گروه تعاملی الف - عبدالله حسرتیمنش؛ خبرگزاری فارس مطلبی منتشر کرد تحت عنوان: «چرا سربازی اختیاری ضدعدالت است؟» و همانگونه که از عنوان آن پیداست، سعی کرد از نظام خدمت اجباری دفاع کند. ادبیاتی که در مقالۀ منتشر شده در خبرگزاری فارس بکار گرفته شده، حاکی از آن است که احتمالاً نویسنده، یک مقام مسئول است نه یک خبرنگار.
آنچه به قلم نگارندۀ این سطور خواهد آمد، بررسی نحوۀ مواجهۀ نویسندۀ مقالۀ مذکور با این موضوع است. بنابراین در نوشتار حاضر کوشش ما تنها نقد روشی مقالۀ مذکور است نه نقد محتوایی آن.
اشکال نخست آن است که مخاطب مقاله نمیداند دقیقاً چه چیزی ضد عدالت است؟ آیا مخالفین سربازی اجباری همگی دارای یک طرح مشخص و واحد هستند؟ یا مگر منظور از سربازی اختیاری صرفاً خریدن خدمت است؟ طبعاً طرحهای جایگزین سربازی اجباری هر کدام نقاط مثبت و منفی دارند و ابتدائاً باید مشخص کرد که سخن دقیقاً بر سر کدام طرح است؟ نویسنده بهدرستی اشاره کرده که خدمت وظیفه باید عدالتمحور باشد و «فروش سربازی خوشخدمتی به ثروتمندان و متنفذهاست». بعید است کسی با این مطلب مخالف باشد، اما سوال این است که عدالتمحوری تنها در نظام سربازی اجباری محقق میشود؟ آیا اگر طرحی نوشته شود که در آن سربازی خریده نشود، ولی باز هم اختیاری باشد و در ضمن تهدیدات امنیتی هم که نویسنده روی آن تأکید دارد در آن طرح در نظر گرفته شود، باز هم سربازی اختیاری ضد عدالت و نویسنده مخالف آن است؟
پس اولین نقد به مقاله، ابهام و کلی بودن موضوع بحث است.
مسئلۀ بعدی، نتیجهگیری ابتدایی نویسنده است! نویسنده بجای آنکه بدون دخالت دادن پیشفرضهای ذهنی، با یک مطالعۀ همهجانبه اشکالات یک طرح مشخص پیرامون سربازی اختیاری را بررسی و سپس نتیجهگیری کند، همان ابتدا نتیجهگیری خود را اعلام میکند که قطعاً چنین شیوهای، شیوهای علمی و بیطرفانه نیست.
از عنوان که بگذریم و وارد متن شویم، نویسندۀ مقاله در ابتدا مبالغی از اهمیت نیروهای مسلح و تلاشهای آنها در خنثی کردن تهدیدها قلمفرسایی کرده و خطر دخالتهای آمریکا در منطقه را متذکر شدهاست. گویی مخالفین سربازی اجباری این چیزها را نمیدانند و منکر آن هستند! یعنی نویسنده خواسته یا ناخواسته اهمیتی برای وقت مخاطب قائل نیست و بجای پرداختن به موضوع، از چیزهایی سخن گفته که اصلاً مورد بحث و مناقشه نیست. نویسنده همین شیوه را در انتهای مقاله هم به کار گرفته و با نقل خاطرهای از امیرپوردستان از توجه رهبری به سربازان سخن میگوید. چنانکه در ابتدا اشاره شد هم مسئلۀ عدالت در نظام وظیفه مهم است، هم مسئلۀ دفاع و رفع تهدیدهای خارجی؛ و هم توجه رهبری به سربازان ستودنی است؛ اما اینها چه ربطی به محل نزاع دارد؟
در ادامه نویسنده در بخشی از مقاله آوردهاست: «در سالهای گذشته و در رسانه های مخالف با نظام تلاش در این راستا بوده که «سرباز وظیفه» همردیف نیروی کار ارزان در اختیار نیروهای مسلح جلوه داده شود.»؛ پس منتقدان سربازی اجباری فارغ از درستی یا نادرستی نظراتشان همسو با دشمن هستند!
کموبیش با این شیوه آشنا هستیم و نیازی به توضیح بیشتر نیست. نگارندۀ این سطور قبلاً در جامعۀ خبری تحلیلی الف، مطلبی نوشته بود تحت عنوان: «نقدی بر تحلیلهای سیاسی دشمنمحور» و آنجا بهتفصیل این شیوه را مورد نقد قرار داده بود.
