بیایید کلاهمان را بالاتر بگذاریم

  4040524025 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
بیایید کلاهمان را بالاتر بگذاریم

به گزارش الف، مهدی محمدی نوشت:

در شرایط فعلی هیچ مسئله ای از دید من به اندازه داشتن یک ارزیابی جامع از وضعیت اهمیت ندارد. وقتی همه پازل را با هم ببینید خواهید دانست شرایط چقدر حساس است. تحلیل های جزئی از این حیث گمراه کننده و خطرناک است که برخی اقدامات را توجیه می کند؛ در حالی که اگر از منظر کلان به همان اقدامات بنگرید چیزی جز بازی در زمین دشمن نخواهد بود.

تردیدی نیست که تهدید وجود دارد و چه بسا نزدیک است. رژیم حس می کند

1-پنجره فرصتی دارد که نباید بسته شود و 2-اگر زمان کافی به ایران بدهد ممکن است ایران با مجموعه ای از اقدامات شرایطی ایجاد کند که گزینه نظامی برای همیشه بی اثر شود. به همین دلیل، باید فرض کرد دشمن در تدارک جنگ است ولو اینکه نشانه های ظاهری چیز دیگری بگوید.

در عین حال، دشمن می داند جنگ قبلی را باخته و با حفظ شرایط پیشین، جنگ بعدی را هم خواهد باخت. باختن، هم به معنای خوردن ضربه های کاری و هم به معنای عدم تحقق اهداف جنگ. بنابراین جنگ بعدی باید زمانی آغاز شود که تا حدی مطمئن شده باشند آبروریزی قبلی تکرار نمی شود. 

کاملا شفاف است که دشمن تصور می کند به دو شرط باید حتما ضربه بعدی را وارد کند:

1-مردم ایران اتحاد خود را از دست داده باشند. 2-توان آفند موشکی و پهپادی ایران مهار شده باشد. درباره دومی مطمئن نیستند اما روی اولی سرمایه گذاری کرده اند.

مسئله وحدت ملی و انسجام اجتماعی در ایران یک مسئله فانتزی نیست بلکه بخشی واقعی از جنگ است. دشمن بزرگ ترین باخت راهبردی خود در جنگ گذشته را افزایش محبویت رهبری و تکیه بیشتر جامعه به ایشان، پاک شدن دوقطبی ها از عرصه عمومی، وحدت درون حاکمیت، اجماع میان نخبگان سیاسی، ایجاد حس یکپارچه ضد امریکا و رژیم در ایران و کم شدن شکاف ها با ایرانیان خارج از کشور می داند. روز نیست که در این باره بحث نکنند.

واقعیت این است که انسجام اجتماعی در ایران برغم همه بی احتیاطی ها و خطاها همچنان برقرار است و دشمن امید چندانی که بتواند در یک جنگ واقعی مردم ایران را با خود همراه کند ندارد. به جای آن به دو چیز دیگر فکر کرده اند:

  1. به هم زدن انسجام درون حاکمیت و میان نخبگان سیاسی و
  2. ایجاد آشوب مسلحانه در ایران

ایجاد اختلاف درون حاکمیت و تولید صداهای موازی در کنار صدای رهبری یکی از مهم ترین اولویت های دشمن است. البته دشمن دریافته که حاکمیت در ایران اکنون یکی از یکپارچه ترین دوران های خود را سپری می کند و وحدتی که اکنون میان قوا، نظامیان و نهادهای مرتبط وجود دارد بی سابقه است. با این حال، هر صدایی که اجماع درون حاکمیت را تضعیف کند، بازی در زمین دشمن است. 

از آن مهم تر اجماع میان نخبگان سیاسی است. در جنگ یکپارچی باشکوه و شیرینی در ایران ایجاد شد که اکنون برای مخدوش کردن آن برنامه وجود دارد. سندی دیدم که تامیر هایمن رییس سابق موساد در آن گفته بود به زودی دعواهای جدیدی در ایران خواهید دید. اکنون داریم آن دعواها را می بینیم. مسئله این نیست که حق با چه کسی است. همیشه همگان خود را محق می دانند. مهم این است که برخی فراموش کرده اند دشمن اصلی اسراییل است نه کس دیگر. 

پیداست که عده ای در ایران تصور می کنند امنیت ملی کشک است و اگر الان از رقابت سیاسی و دوقطبی سازی دست بکشند آینده سیاسی خود را از دست خواهند داد. من این را درک می کنم و می دانم که رقابت سیاسی را هم نمی شود تعطیل کرد. اما حال باید بدانیم این بار خود ما هستیم که دشمن را به آغاز جنگ متمایل و متقاعد می کنیم. 

