داستان زندگی زن کارتن خوابی که همبازی نوید محمدزاده شد

گروه فرهنگی الف،   3961118102 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

من عاشق سینما‌م. جوون که بودم زیاد سینما می‌رفتم اما هیچ‌وقت به مغزم خطور نمی‌کرد که یه روز بازیگر بشم. کی؟ لادن؟‌ اصلا کی میاد به یه معتاد پیشنهاد بازیگری بده؟‌

داستان زندگی زن کارتن خوابی که همبازی نوید محمدزاده شد

ژاوه وند که روزگاری کارتن خواب بود و جسم بی جانش روزگاری نه چندان دور جوی آب رها شده بود حالا در 63 سالگی در نشست خبری "مغزهای کوچک زنگ زده" گفت: «من متاسفم برای کسانی که فکر می‌کنند در تهران چنین قشری نیستند. من هم این زندگی سخت را تجربه کرده‌ام.»

برشی از زندگی لادن ژاوه‌وند از کارتن خوابی تا پرده سینما

* ۳روز افتاده بودم تو جوب. بدنم از چند جا شکسته بود و بیهوش شده بودم. برف سنگینی اومده بود که روی من‌و پوشونده بود.

* بعد از 3روز کارگرای شهرداری جسم بی‌جونم ‌و پیدا کرده بودن. 4روز هم تو سردخونه بیمارستان مونده بودم تا شاید خونواده‌ای‌، آشنایی، کس‌وکاری برای جنازه‌م پیدا بشه.

* بعد از 4روز جنازه‌‌م‌و از سردخونه بیرون آورده بودن تا به بهشت‌زهرا منتقل کنن اما پرونده‌م گم شده بود و جنازه‌م داخل کاور روی یه تخت وسط راهروی بیمارستان مونده بود. چند ساعت بعد گرمای بیرون از سردخونه بدنم‌و زنده کرده بود. معجزه شده بود و من به هوش اومده بودم.

* لادن از زندان آزاد می‌شود اما به خانه نمی‌رود؛ مستقیم به خانه ساقی محل می‌رود تا یک دل سیر - به اندازه همه سال‌های حبس‌- مواد بکشد و دوباره روز از نو، روزی از نو؛ دوباره اعتیاد و به این در و آن در زدن برای به‌دست‌آوردن پولی که خرج مواد کند.

* با دلالی و جنس‌فروختن به تازه‌واردها پول درمی‌آوردم؛ جوری که هیچ‌وقت مواد همراه خودم نباشه و دوباره حبس نکشم. همیشه 6-5نفر دوروبرم بودن و به اونا هم جنس می‌رسوندم. دلم برای خماری‌کشیدنشون می‌سوخت و می‌گفتم: «امشب مهمون من»!

* سرقفلی پارک شده بودم. همه می‌دونستن که جایی ندارم، از بقیه هم بزرگ‌تر بودم؛ حتی کلانتری که چند وقت یه‌بار می‌اومد معتادا‌رو جمع کنه، می‌گفت با لادن کاری نداشته باشین؛ جز اینجا جایی نداره!

* سال93 بود که یه روز یکی از دوست‌هام گفت لادن من چندساله تو رو می‌شناسم. دستور اومده که تا چند روز دیگه پارک دروازه‌غار رو خراب کنن. بهتره برای خودت دنبال جا و مکان باشی.این یه تیکه از پازل ترک اعتیادم بود.

* تیکه بعد وقتی جور شد که یه نفر کاملا اتفاقی 500هزار تومن به من داد و گفت لادن توی همین محله دروازه‌غار هم می‌شه با این پول یه اتاق اجاره کرد. تو پیر شدی و تو سرمای امسال دوام نمیاری.

* اما تیکه سوم پازل وقتی بود که یکی از خانمای مسئول توی مرکز ترک اعتیاد فهمید که تصمیم به ترک دارم. گفت: «بابا تو دیگه 60سالت شده؛ یه ‌پات لب گوره. بزن حالش‌و ببر»! اینجا دیگه واقعا بهم برخورد.

