مشکلاتی که حل نمی‌شوند و فقط به فردا موکول می‌شوند!

سعیده اسکندری، گروه سیاسی الف،   4040310025 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
مشکلاتی که حل نمی‌شوند و فقط به فردا موکول می‌شوند!

یکی از نقدهای جدی که به حوزه حکمرانی کشورمان و گفتمان حاکم بر آن سال هاست که مطرح شده و همچنان نیز مطرح می شود این است که متاسفانه مشکلات کلان و جدی، به جای اینکه حل شوند و برای آن ها تدابیر جدی و منطقی اندیشیده شوند، ماهیتی فرسایشی به خود می گیرند و با انفعال رو به رو می شوند و در نهایت به نقطه ای می رسند که حل کردن آن ها با هزینه های به شدت سنگینی همراه است. 

عینی‌ترین نمود این مساله را می توان در مواردی نظیر بحران ناترازی انرژی، یا بحران آب و همچنین ناترازی بانکی در ایران مشاهده کرد. به بیان ساده تر، بی عملی و انفعال، طیفی از بحران ها را برای کشور خلق می کند و عجیب اینکه این روند خسارتبار در دولت های مختلف نیز به عینه قابل مشاهده است.

در طول چهار دهه گذشته، یکی از پدیده‌های نگران‌کننده در نظام حکمرانی ایران، اتخاذ رویکردهای انفعالی نسبت به مسائل و چالش‌های کشور بوده است. روندی که نه تنها از حل ریشه‌ای مشکلات جلوگیری کرده، بلکه در بسیاری موارد به تشدید آن‌ها و تبدیل‌شان به بحران‌های دامنه‌دار منجر شده است. در این رویکرد، تصمیم‌گیری‌ها اغلب نه بر پایه چشم‌انداز، پیش‌بینی و برنامه‌ریزی دقیق، بلکه بر اساس واکنش به فشارهای اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی داخلی و خارجی انجام می‌شود. این روند انفعالی، امروز به یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری بحران‌های پی‌درپی در حوزه‌های مختلف کشور بدل شده است؛ از اقتصاد و معیشت گرفته تا محیط زیست، مهاجرت نخبگان، جمعیت، آموزش، سلامت و حتی دیپلماسی.

یکی از نمودهای بارز این رویکرد انفعالی، نحوه مواجهه دولت‌ها با بحران آب و محیط زیست است. در سال‌های گذشته، بارها کارشناسان نسبت به افت شدید منابع آبی کشور، فرونشست زمین، بحران تالاب‌ها و نابودی پوشش گیاهی هشدار داده‌اند. اما به‌جای اصلاح ساختارهای بهره‌برداری از آب، کنترل سدسازی بی‌رویه، مقابله با تخریب جنگل‌ها یا جلوگیری از پروژه‌های انتقال آب بی‌ضابطه، تصمیم‌گیران عمدتاً با تأخیر و در زمان وقوع بحران وارد عمل شده‌اند. نتیجه این رویکرد، بروز بحران‌هایی نظیر خشک‌شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و فرونشست شدید زمین در استان‌های مرکزی ایران است که اکنون به تهدیدی جدی برای حیات میلیون‌ها ایرانی تبدیل شده‌اند.

در حوزه اقتصاد نیز نمونه‌های متعددی از این سیاست انفعالی وجود دارد. مسئله ساختار یارانه‌ها و قیمت‌گذاری انرژی، بارها از سوی اقتصاددانان به‌عنوان معضلی ریشه‌دار مطرح شده است. با این حال، به‌جای اجرای تدریجی و هدفمند اصلاحات اقتصادی و کاهش اتکای بودجه به منابع نفتی، اغلب دولت‌ها تصمیم‌گیری در این زمینه را به آینده‌ای نامعلوم موکول کرده‌اند. هرگاه شرایط به نقطه بحرانی رسیده، اقداماتی شتاب‌زده و بعضاً ناکارآمد صورت گرفته که نه تنها به بهبود وضعیت کمک نکرده، بلکه فشار مضاعفی بر اقشار آسیب‌پذیر وارد کرده است. تجربه اجرای شتاب‌زده طرح حذف ارز ترجیحی، نمونه‌ ای در این رابطه است. 

