کواکبیان، شکدم و آزمون قوه قضاییه
روزنامه خراسان نوشت:
جمله ای که از زبانمان خارج می شود دیگر مال ما نیست. چرخش و پژواک آن واکنش و تحلیل های زیادی را خلق می کند که بعضا خارج از تصور گوینده است، البته این زمانی است که گوینده با جهل یا جاهلانه سخن گفته باشد و انگیزه ای ثانویه از آنچه گفته است نداشته باشد. این جاست که سخن گفتن و سخن نگفتن انسان ها و مخصوصا آن هایی که صاحب تریبونی هستند اهمیت پیدا می کند. اگر هر فردی که سخنی را مطرح می کند و ادعایی را به گوش مردم می رساند هزینه سخن گفتن اش را بدهد که کار سهل است اما آن زمان که هزینه درست سخن نگفتن، مجهول سخن گفتن، صحت سنجی نشده ادعایی را مطرح کردن و دروغ گفتن را فرد نداده و جامعه مجبور به پرداخت هزینه های آن شود کار سخت می شود.
اظهارات مصطفی کواکبیان پس از جنگ ۱۲ روزه دارای گزاره هایی بود که نشان داد او درست سخن نگفته و در خوش بینانه ترین حالت نتوانسته منظورش از تهدید نفوذ را مطرح کند، مجهول و مجعول سخن گفته، صحت سنجی نشده ادعایی را مطرح کرده و باید منتظر ماند و دید بر اساس رای دادگاه دروغ گفتن او هم تایید می شود یا خیر؟ البته او در چند روز اخیر هم مجددا بر ادعای بی سند خود تاکید کرد. نتیجه اولیه اظهارات او این بود که مردم با نوعی بدبینی سیستماتیک به گفتههای مقامات رسمی و غیررسمی مینگرند و فضا برای شایعات مشابه بازتر و مهار آن سختتر میشود. بررسی ماجرای کواکبیان و شکدم به عنوان یک «مطالعه موردی کلاسیک» نشان می دهد چگونه در نبود شفافیت اطلاعاتی، با زمینههای فرهنگی روانی حساس، شرایط برای قطبیشدگی سیاسی فراهم می شود و یک موضوع بیسند میتواند به بحران رسانهای و سیاسی تبدیل شود.
حتی اگر اظهارات کواکبیان را ناشی از رقابت یا هشدار سیاسی بدانیم، شکل افشاگرانه آن باعث شد تا از حالت هشدار عبور کند و بیشتر یک «شایعه-افشاگری» ساختگی شود که زمینه روانی و سیاسی جامعه ایران آن را پررنگتر می کند. این جا همان جایی است که امکان محک زدن و سنجش صحت ادعای کواکبیان فراهم می شود. او یا اسنادی دارد یا همچون بسیاری از صاحبان تریبون آنچه را شنیده به زبان آورده ولی این بار زیر بار مستند کردن ادعا مانده است. اظهارات او اگر دارای سندی واقعی و قابل ارائه به دادگاه نباشد آزمون قوه قضائیه شروع می شود که یا می تواند منجر به رویه ای قضایی برای مواجهه قانونی با اظهارات صحت سنجی نشده شود یا می تواند از کنار اظهاراتی که برای تاکید بر «نفوذ» بر بیاعتمادی به انضمام عنصر فرهنگی-روانی که باعث تشدید اثر اجتماعی می شود بگذرد.
******
تلاشهای مشکوک برای خدشه واردکردن به اتحاد ملی
روزنامه کیهان نوشت:
وقتی تحولات داخلی کشور پس از جنگ 12 روزه را مرور میکنیم، با تلاشهای مشکوک و جنونآمیز عدهای قلیل اما دارای تریبون و پُرسر و صدا مواجه میشویم که به طُرُق مختلف، سعی در خدشه وارد کردن بر این انسجام و اتحاد دارند آن هم، در حالی که لحظهای واژه «وفاق ملی» از دهانشان نمیافتد! این طیف با انگشت گذاشتن بر نقاط اختلافسازی مثل «تغییر پارادایم»، دقیقا هدفی را دنبال میکنند که نتانیاهو با جنگ 12 روزه به دنبالش بود.