* یه ساک برداشتم و راه افتادم سمت مرکز ترک اعتیاد میدون قیام. داد می‌کشیدم و فریاد می‌زدم و می‌گفتم که «می‌خوام ترک کنم». قبل از اون هم 106بار ترک کرده بودم اما این بار، بار آخر بود.

* قبل از واردشدن به ساختمون جمعیت، یه شیشه متادون رو که برای مصرف یه هفته به من داده بودن سر کشیدم و قسم خوردم که همه‌‌چیز همون‌جا تموم بشه. خبر اینکه لادن با پای خودش رفته جمعیت، مث بمب توی دروازه‌غار پیچید. پشت سر من‌هم گروه‌گروه از بچه‌‌های دروازه‌غار راهی جمعیت شدن.

* من عاشق سینما‌م. جوون که بودم زیاد سینما می‌رفتم اما هیچ‌وقت به مغزم خطور نمی‌کرد که یه روز بازیگر بشم. کی؟ لادن؟‌ اصلا کی میاد به یه معتاد پیشنهاد بازیگری بده؟‌

* سر ضبط نه فیلمنامه رو می‌خوندم نه تمرین می‌کردم؛ فقط آقای سیدی می‌گفت لادن این حرف رو بزن یا این کار رو بکن؛ منم همونی که می‌خواست رو اجرا می‌کردم.

* بچه‌های پشت صحنه می‌‌گفتن لادن بازیگری توی خون تو هست؛ انگار از بچگی بازیگر بودی. آره! از بچگی بازیگر بودم؛ از همون 4سالگی که بابام سرم‌رو می‌تراشید و لباس پسرونه تنم می‌کرد. آره من نقش‌های زیادی توی زندگی‌ام بازی کرده‌ام.

* حالا هم سیب دنیا چرخاش‌و زده و توی جشنواره فجر امسال فیلم‌ام اکران می‌شه؛ «مغزهای کوچک زنگ‌زده» به کارگردانی هومن سیدی؛ با بازی نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، فرید سجادی حسینی و لادن ژاوه‌وند.

 این فقط روایتی از بخش کوچکی از زندگی لادن است، زندگی‌‌ای که از 4سالگی با او سر ناسازگاری داشته و در طول آن اعتیاد از 14سالگی، فروش مواد‌مخدر، مبتلا‌کردن خواهرها و برادرها به مواد، طلاق، زندان و حکم اعدام، ازدست‌دادن فرزند، مرگ هفت‌روزه، ازدست‌دادن خواهر کارتن‌خواب در اثر سرما، اعدام برادر به جرم حمل مواد مخدر، خودکشی‌های نافرجام، 23سال کارتن‌خوابی و 106مرتبه ترک اعتیاد را تجربه کرده است.

منبع:همشهری

دیدگاه کاربران

ناشناس۲۳۸۴۳۵۱۵:۱۰:۳۲ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
آغاز نجات وقتیه که آدم خودشو پیدا کنه !
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

    پربحث‌های هفته

    1. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

    2. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

    3. جلاد، به پایان سلام کن!

    4. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

    5. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

    6. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

    7. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

    8. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

    9. انتقام از پوتین؟

    10. عوامل توهین کننده به نظام و مقدسات اسلامی دستگیر شدند

    11. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

    12. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

    13. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

    14. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

    15. مردم طلای دست دوم خریداری نکنند

    16. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

    17. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

    18. اول، بساط دلالی باید جمع شود

    19. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

    20. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

    21. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

    22. ایران اینترنشنال در آستانه تعطیلی / تعطیلی قریب الوقوع دفتر واشنگتن + عکس

    23. دادستان ساری: خسارات وارده قطع سه هزار اصله نهال جبران شود

    24. ابابیل ۵، از آخرین دستاورد‌های قدرت پهپادی جهان

    25. خاندوزی: با طیفی مواجه هستیم که تمایلی برای مشارکت در اداره کشور ندارند

    آخرین عناوین