تعجب نکنید نه قرار است مرزهای معنایی را جابه جا کنیم و نه معنای جدیدی برای ترور و تروریسم خلق کنیم. وقتی با عبارت ترور روبرو میشویم ناخوداگاه مفاهیمی چون سیاست، قتل و اسلحه و البته نام گروههایی چون داعش و طالبان در ذهن بسیاری از ما تداعی میشود.
هرچند اینها همه هست اما ماجرا به اینجا خلاصه و تمام نمیشود. اگرچه ترور در لغت به معنای ایجاد وحشت و خشونت و نوعی سرکوب سیاسی است آن هم بدون محاکمه برای ترساندن رقیب و حریف و در نهایت حذف آنها و تروریستها هم اصولا نه قادر به اثبات ادعای خود هستند و نه به دنبال آن، با این وجود ترور ممکن است نه از سوی گروهی با جهتگیریهای سیاسی خاص صورت بگیرد و نه با دستور دولت! تروریستها ممکن است نه پرچم و نماد خاصی داشته باشند و نه شکل و شمایلی عجیب و منحصر بفرد ! لزوما نه بیسواد باشند و نه از آنها که برای این کار تربیت شده باشند.
این نوع از تروریستها ابزارشان نه بمب است و نه اسلحه! دو گیگ اینترنت است و یک گوشی موبایل شاید هم رایانه شخصی و واژههایی تحقیر آمیز چون شما نمیفهمی، بهتر است مطالعه بیشتری داشته باشی، نفوذی و مزدور هستی ، معلوم الحال و جیره خوار و روشنفکرنما و... هستی؛ البته گونه خاصی از این افراد نیز هستند تاکید ویژهای بر عبارت «ساندیس خور» دارند و با موصوف قرار دادن مخاطب خود به این صفت او را مینوازند.
این ها عبارات و واژه های آشنایی هستند؛ ممکن است در طول روز به دفعات یا مخاطب این واژه ها قرار گرفته باشیم یا دیگران را با این عبارات مورد عتاب و خطاب قرار داده باشیم. اگر اینگونه باشد پس ما نیز یا تروریست هستیم یا قربانی آن! چرا که ترور کلامی هدفش همان است که تروریستهای دولتی و غیر دولتی به دنبال آن هستند یعنی ایجاد رعب و وحشت و حذف رقیب بیآنکه محاکمهای صورت گرفته باشد و استدلالی اقامه شده باشد و در این نوع خاص از ترور ، شخصیت فرد هدف با همان شرایطی که در بالا اشاره شد مستقیم و باشدت مورد حمله قرار می گیرد.
ممکن است در یک گفت وگوی دو یا چند نفره چهره به چهره نیز این اتفاق رخ دهد اما به لطف فضای مجازی و فرصت نا شناس ماندن هویت اصلی افراد، امکان ترور کلامی بیشتر از فضای واقعی میسر شده است. به سخن دیگر فضای مجازی به مثابه همان نقاب یا کلاه کاسکتی هست که عموما تروریستهای خیابانی و عملههای تروریسم دولتی برای شناخته نشدن استفاده میکنند.
تروریستهای کلامی برای مخاطب هدف نه راه پس میگذارند و نه راه پیش چرا که پاسخ به یاوهها و اتهامات سراسر خالی از استدلال، روش مشابهای میطلبد در این صورت در یک نبرد کلامی دو نفر به جان هم میافتند و شخصیت یکدیگر را خاک مال میکنند. هرچند از گذشته به ما رسیده است که پاسخ ابلهان خاموشیست اما گاهی سکوت تعبیر به تصدیق و رضا میشود در این صورت اگر قربانی از استراتژی سکوت استفاده کند ممکن است به شبههها و اتهامات وارد شده دامن زده شود ! بنظر میرسد تنها راه چاره برای در امان ماندن از این شیوه خاص ترور اجتناب از اظهار نظر در فضای مجازی و حتی واقعی هست.
برخی ممکن است در منزل ، در آن هنگام که روی کاناپه مقابل تلویزیون لم دادهاند دست به کیبورد بشوند و مسلسل وار به جان هر آنکه غیر خود میاندیشد به تازند، برخی دیگر نیز ممکن است با کت و شلواری بر تن و کیفی در دست و عینکی بر چشم و طوماری از کتابها و مقالات منتشر شده در محیطهای دانشگاهی و آکادمیک آنگاه که کُمیت استدلالشان بلنگد دهان به ترور بگشایند و با عباراتی همکاران و هم قطاران خود را خطاب قرار دهند.
ممکن است برخی با خواندن این سطور رذائل اخلاقی چون برچسب زنی ، اتهام زنی و حتی خشونت کلامی رایج در جامعه و البته فضای مجازی در ذهنشان متبادر شود اما زمانی که هدف از این اقدامات حذف و ایجاد وحشت در مخاطب و رقیب باشد مصداق عینی ترور است با این تفاوت که اینبار سرها با عبارات لای زرورق پیچیده یا واژههای عصبی بریده میشود نه با تیغ عریان خصم.
حال باید از خود پرسید که چگونه میشود تروریست بود اما داعیه دار مبارزه با آن یا مخالف آن؟ آیا ممکن است با دستانی آلوده به نبرد با آلودگی رفت؟ من که بعید می دانم شما چطور؟