در حوزه اجتماعی و جمعیتی نیز همین روند ادامه دارد. از یک‌سو بحران کاهش نرخ باروری و پیرشدن جمعیت سال‌هاست که توسط مراکز پژوهشی و حتی نهادهای حکومتی مطرح شده، اما اقدام مؤثری برای تغییر این روند انجام نگرفته است. از سوی دیگر، مهاجرت گسترده نخبگان و فرار سرمایه انسانی، به یک واقعیت تلخ بدل شده است. بی‌توجهی به مسائل آموزش و اشتغال، عدم تطابق میان رشته‌های تحصیلی و نیاز بازار کار و سردرگمی نسل جوان، همگی زاییده بی‌تصمیمی و انفعال مزمن به ویژه در سطح تصمیم سازی هستند که در دولت های مختلف کم و بیش قابل مشاهده بوده است. 

در حوزه دیپلماسی نیز شاهد همین سیاست واکنشی و انفعالی هستیم. روابط خارجی ایران در بسیاری از مقاطع، نه بر پایه دیپلماسی فعال و هدفمند، بلکه بر اساس عکس‌العمل به تهدیدها یا فشارها تعریف شده است. نمونه بارز آن، مسئله برجام و مذاکرات هسته‌ای است. چه در دوره امضای توافق و چه در زمان خروج آمریکا از آن، سیاست رسمی ایران بیشتر واکنشی بوده تا کنشی. در حالی‌که برای حفظ منافع ملی در دنیای پرچالش امروز، نیازمند نگاهی راهبردی، تدبیرگرا و منعطف در روابط بین‌الملل هستیم.

این فهرست را می‌توان ادامه داد: از مسکن و اشتغال گرفته تا عدالت آموزشی، شبکه حمل‌ونقل، خدمات سلامت، بحران صندوق‌های بازنشستگی، نظام مالیاتی و حتی موضوع آسیب‌های اجتماعی نظیر اعتیاد، طلاق و فقر مطلق. در همه این موارد، اگر نگاه دولت‌ها و ساختار حاکمیتی ایران از جنس آینده‌نگری، دوراندیشی و پیشگیری بود، امروز با چنین حجم از بحران‌های همزمان روبه‌رو نبودیم. حقیقت تلخ این است که در ایران، اغلب مسائل در مرحله هشدار نادیده گرفته می‌شوند، در مرحله بحران جدی گرفته می‌شوند، و در مرحله تخریب به‌دنبال راه‌حل می‌گردند. این رویه نه تنها به کاهش اعتماد عمومی و افزایش نارضایتی منجر می‌شود، بلکه هزینه‌های گزافی را نیز بر اقتصاد، امنیت و پایداری کشور تحمیل می‌کند.

نظام حکمرانی ایران بیش از هر زمان نیازمند بازنگری در این رویکرد انفعالی است. اگر مسائل با تأخیر و در شرایط بحران بررسی و مدیریت شوند، دیگر فرصتی برای اصلاح باقی نمی‌ماند. عبور از این چرخه معیوب، نیازمند تغییر بنیادین در نحوه تصمیم‌گیری، اولویت‌بندی مسائل، اتکای بیشتر به داده‌ها و دانش تخصصی و ایجاد نظام پاسخ‌گویی مؤثر است. آینده ایران در گرو توان امروز ما برای شجاعت در مواجهه با واقعیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های به‌موقع است؛ در غیر این صورت، بحران‌های کوچک امروز، به فاجعه‌های ملی فردا بدل خواهند شد. 