ارسال سیگنال ضعف به اندازه مخدوش کردن وحدت درون جامعه یا ضربه زدن به انسجام مسئولان عالی کشور خطرناک است؛ گرچه که دشمن بر اساس برآوردهای واقعی تصمیم می گیرد نه آنچه از مسئولان در رسانه ها می شنود. ایراد سخنان کم دقت این است که قبل از دشمن به مردم خودمان آدرس غلط می دهد و ممکن است برخی را به این گمان بیندازد که خودمان مقصریم نه دشمن. این خطای کوچکی نیست. 

همزمان شدت دادن به حملات سیاسی و طرح بحث هایی مانند عدم کفایت از دید دشمن اینطور تفسیر می شود که اینها در جنگ بعدی نمی توانند کنار هم بایستند. و حتی ممکن است تصور کنند در جنگ بعدی سیاسیون به جان هم خواهند افتاد. چنین تصوراتی دشمن را به سمت اشتباهات محاسباتی هولناک سوق خواهد داد. 

بسیار مهم است توجه کنیم دشمن همیشه درست محاسبه نمی کند. از این مهم آن است که بدانیم برخی محاسبات اشتباه عمدا توسط رژیم ترویج می شود تا دیگر بازیگران را به جنگ با ایران بکشاند. هم در آشوب های 1401و هم در این جنگ دیدیم که رژیم چگونه به همه دنیا اطلاعات غلط می داد تا حس کنند تغییر رژیم در ایران قطعی است.

هر گامی در ایران که به شکل گیری اشتباهات محاسباتی در ذهن دشمن بینجامد مستقیما اقدام علیه امنیت ملی است. و از آن مهم تر، تولید شواهدی که رژیم بتواند با استفاده از آن ممکن بودن براندازی را نتیجه گیرد، خیانتی مضاعف است.

اینکه نتانیاهو و بنت -دو رقیب سیاسی که به خون هم تشنه اند- در یک روز دو ویدئو با مضمون یکسان منتشر می کنند، یا اینکه در رزمایش طلوع سحر شیوه خاصی از جنگ توسط رژیم تمرین می شود علائم بسیار مهمی است که نباید دستکم گرفته شود. همه ما باید از خود بپرسیم دشمن به چه چیزی در ایران امید بسته است؟

مجموعه ای از شواهد و اطلاعات و برآوردهای اشتباه -که برخی عمدا تولید و ترویج می شود- در حال رساندن برخی طرف ها به این جمع بندی احمقانه است که می توان یک عملیات نظامی با هدف براندازی در ایران ترتیب داد. همه آنچه ما فکر می کنیم رقایت سیاسی یا انتقادهای موجه است، از دید دشمن به معنای مساعد بودن شرایط داخلی ایران برای ضربه تفسیر می شود. باید درباره معنای سخنی که می گوییم و کاری که می کنیم بسیار سخت گیرانه بیندیشیم.

سخن بسیار است. لب مطلب این است که می توانیم منازعاتمان را عمدا تا حدی عقب بیندازیم. زمان برای دعوا فراوان است. اما اگر چنین نکردیم خود مقصر اشتباه بعدی دشمن خواهیم بود.

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۹۹۸۸۰۴۱۳:۱۶:۲۳ ۱۴۰۴/۵/۲۴
حتما هم باید فقط نیروهای انقلابی اینو رعایت کنن ؟؟
حمید ملکی۳۹۹۸۹۲۳۱۶:۳۶:۲۲ ۱۴۰۴/۵/۲۴
اگر به عقاید مختلف و حتی نظر مخالف احترام میگذاشتن.حتما به چنین روزی که شکاف جامعه است نمیافتادیم ودشمن فکر دسیسه کند. چاره حفظ واحیا انسجام ،ایجاد صحن برای تمام عقایدمردم این سرزمین. غربالگری علمی و شعور آیات الهی است. پرهیز از هوچی گری،مدرک گرایی،مذهب تخدیری
علی بیک۳۹۹۸۹۲۶۱۶:۴۴:۴۲ ۱۴۰۴/۵/۲۴
جمله دشمن می‌داند جنگ قبلی رو باخته یعنی نویسنده مطلب می خواد یک متن احساسی و تبلیغاتی رو تهیه کنه تا کارشناسی
yektanetتریبون

آخرین عناوین