نویسنده در بند بعدی با ادبیاتی حماسی اعلام میکند که وجود سربازان آموزشدیده عامل بازدارندگی از تهدیدات بوده و مینویسد: «پاسخ به این سوال که چرا رسانههای معاند آب در آسیاب موافقان برچیده شدن خدمت سربازی می ریزند بسیار ساده است.»؛ به سراغ دفاع مقدس هم میرود: «در همین جنگ تحمیلی طبق آمار حضور 3 میلیون سرباز آموزش دیده در پادگانها بود که توانست سرنوشت 8 سال دفاع مقدس را تغییر دهد و این ورق نامبارک را به نفع انقلاب اسلامی برگرداند.»؛ همانطور که در ابتدای این نوشتار هم عرض شد، قصد نگارنده نقد محتوایی این مقاله نیست؛ بلکه فقط نقد روشی مورد نظر است. لذا فارغ از درستی یا نادرستی گزارههای نویسنده، جا دارد این سوال مطرح شود که مگر موافقان سربازی اختیاری گفتهاند باید پادگانها خالی شود؟ مگر کسی منکر عامل بازدارندگی نیروی انسانی شدهاست؟ ضمناً استناد به دفاع مقدس هم باید استنادی تام و همهجانبه باشد. اگر نویسنده از نقش سربازان آموزشدیدۀ آن دوران گفته، باید از آمار فرار از سربازی و تبعات آن هم در آن زمان بگوید! اینکه در یک پژوهش فقط به چیزهایی استناد شود که مورد پسند ماست، به هیج وجه روشی علمی نیست.
نویسنده که عمدۀ مطالبش تکیه بر مسئلۀ دفاعی است، مینویسد: «مخالفان سربازی اجباری خواستار اختیاری شدن مقولۀ دفاع و سربازی تخصصی در کشور هستند. این امر ممکن است در کشورهایی که وسعت اندکی دارند کارآمد باشد. ... اما آیا این امر در کشور وسیع ما شدنی است؟»؛ این مسائل شاید کمی تخصصی باشد و سطح دانش نگارندۀ این سطور آنقدر نباشد که بتواند در این زمینه اظهار نظر کند، اما ای کاش نویسنده قبل از نگارش مقاله، نگاهی میانداخت به فهرست کشورهایی که سربازی اجباری هماکنون در آنها جریان دارد و بررسی میکرد کدام یک از این کشورها از حیث وسعت، بزرگتر از کشور ماست؟ حتی اگر استدلال نویسنده، استدلال درستی باشد، برخورد سطحی او با موضوع اصلاً پذیرفتنی نیست. نویسنده باید به این سوال جواب دهد که کشورهای وسیعتر از ایران که سربازی در آنها اجباری نیست، چگونه مشکل خود را رفع کردهاند؟ خوانندگان محترم میتوانند خودشان با یک جستوجو کشورهایی را که مثل کشور ما خدمت اجباری بیش از 18 ماه دارند، بیابند.
آخرین نقد روشی هم ناظر به خرج کردن نویسنده از رهبری است. یکی از معضلاتی که سربازان با آن مواجه هستند، مسئلۀ اقتصاد، ازدواج، تحصیل و اتلاف وقت است. در بخش انتهایی مقاله آمدهاست: «امروزه موافقان لغو سربازی اجباری ادعای اتلاف وقت اوقات جوانی را یکی از دلایل خود برمیشمرند و آن را جفای در حق جوانهایی میدانند که قصد ادامۀ تحصیل یا ازدواج دارند. این درحالی است که به فرموده مقام معظم رهبری این ها هیچ منافاتی با هم ندارند و در این سالها قوانین زیادی برای تسهیل سربازان متاهل و دانشجو و ... تصویب و اجرایی شده است.»؛ اگر بخواهیم منافات یا عدم منافات ازدواج و تحصیل با سربازی را بررسی کنیم و میزان کارآمدی قوانین تسهیلگر را بدانیم، نیاز به تحقیق و کار آماری است و اصلاً باید بررسی شود ساختار سربازی فعلی حتی با وجود قوانین تسهیلگر قابل هماهنگی با اجزای دیگر معیشت هست یا خیر؛ استناد به فرمایش رهبری در یک بحث علمی هم ابتذال است و هم ظلم به رهبری.
ما در این مقاله با یک الگوی کاملاً آشنا در برخورد با مسائل و معضلات کشور مواجه بودیم که این بار هم نویسندۀ مقالۀ منتشر شده در خبرگزاری فارس در مواجهه با سربازی اختیاری پیش گرفت:
1- گفتن سخنان درست اما بیربط به موضوع؛
2- برخورد سطحی، غیر دقیق و عدم مطالعه و توجه کافی؛
3- عدم پاسخ به بسیاری از سوالات پیرامون موضوع؛
4- همسو خواندن منتقدین با دشمن؛
5- خرج کردن از رهبری برای دفاع از نظر خود.
ناکارآمدی این الگو واضح است؛ اما آنچه انسان را بیش از پیش نگران میکند، تسری یافتن این الگو در بخشهای مختلف نظام است که قطعاً نتیجهای جز انسداد و ناامیدی در پی نخواهد داشت.