آنها دقیقا مثل نتانیاهو، مقصر این جنگ را ایران اعلام میکنند نه رژیم صهیونیستی با این تفاوت که نتانیاهو این را صراحتا میگوید و اینها غیر مستقیم. مثلا یکی از این طیف گفته: «مذاکره را دیر شروع کردیم. اگر زودتر شروع کرده بودیم، جنگ نمیشد!». آیا معنای این جمله غیر از این است که مقصر جنگ تحمیلی 12 روزه ایران بود نه نتانیاهو؟! شما واقعا تفاوتی بین حرف این فرد با اظهارات نتانیاهو و ترامپ میبینید؟!
جریان غربگرا امروز به دنبال اصلاح آن خطاهای محاسباتی است که به شکست آمریکا و صهیونیستها منجر شد- ولو به قیمت شهادت بیش از 1100 نفر از هموطنان عزیزمان- آنها باید حرفهایی بزنند، توئیتها و مقالاتی بنویسند تا آن انسجام و اتحاد فرو بپاشد چرا که، مهمترین عامل شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی از ایران، مهمترین دلیل غلط از آب درآمدن محاسبات ده ساله دشمن، ندیدن اتحاد مثالزدنی ملیمان است. به قول رهبر انقلاب «فهمیدهاند که ملت ایران و نظام اسلامی را نمیتوان با جنگ به زانو درآورد و گوش بهفرمان کرد؛ بنابراین، اکنون این هدف را با ایجاد اختلاف در کشور دنبال میکنند.»
******
ایران خود را برای همه سناریوها آماده کرده است
روزنامه صبحنو نوشت:
روزگذشته، دور هفتم مذاکرات ایران و تروئیکای اروپا همانطور که از قبل نیز پیش بینی می شد نشست دیروز بدون نتیجه پایان یافت. مذاکراتی با چاشنی ماشه که اروپا سعی دارد به عنوان نیروی نیابتی اسرائیل و آمریکا با ابزار اسنببک بتوانند آنچه را که در جنگ 12 روزه بدست نیاوردند را پشت میز مذاکره کسب کنند. اما همانگونه که عراقچی وزیر امورخارجه ایران گفته است، ایران در جنگ 12 روزه با موشک هایش توانست از خود دفاع کند و نه با دیپلماسی و مذاکره. روسیه نیز یک روز قبل از این نشست با طرحی جدید تلاش رد زمین بازی را تغییر دهد اما احتمالا طرح روسیه (تمدید برجام و حذف بند اسنب بک) مورد موافقت آمریکا و اروپا قرار نخواهد گرفت. ایران پیش از این به صراحت اعلام کرده که این سه کشور حقی برای استفاده از این سازوکار ندارند و در همین ارتباط نیز عراقچی وزیر امور خارجه گفته است که «فعال سازی مکانیسم ماشه از نگاه ایران، معادل یک حمله نظامی خواهد بود» و در واقع فعال سازی مکانیسم ماشه، موجب حذف اروپا و تغییر معادلات امنیتی ایران با آنها خواهد شد.
اروپا در حالی دارد نقش پلیس بد نیروی نیابتی امریکا و اسرائیل را در مواجهه با ایران بازی می کند که جنایت های بی حد رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی صدای اروپا را درآورده و حتی موجب تنش در روابط برخی از کشورهای اروپایی مانند فرانسه شده است. ترامپ هم اخیرا با نمایش قدرت در کاخ سفید، سران اروپا را تحقیر کرد و نشان داد که اروپا حتی حق تصمیم گیری برای قاره خود را هم ندارد. به هر حال ایران خود را برای همه سناریوها آماده کرده است از فعالیت ابهام امیز هسته ای تا استفاده از قدرت و ابزارهای منطقه ای خود برای دفاع از خود. از منظر اقتصادی نیز بازگشت تحریمهای شورای امنیت تفاوت چندانی با وضعیت کنونی ایجاد نخواهد کرد، زیرا آمریکا از قبل همه مسیرهای ممکن تحریم را اعمال کرده است.
