عکاس برتر زلزله بم:‌ گریه می‌کردم و عکس می‌گرفتم

گروه فرهنگی الف،   3960823161

زمان زلزله بم، عکس پدری که جنازه دو فرزندش را بر دوش داشت، همه را میخکوب کرد و در بهتی فرو برد که هنوز هم فراموشش نکرده‌ایم.

عکاس برتر زلزله بم:‌ گریه می‌کردم و عکس می‌گرفتم

عکسی که نشست صفحه اول روزنامه، فردا که روزنامه‌های دیگر هم منتشر شدند، همین عکس شده بود عکس اولشان؛ عکسی که عمق فاجعه را نشان می‌داد، عمقی که ترمیمش زمان زیادی لازم داشت. یکشنبه شب منطقه وسیعی از غرب کشورمان دوباره لرزید و زلزله رودبار، بم، ورزقان و... را به یادمان آورد.

دوباره همه جا پر شد از عکس مصیبتی که یکباره از راه رسید و همه چیز را آوار کرد. اتفاقات شبیه بم کم نبود در عکس‌ها! با عطا طاهرکناره، عکاسی که ثبت‌کننده همان لحظه گیج‌کننده پدر و فرزندانش بود، تماس گرفتم تا برایمان از روزهایی بگوید که به بم رفته بود و از لحظه‌ای که آن عکس را گرفت!

طاهر‌کناره یکی از بهترین عکاسان خبری کشورمان است؛ عکس‌هایی که از حادثه پلاسکو هم گرفت در خیلی از روزنامه‌های جهان چاپ شد، گاردین یکی از عکس‌های او را در دو صفحه منتشر کرد. طاهرکناره هم مثل ما روزهای حادثه بزرگ بم را فراموش نکرده است.

تجربه حضور در حوادث ناگوار زیادی از جمله زلزله بم و ورزقان را دارید. زلزله در هر کجای دنیا اتفاق بیفتد چند نتیجه مشابه دارد؛ آوار، کشته‌شدگان، زیرآوار ماندگان و سرگردانی و بهت آدم‌هایی که زنده مانده‌اند. به عنوان یک عکاس که واقعیت‌ها را ثبت می‌کنید، ‌روایت شما از 24 ساعت اولی که زلزله رخ می‌دهد، چیست؟

زلزله جزو اتفاقاتی است که قابل پیش‌بینی نیست و آدم‌ها هیچ آمادگی برای روبه‌رو شدن با آن ندارند. به همین دلیل حتی از جنگ هم خسارت‌های مالی، جانی و روانی‌اش بیشتر است. در زمان جنگ آدم‌ها آمادگی دارند، می‌دانند هر لحظه ممکن است به آنها حمله شود برای همین مثلا پناهگاه می‌سازند و زمانی که لازم باشد به آنجا پناه می‌برند. وقتی به بم وارد شدم اولین چیزی که دیدم شوک و بهت مردم بود!‌ آنها با اتفاقی بزرگ روبه‌رو شده بودند که اصلا فکرش را هم نمی‌کردند، اولین تصویری که در بم دیدم و هرگز فراموش نمی‌کنم دختری بود که هاج و واج نشسته بود کنار جسد پدر و مادرش! با دیدن ما و این‌که می‌خواستیم از او عکس بگیریم زد زیر گریه و خودش را انداخت روی جنازه پدر و مادرش، انگار تازه فهمید چه اتفاقی رخ داده است.

گویا در این مواقع کودکان بیشترین آسیب را می‌بینند.

بله! چون بچه‌ها از زلزله نه اطلاع دارند و نه تصوری که بتوانند با آن کنار بیایند یا آن را بپذیرند، آنها حتی نمی‌توانند از خود مراقبت کنند یا به دنبال گمشدگان خود باشند! مثلا یک بچه چهار ساله با آن آوار عظیم چگونه باید روبه‌رو شود! بخصوص اگر پدر و مادرش را هم از دست داده باشد. به همین دلیل خیلی باید مراقب بچه‌ها بود و در ازدحام و شلوغی بعد از زلزله نباید آنها را از یاد برد.

برخی مردم برای کمک به شهر‌های زلزله زده می‌روند، شما که ناظر این‌گونه اتفاقات بودید به نظرتان حضور مردم عادی در این شهرها مفید است یا باعث کندی خدمات رسانی می‌شود؟

مردم عادی اصلا نباید به مناطق زلزله‌زده بروند؛ حضور آنها مشکلات را بیشتر می‌کند؛ چون هم باید اسکان داده شوند، هم به آنها غذا رسانده شود و عبور و مرورشان هم باعث می‌شود نیروهای امداد و نجات نتوانند کار خودشان را انجام دهند. پس بهتر است از راه دور کمک‌ کنند مثلا وسیله‌های گرمایشی، چادر، مواد غذایی و آشامیدنی و... را از طریق نهادهای رسمی ارسال کنند.