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۹۱۶۲۰۶۱۳:۲۵:۱۱ ۱۴۰۴/۳/۱۱
چون سیاست کلی نظام و سند 20 سال آن را دولت را عمل نمی کنند و مجمع که نظارت اگر آن است حتی خیلی وقت ها مانع آن هم می شود مانند سال قبل که نامه می‌زند و ارز رانتی 28500 برداشته نشود
ناشناس۳۹۱۶۲۵۲۱۴:۰۱:۲۴ ۱۴۰۴/۳/۱۱
20 سال پیش هدف گذاری کرده بودند که در سال 1404 ایران سرآمد کشورهای منطقه شود.
ناشناس۳۹۱۶۳۰۲۱۴:۲۶:۲۴ ۱۴۰۴/۳/۱۱
تا سیاست خارجی ایران تعدیل نشود، تا با رانت و فساد مبارزه جدی نشود و تا 60 درصد اقتصاد کشور بر اساس قانون از حسابرسی معاف باشد، وضعیت اقتصادی کشور به همین صورت رو به نزول خواهد یود.
ناشناس۳۹۱۶۴۳۰۱۶:۴۲:۴۸ ۱۴۰۴/۳/۱۱
دکتر رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی شیراز: طبق برآوردها، حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور، تریاک را به صورت تفریحی و مستمر مصرف می کنند و این درحالیست که اغلب مصرف کنندگان نمی دانند این ماده مخدر، سرطانزاست!
ناشناس۳۹۱۶۳۰۵۱۴:۳۱:۰۸ ۱۴۰۴/۳/۱۱
متاسفانه اولویتها برای مقامات و مسئولان ما متفاوت از نیازهای فوری و اساسی کشور هستند. تخصیص بودجه های کلان به سازمانها و نهادهایی که صرفاً مصرف کننده هستند، از آن جمله است.
ناشناس۳۹۱۶۲۶۴۱۴:۱۱:۵۳ ۱۴۰۴/۳/۱۱
آقای پزشکیان بجای این معضل و داریم آن ناترازی را داریم بیاد آخر هر هفته برای مردم پروژه ها و بر نامه های عملیاتی و استراتژیک در جهت حل معضلات را که آغاز شده اند و یا در برنامه هستند با ذکر پیشرفت هر پروژه و آثار آن بر حل معضلات برای امیدوار نمودن مردم برای حل معضلات با آمار دقیق توضیح دهد ما از سخنرانی عایدی ندیدیم عمل میخواهیم برای معضل خشکسالی ،فرونشست ،بیابان زایی ،ریزگرد ،انرژی ،اشتغال ،مسکن ،امنیت غذایی ،ارزش پول ملی ،مبارزه با فساد دولتی بخصوص در مناقصات و پروژه های ملی ،کشاورزی نوین ،پیری جمعیت ،اخراج اتباع بیگانه ،افزایش بهره‌وری کارکنان دولت ،هدفمند نمودن یارانه ها ،هدفمند و افزایش بهره‌وری بودجه برای طرح های اولویت بندی شده نه توزیع سنتی به هر وزارتخانه بدون توجه به عملکرد ،الودگی هوا ،الودگی آب ،محیط زیست و توسعه پایدار ،انرژی های تجدید پذیر و اشتغالزایی از آن ،پیری جمعیت ،تسهیل مسکن جوانان ,,افزایش کیفیت و مساوات در آموزش و پرورش ،کنارذگذاشتن مدیران جناحی و بدون بازده ،ایجاد اندیشکده ها همکار هر وزارتخانه جهت حذف رانت و بهبود تصمیم‌سازی ،....نه آنکه همه چیز را به تحریم و نابودی تاسیسات آنهم در قبال اندک امتیاز خارجی منوط کنیم و با ایجاد خلل امنیتی با تضعیف بخش دفاعی کشور را در معرض تهاجم کشورهای متخاصم قرار دهیم