اما پرونده هسته ای ایران یک فرصت برای خودنمایی اروپا و خروج از انزوای بیشتر از معادلات جهانی است. در شرایطی که اسرائیل بهشدت به دنبال فعالسازی ماشه و بستن راههای دیپلماتیک است و ترامپ هم نقش میانجی در حل و فصل پرونده های مهم جهانی به خود گرفته است، اروپا می تواند با پرهیز از بازی در زمین اسرائیل و امریکا به عنوان یک بازیگر مستقل با تصمیم درست از افزایش تنش جلوگیری کرده و با مدیریت بحران جایگاه خود را در سیاست های جهانی احیا کند.
******
شیرین عبادی در اجلاس ضد ایرانی چه می کرد؟
روزنامه فرهیختگان نوشت:
«من نه سلطنتطلبم، نه جمهوریخواه، من ایران خواهم.» این جملاتی بود که شیرین عبادی، بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد نشست سلطنتطلبان و رابطان ایرانی صهیونیستها، یک روز بعد از شروع تجاوز به ایران، ابراز کرد. حضور او در این نشست و واکنشش به خطاب رهبر انقلاب در مورد حضور یک ایرانی در این نشست، این گمانه را تقویت کرد که آن ایرانی خاک بر سری که مورد خطاب رهبر انقلاب قرار گرفته، شیرین عبادی است. واکنش او به این خطاب از چند جهت حائز توجه است:
روایت رهبر انقلاب در این مورد که افراد حاضر در نشست، به خیال آنکه کار نظام حکمرانی ایران تمام است برای فردای براندازی برنامهریزی و شاه تعیین کردند. در کنار اظهاراتی که ربع پهلوی در جریان جنگ ۱۲ روزه بیان میکرد و همراهی رسانههای فارسیزبان در این مسیر، اثبات میکند که باور کرده بودند که رؤیایشان قرار است به حقیقت بپیوندد، اما آنچه واکنش رسانههای فارسیزبان را همراه داشت، اشاره ایشان به حضور یک ایرانی در این جلسه بود. شیرین عبادی علیرغم اینکه در سالهای گذشته و مخصوصاً در جریان ناآرامیهای 1401 با سلطنتطلبان و فاندبگیران آمریکا، همراهی و همکاری داشت؛ اما همواره رویکردها و مواضع خود را پشت حمایت از حقوق بشر و دفاع از صلح، اصطلاحاً سفید نگه میداشت تا اینطور القا کند که اپوزیسیونی وابسته و واداده نیست. اما حضور او در نشست بروکسل با حضور چهرههایی که خط و ربط آنها با دشمن صهیونیستی روشن است، معنایی جز همراهی با دشمنان مردم ایران ندارد. این حضور علاوه برآنکه مخالفان سلطنتطلب خارج از ایران را به جان عبادی میاندازد، چهره به ظاهر آزادیخواه و مردم دوست او را در میان مردم ایران نیز روشن میکند.
به محض شروع تجاوز رژیم صهیونی به ایران، صهیونیستهای فارسیزبان ایرانی با این تصور به خط شدند که بتوانند مردم ایران را به خیابان بکشاندند، هدف نهایی تنها براندازی نظام حکمرانی در ایران نبود، بلکه آنها به دنبال تجزیه و چندپاره شدن ایران بودند به همین خاطر نیز مردم ایران با اتحادی منسجمتر در مقابل این اظهارات و نمایشهای آزادی خواهانه آنها ایستادند. نشست بروکسل هم پازلی از همین پروژه را تکمیل میکرد. برخلاف آنکه گفته میشود برنامهریزیها برای برگزاری از ماهها قبل شروع شده بود و ارتباطی به حمله دشمن صهیونی به ایران نداشته است، اما شیرین عبادی در این اجلاس، مستقیماً این حمله را مورد اشاره قرار داد و گفت: «الان که حمله امروز هم شروع شده، همین امروز وقت اتحاد است.»
روشن بود که منظور او از شکلگیری اتحاد، تصمیمگیری برای عبور و گذار از نظام حکمرانی همزمان با شروع تجاوز است. اما بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب، عبادی در مصاحبه با رادیو فردا مدعی شد که همزمانی این نشست با تجاوز به ایران یک امر اتفاقی و بدون برنامهریزی بوده است. اما سادهانگاری است اگر پذیرفت که این نشست بدون هماهنگی و بیارتباط با تجاوز به ایران برگزار شده است. برگزاری اجلاسی با حضور دوستان ایرانی صهیونیستها و سلطنتطلبان که ارتباطات نزدیکی با صهیونیستها دارند این گمانه را اثبات میکرد که این نشست در مجموعه پلنهای دشمن صهیونیستی در کنار تجاوز به ایران قرار دارد به این معنا که آنها با نقشه ترور و تجاوز نظامی یک سمت اعمال فشار ایستادند، رسانههای فارسیزبان وظیفه اعمال جنگ روانی و نشستهایی مثل بروکسل هم قرار است آلترناتیو تعیین کنند و چهرههایی مثل رضا پهلوی و شیرین عبادی نیز در این پازل به نفع رژیم بازی میکنند.
