صرفا برای اینکه ما این طور قرار داد بستیم، و نه اینکه مثلا ساختار آوایی آن کلمه معنای آن را بربسازد. او در باب محور همنشینی و جانشینی زبان به دقت اندیشیده بود. مینویسد: تغییر الفاظ در محور جانشینی صور معنایی را تغییر نمیدهد، و نظم را عوض نمیکند. جرجانی میان زبان و کلام یا آنچه زبان شناسان لانگ و پارول میخوانندش، تفاوت قائل بود. او برای نحو نسبت به انواع صور خیال رجحان قائل بود و شدیدا به بُعد زیبایی شناسیک نحو توجه میکرد. در مکتوبات جرجانی میتوان ردپای توانش زبانی و ایدههایی مبنی بر زبان شناسی گشتاری-زایشی را یافت. جرجانی میگوید نظم کلام تکرار شدنی و تقلید پذیر نیست، و اگر قرار است تقلیدی صورت بگیرد این تقلید از مرز الفظ و آهنگ حروف تجاوز نمیکند. این چهرهی آوانگارد در حوزه بلاغت به طرزی متفکرانه وصورت گرایانه معتقد بود، شعر، شکل شعر است. او معتقد بود محتوا، ذاتیِ شعر نیست و باید آن را در نقد شعر کنار گذاشت. لیلا سیدقاسم مینویسد: «او در جواب کسانی که شعر را به جهت بیهوده و هزل یا هجو و ناسزا و کذب بودن محتوای آن مذمت میکنند میگوید نمیتوان اینها را ملاک قرار داد. شاعر حکایت حال میکند و کسی بر حکایت کنندهی حال ایزاد و عیب نمیگیرد و خداوند هم در قرآن سخنانی از کفار نقل کرده است.»
نویسنده با این مقدمه طولانی اما مهم و زیربنایی به سراغ پژوهش در تاریخ بیهقی میرود. او در بخش دوم با پیش درآمدی در باب مطالعات صورت گرفته دربارهی تاریخ بیهقی ملزومات مطالعهی ساختارهای نحوی کتاب ابوالفضل بیهقی را مورد بررسی قرار میدهد تا در بخش سوم و پایانی کتاب بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی را واکاوی کند.
کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی، کارد بلاغی وگجه جمله، کارکرد بلاغی وضعیت عناصر جمله، بلاغت فراجملهای، محافظه کاری سیاسی در نحو بیهقی و بلاغت تطبیقی مهمترین موضوعات بخش فرجامین کتاب لیلا سید قاسم است. او وجه امری، پرسشی، شرطی، وصفی یا منادایی را در بخش وجه جمله مورد توجه قرار میدهد، و وضعیت نهاد، مفعول، مسند، فعل، یا قید و متمم را به وقت بررسی وضعیت عناصر جمله، واکاوی میکند. کاکرد بلاغی پیوست و گسست جملات در تاریخ بیهقی و اطناب داستانی و نحوی در این کتاب، در کانون توجه سید قاسم بوده است.
کتاب لیلا سید قاسم شاید بیشتر از همه بر مبنای این ضرورت شکل گرفت، که ما معمولا در سرزمینی که سرزمین شعر میخوانیمش، بیش از همه در قید و بند بررسی شعر بودهایم تا نثر. به قول نگارنده؛ شعر یا کارکرد عاظفی زبان در این سرزمین به خصوص در دورهای که تصوف در آن گسترش پیدا کرد، همیشه در حال پیشتازی بوده. اما نثر یا کارکرد ارجاعی زبان، گونهی غریبی است که به دلیل دور افتادن از وجه غالب تفکر ایرانیان قرنها در حاشیه و بی معیار و محک مانده. لیلا سید قاسم بر این مبنا یکی از مهمترین آثار کلاسیک ما در حوزه نثر یعنی تاریخ بیهقی را انتخاب کرده است. پژوهش او هم از حیث موضوع و هم از حیث پرداخت، پژوهشی است با روشی مبتکرانه که میتواند راهگشای محققان بعدی باشد. این موضوع نه تنها میتواند در آثار دیگر نویسندگان کلاسیک ما نیز مورد بررسی قرار گیرد، که حتی میتواند مقدمهای برای تحقیقات آتی روی همین کتاب مهم بیهقی باشد.