به عنوان عکاس خبری به بم رفتید، همیشه برایم این سوال پیش می‌آید که چگونه می‌توان هم آن حجم از مصیبت را دید و هم عکس گرفت؟ شما چطور با این پارادوکس کنار آمدید؟

اولش که اصلا نمی‌توانستم عکس بگیرم، گریه‌ام می‌گرفت!‌ ما هر چند به‌عنوان عکاس به بم یا هر جای دیگری که اتفاق ناگواری رخ می‌دهد، می‌رویم، اما بدون احساس نیستیم. در زلزله بم همه عکس‌ها را با چشم‌ پر از اشک گرفتم! مگر می‌شود آن همه غم و اندوه را دید و اشک نریخت!

عکس شما از پدری که جنازه دو فرزندش را بر دوش دارد، آن سال‌‌ها بازتاب زیادی در رسانه‌های داخلی و خارجی داشت. به نظرتان رسانه‌ها چه تاثیری می‌توانند در زمان زلزله یا هر اتفاق ناگوار دیگر و بعد از آن داشته باشند؟

ما به عنوان رسانه باید کار خودمان را که اطلاع‌رسانی دقیق است، انجام دهیم. وقتی این عکس را گرفتم از کارم پشیمان شدم، ناراحت بودم که چرا این لحظه پر از اندوه را ثبت کرده‌ام اما وقتی بازخورد آن را دیدم و این‌که مردم ایران و جهان با دیدن این عکس انگیزه کمک‌رسانی زیادی پیدا کردند، حالم بهتر شد. وظیفه رسانه همین است؛ باید واقعیت را چنان بیان کند که بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد.

عکس‌هایی که از زلزله بم و حادثه پلاسکو گرفته‌اید خیلی تلخ است، چطور با این حجم از ناگواری روبه‌رو می‌شوید و آن را می‌پذیرید؟

خیلی سخت است! ‌باید عواطف خودمان را نادیده بگیریم و به قول محمد فرنود که زلزله رودبار را هم عکاسی کرده بود، وقتی سن‌ات بالا می‌رود همه اتفاقاتی که آنها را عکاسی کرده‌ای‌ هر روز سریال‌وار در ذهنت تکرار می‌شود! شاید به همین دلیل است که کار در رسانه را جزو مشاغل سخت قرار داده‌اند. ثبت حوادثی مثل زلزله، جنگ، آتش‌سوزی و... در قاب عکس بسیار سخت و تلخ است و انرژی زیادی از عکاسان می‌گیرد. اما چاره‌ای نیست، این هم حرفه ماست!

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. من عجله ندارم!

  2. نیش و کنایه های «بومرنگی» روحانی!

  3. اصلاح‌طلبان مقابل «نصیری» سکوت نکنند

  4. ادعای عجیب روحانی: ما بورس را رشد دادیم، اینها بورس را زمین زدند!

  5. قبل از مهاجرت، بعد از مهاجرت!

  6. نظرات برگزیده مخاطبان الف: دولت در گام اول باید مشکلات را انکار نکند/ رانندگان اسنپ و تپ‌سی باید حمایت شوند

  7. بازداشت عوامل پشتیبان گروهک جیش‌الظلم در راسک

  8. هشدار دیوان کیفری بین‌المللی به آمریکا و رژیم اسرائیل

  9. قحطی مانتوی بلند و دکمه‌دار در تهران!

  10. مشروبات تقلبی از جامعه پزشکی هم قربانی گرفت

  11. حقوق کارکنان وزارت کشور ترمیم می‌شود

  12. دور باطلی که تمامی ندارد!

  13. جریان دائمی تجارت، به جای تعطیلی روز شنبه

  14. حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد

  15. تضادی عجیب و پر ابهام!

  16. برای این عکس شما تیتر بزنید

  17. دو ناوشکن آمریکایی در دریایی سرخ شکار شدند

  18. رشد شدید بدهی‌ها در دولت روحانی/ عبور از بحران بدهی در دولت رئیسی

  19. آقای رئیس‌جمهور! لطفاً فراموش نکنید!

  20. نظر جالب شریعتمداری درباره طرح نور و لایحه حجاب/ پاسخ خلجی به انتقادات نمایندگان درباره قیمت دلار

  21. سردار رادان: عده ای تلاش می کنند مردم قانونگریز شوند

  22. سقوط در آغوش پهلوی!

  23. آمریکا و ویتنامی دیگر؟۱

  24. نجات معجزه آسا از وسط سیل توسط لودر و راننده ماهر

  25. اقدامات قوه قضائیه درباره ماجرای صدیقی / واکنش اصلاح‌طلبان به سخنان اخیر مهدی نصیری/ تک و پاتک رسانه‌های دولت و مجلس

آخرین عناوین