شیرین عبادی ساعاتی بعد از سخنان رهبر انقلاب، در واکنشی به این صحبتها، مدعی شد که نه سلطنتطلب است نه جمهوریخواه، صرفاً به دنبال ایرانی آزاد و آباد است. روشن بود که آنچه در فرمایشات رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته برای حاضران نشست و مخصوصاً شیرین عبادی گران تمام شده علاوه بر آنکه عملاً در جرگه اپوزیسیون صهیونیست قرار گرفتهاند، خط و ربط و وابستگی سلطنتطلبان و وطنفروشان شناسنامهدار و دشمنان درجه یک مردم ایران روشن شد. به همین منظور نیز او تلاش کرد در گفتوگوها و مواضعی که در رسانه داشته، به نوعی از همقطاری با صهیونیستها فاصلهگذاری کند چرا که شاید او از معدود افرادی بود که در سالهای گذشته و علیرغم حضور در اجلاسهای ضدایرانی، همچنان نقاب آزادی بر چهره زده بود. در دوران شروع تجاوز دشمن صهیونی و در حالی که چهرههای اپوزیسیون خارج نشین نیز تلاش کردند با صهیونیستها فاصلهگذاری کنند یا در بهترین حالت سکوت کردند، عبادی درست در زمین دشمنان صهیونیستی مردم ایران بازی کرد.
******
چه کسانی در دولت در آستانه برکناری هستند؟
سایت تابناک نوشت:
شنیدهها از این قرار است که عباس علیآبادی که در طول وزارت خود نتوانسته است از تجربیات گذشته خود استفاده کند و عملکرد ضعیفی داشته، نمایندگانی که روزی حامی او بودند را هم به منتقدان سرسخت او تبدیل کرده است. استیضاح وزیر نیرو و چالشهای عمده در حوزه برق، او را در آستانه ترک کابینه قرار داده است.
همچنین گفته می شود احتمالا وزیر راه و شهرسازی، فرزانه صادق مالواجرد، نیز از جمله گزینههایی است که احتمال خداحافظیاش از دولت مطرح شده است. او پس از حادثه انفجار در بندر شهید رجایی، با طرح استیضاح مواجه شده است، اما به خاطر شرایط کشور فعلا این موضوع توسط مجلس مسکوت مانده است. هرچند او عملکرد مناسبی هم در مجموعه تحت مدیریتش نداشته است!
همچنین شنیده می شود که در یکسالگی دولت، محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی هم به دلیل عملکرد نامناسب خود در بانک مرکزی و رکوردهای عجیب دلار، از دیگر چهرههایی است که به نظر میرسد به پایان کار خود نزدیک شده و بهزودی از دولت خداحافظی میکند.
یکی دیگر از وزرایی که این روزها به شدت زیر تیغ انتقادات رفته نیز، غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی است. او سال گذشته برای رسیدن به صندلی وزارت، ردای نمایندگی را از تن به درآورد؛ این روزها به دلیل گرانی برنج و احتکار آن، گرانی تخممرغ و حبوبات و عدم مدیریت صحیح در وزارت جهاد کشاورزی یکی از گزینه هایی است که در آستانه برکناری است.
از محمد اتابک وزیر صنعت معدن و تجارت، احمد میدری وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی و محسن پاک نژاد وزیر نفت به عنوان دیگر وزیرانی یاد می شود که عملکرد مطلوبی در حوزه تحت مدیریت شان نداشته اند و با انتقادات جدی در مجلس مواجه هستند که می تواند آنها را به گزینه های تغییر در دولت بدل کند، یاد می شود.
******
مردم درگیر مشکلات، برخی به دنبال فردوسیپور و شجریان!