ناشناس۳۹۱۶۲۱۶۱۳:۳۲:۳۰ ۱۴۰۴/۳/۱۱
در این سالها هر چه از گذشته بود مصرف شد. آن قدر مصرف شد تا به ناترازی و کمبود دچار شد. چیزی هم جایگزین نشد.
ناشناس۳۹۱۶۲۲۰۱۳:۳۴:۰۵ ۱۴۰۴/۳/۱۱
نه عزم و اراده ای برای حل مشکلات است و نه توان مادی و فکری. مشکلات مانند کوهی بر روی هم تلمبار شده و هر روز بر ارتفاعش افزوده می شود.
ناشناس۳۹۱۶۲۲۵۱۳:۳۶:۳۳ ۱۴۰۴/۳/۱۱
به خاطر اینکه مدیریت در کشور ما بر اساس رفاقت های حزبی واگذار میشود نه بر اساس شایسته سالاری . در کشور ما فرد شایسته را کسی میدانند که فلان حزب و گروه را قبول دارد و اصول گرا و اصلاح طلب هم فرقی نمیکند . هر دو تا همین طور هستند . در حالی که در نظام شایسته سالاری ، مدیریت باید به افرادی واگذار شود که هم دانش کاربردی حوزه مدیریت خود را دارا باشند ، هم مدیریت بلد باشند و هم برنامه علمی و عملی منظم و زمان بندی شده برای حل مشکلات آن حوزه مدیریت داشته باشند . سپس نظارت مستمر بر عملکرد آن مدیر باید انجام شود تا فعالیت کند و برنامه ها را پیش ببرد . راه ان هم استفاده از ظرفیت دانشگاهها و نخبگان علمی کشور در حوزه های مکمل یکدیگر است . همچنین بساط فساد و رانت باید ( مثل چین ) برچیده شود و تا این پدیده امتیازی برای مدیر محسوب میشود ، فرصت طلبان هرگز اجازه نشستن افراد شایسته بر صندلی مدیریت را نخواهند داد .
ناشناس۳۹۱۶۲۲۶۱۳:۳۹:۲۶ ۱۴۰۴/۳/۱۱
حداقل از 20 سال پیش باید برای بحرانهای کم آبی، کم برقی، کم گازی و آلودگی محیط زیست برنامه ریزی می شد. در عوض در این سالها موضوعات دیگری برای مقامات مهمتر بودند. تنها کاری که در این سالها کرده اند تشویق مردم به مصرف کمتر بوده است. مصرف کمتر آب، انرژی، خودروی شخصی.....
ناشناس۳۹۱۶۲۳۳۱۳:۴۴:۰۱ ۱۴۰۴/۳/۱۱
در مثل می گویند: آبی که زجوی رفت دیگر بر نمی گردد. نه دریاچه ارومیه قابل احیا است و نه دریاچه بختگان و نه تالاب گاوخونی و نه آبهای زیر زمینی.
ناشناس۳۹۱۶۲۳۵۱۳:۴۶:۳۷ ۱۴۰۴/۳/۱۱
سیاست خودکفایی به هر وسیله ممکن، همراه با سد سازیهای بی شمار و اشتباه و نیز احداث صنایع آب بر در مراکز مرکزی و کم آب کشور، همگی ناشی از تفکرات اشتباهی بود که آبهای جاری و زیر زمینی کشور را به نابودی کشاند.
ناشناس۳۹۱۶۳۹۹۱۶:۰۷:۰۲ ۱۴۰۴/۳/۱۱
همه این بدبختی ها از زمان احمدی نژاد آغاز شد .
ناشناس۳۹۱۶۴۰۷۱۶:۱۴:۴۲ ۱۴۰۴/۳/۱۱
خوب حاصل ندانم کاریها و انجام امور غیر کارشناسی،، معلومه چیزی غیر از این نخواهد بود.
yektanetتریبون

آخرین عناوین