در حالی که مردم با مشکلات شدید معیشتی و تورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم میکنند و قطعیها و کمبودهای آب و برق، چالشهای بسیاری را ایجاد کرده، یک عضو دولت سعی دارد دغدغه مردم را قطع برنامه عادل فردوسیپور و پخشنشدن ربنای محمدرضا شجریان عنوان کند.
سید محمدمهدی طباطبایی، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور طی گفت و گویی تلویزیونی اظهار داشت: «به چه دلیلی آنتن تلویزیون از عادل فردوسیپور گرفته شد؟ چرا نوای ربنای محمدرضا شجریان باید در رسانه ملی ممنوع بشود؟ این فهرست بلند ممنوعالتصویرها و ممنوعالکارها در رسانه ملی از کجا آمده است؟ این محدودیتها باعث دلزدگی و فاصلهگرفتن مردم از رسانه ملی میشود».
******
غفلت از نفوذیها، انتحار است
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
این واقعیت مورد قبول تمام مردم و مسئولین است که دشمن در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه از نفوذیها بیشترین بهرهبرداری را برای عملی ساختن اهداف شومش به عمل آورد. بنابراین، ما هم باید برای تأمین امنیت کشورمان بیشترین تلاش را در جهت مقابله با نفوذیها به عمل بیاوریم. برای مقابله با نفوذیها ابتدا باید نفوذیها را شناخت. نفوذیها دو دسته هستند. یک دسته به صورت مخفی با سازمانهای جاسوسی ارتباط دارند و مأموریتهایشان را هم مخفیانه انجام میدهند. نام دیگر این افراد، جاسوس است هرچند به لحاظ ورودشان در مواردی که دستور داشته باشند به اقدامات عملی تا حدودی با جاسوس به معنای مصطلح تفاوت دارند.
دسته دوم، کسانی هستند که آشکارا فعالیت میکنند، در لباس دوست ظاهر میشوند، خود را بسیار دلسوز و طرفدار سرسخت کشور و ملت و نظام جلوه میدهند و با همین شگردها به محرمانهترین مراکز راه پیدا میکنند ولی با سوءاستفاده از اعتمادی که به دست میآورند، نقشههای دشمن را به صورت نرمافزاری به تصمیمگیرندگان کشور دیکته میکنند و از این طریق بیگانگان را به اهدافشان میرسانند. این دسته از نفوذیها به مراتب خطرناکتر از دسته اول هستند، زیرا با استفاده از اعتمادی که در لایههای مختلف حکومتی نسبت به خود ایجاد میکنند اطلاعات بیشتری به دست میآورند و ضربههای کاریتری وارد میکنند «چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا». درباره مقابله با نفوذیها سخنان زیادی وجود دارد که شرایط کنونی ایجاب نمیکند به آنها بپردازیم.
از مقطع ترور دانشمندان هستهای در دهههای گذشته تا جولان دادنهای کاترین شکدم در عرصههای مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور و تا عناصر معرف او و مرتبط با او، همینطور صاحبان سخن و قلم و مناصب در ردههای مختلف که روشهای افراطی و کاسه داغتر از آششان کاملاً نشان میداد و نشان میدهد چه اهدافی را دنبال میکنند، میبایست رصد میشدند که متأسفانه نشدند و شد آنچه نمیبایست میشد. از این مبحث اگر سخن نگوئیم و آن را این زمان بگذاریم تا وقت دگر، حالا وقت اصرار بر مقابله جدی با این هردو دسته نفوذی است که به صورت اجمالی آنها را مطرح کردهایم.
تمام شواهد و قرائن نشان میدهند عناصری از این هردو دسته در لایههای مختلف حاکمیتی تا بالاترین قسمتها حضور دارند و در تصمیمسازیها نقش ایفا میکنند. برخورد با نفوذیها از دوران جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تاکنون خوب بود ولی کافی نیست. این برخورد با دقت و عمق بیشتر باید در هردو بخش نفوذیهای آشکار و پنهان، افراطیها، گروهکها، اتباع، ظاهرالصلاحهای فریبکار و جاخوشکردگان در مناصب بالا و جایگاههای نزدیک به مسئولین ارشد ادامه پیدا کند. حکمرانان نباید به ظاهرسازیها اعتنا کنند. هرکس بیشتر جانماز آب میکشد باید بیشتر زیر نظر گرفته شود. اِلیکوهنها، اشرف مروانها و کاترین شکدمهای وطنی زیادی داریم که همچنان مشغول جاسوسی برای دشمن هستند ولی در لباس دوست به فریب دادن مشغولند.
از هیاهوی کسانی که با پنهان شدن در پشت ماسک بشردوستی و جهانوطنی و نادیده گرفتن مرزها درصدد تحقق اهداف خاص خودشان هستند و امنیت و منافع ملی ایران را قربانی این الفاظ و امیال میکنند، نترسید و به وظیفه بسیار مهم اخراج اتباع غیرمجاز با قاطعیت عمل کنید. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد چه ضربههای مهلکی از این قبیل خوشباوریها به کشور و نظام وارد میشود. ما اکنون در شرایط نه جنگ نه صلح هستیم و خطر ازسرگیری مجدد جنگ هنوز وجود دارد. غفلت از نفوذیها نوعی انتحار است به ویژه در شرایط خطیری که ما در آن قرار داریم.
******
توضیحات عراقچی در مورد روند مذاکرات با اروپاییها و نحوه مذاکره با آمریکا
امروز، عباس عراقچی وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیتملی مجلس حضور پیدا کرد و توضیحاتی را به اعضای این کمیسیون درباره مسائل سیاست خارجی کشور ارائه داد.
ابراهیم رضایی، کمیسیون امنیتملی مجلس با اشاره حضور عراقچی و ارائه گزارشی از تحولات قفقاز و کریدور فیمابین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، اظهار کرد: «عراقچی در این زمينه گفت که ما با هر گونه تغییر ژئوپلیتیک و جابجایی مرزها یا نقض حاکمیت کشورها در قفقاز مخالفیم، موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه مشترک جمهوری آذربایجان و ارمنستان آمده است، چرا که در آن بیانیه بر تغییر ناپذیری مرزها، حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای منطقه، صلاحیت قضایی ارمنستان نسبت به این مسیر و عمل متقابل تاکید شده است. همچنین گفته شد که مسیر ارمنستان و جمهوری آذربایجان تحت حاکمیت و صلاحیت قضایی ارمنستان خواهد بود و وزیر امور خارجه کشورمان گفت که ارمنستان تاکید کرده که اجازه حضور نیروهای امنیتی آمریکا را نمیدهد و نکته بعد هم اینکه توافقنامه مشارکت راهبردی با ارمنستان در دست تدوین است».
وی بیان کرد: «عراقچی در بخش دوم جلسه گزارشی در ارتباط با موضوع هستهای و فعال شدن اسنپ بک و مذاکرات با غرب داد و گفت که اروپا به دلایل حقوقی، سیاسی، فناوری و فنی صلاحیت فعال سازی را ندارد و اینکه اروپا شرایطی را برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ گذاشته بود، اما ما معتقدیم که اروپاییها حق فعال سازی اسنپ بک یا تمدید آن را ندارند».
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: «همچنین وزیر خارجه گفت که ما آماده مذاکره غیر مستقیم با آمریکاییها صرفاً در موضوع هستهای و از موضع برابر هستیم».
وی ادامه داد: «عراقچی اشارهای به همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی کرد و گفت همکاری با آژانس در چهارچوب قانون مجلس و با ترتیبات جدید خواهد بود، آژانس بر فرایند تعویض سوخت نیروگاه اتمی بوشهر نظارت خواهد کرد، از تدوین یک مدالیته جدید با آژانس خبر داد و گفت که باید امنیت و ایمنی مراکز و تاسیسات هستهای تضمین شود تا با آژانس همکاری کنیم و تاکید کرد که همکاری ما با آژانس بنا به تصمیم خودمان است و تحت تاثیر دیگران نیست».
رضایی اظهار کرد: «یک فضای غیرواقعی یا یک فضای اغراق آمیزی حول موضوع اسنپ بک ایجاد شده که در واقع بزرگتر از خود واقعیتش است. اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم در این جلسه نقطه نظرات و دغدغههای خود مبنی بر اجرای کامل و دقیق قانون تعلیق همکاری با آژانس را مطرح کردند».



