خبرنگاری که نامه‌رسان خصوصی رئیس‌جمهور شد

  4020827119 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

یکی از خانم‌ها که برگه نامه دستش خیس عرق شده بود نامه را به دستم داد و انگشتانم را بهم فشرد که نامه از دستم نیفتد، بعد با چشم‌هایی مستاصل و با خواهش و تمنا گفت: بده دست خودش به بقیه ندی‌ ها این نامه را خود خود رئیس‌جمهور باید بخواند.

خبرنگاری که نامه‌رسان خصوصی رئیس‌جمهور شد

 نرجس سادات موسوی در خبرگزاری فارس نوشت: شیشه ون را کنار زدم تا بهتر بیرون رو ببینم. هنوز تا رسیدن به محل تجمع مردم کلی مانده بود اما مردم گوشه و کنار خیابان ایستاده بودند و چشم‌هایشان را به ماشین‌های ردیف‌شده در خیابان دوخته بودند.

اصلا از همان ابتدا، مردم خودشان را به فرودگاه رسانده بودند جلوی فرودگاه و شاخه گل دست گرفته بودند که تقدیم رئیس‌جمهور کنند.

هر لحظه به سیل جمعیت اضافه می‌شد جمعیت قفل شده بود و ماشین میان جمعیت گیر افتاده بود. تنها کاری که می‌توانستم آن میان انجام دهم باز کردن شیشه ون بود.

اما باز کردن شیشه همانا و حرکت سیل جمعیت به طرف ماشین همانا، کنترل مردم امکان‌پذیر نبود، چسبیده بودند به ماشین و اجازه حرکت نمی‌دادند.

 همه با هم حرف می‌زدند و هر کدام تقاضایی داشتند، اما از آن طرف صدای جمعیت، صدای ساز و دهل مردان بختیاری و کل‌کشیدن زنان با بوی اسپند توی فضا پیچیده بود و شنیدن درخواست‌ها را سخت کرده بود.

من نه مسؤول جمع‌آوری نامه بودم و نه نماینده‌ای که پاسخگوی مردم باشد، اما همین که مرا داخل ماشین می‌دیدند خودشان را از میان سیل جمعیت به ماشین می‌رساندند. اول از همه سرکی می‌کشیدند داخل ماشین تا کسی را پیدا کنند اما جالب اینجا بود وقتی ماشین را خالی می‌دیدند کم نمی‌آوردند و دوباره می‌پرسیدند آقای رئیسی اینجا نیست.

از چشم‌هایشان می‌شد خواند دنبال مسؤولی از جنس خودشان هستند، انگار بغضی چندساله در گلو داشتند و برای درددل آمده بودند.

نه را که می‌شنیدند انگار که دیگر تنها امیدشان به من باشد شروع می‌کردند به درددل.

در همان میان خانمی که عرق از سر و صورتش می‌ریخت و نفس نفس می‌زد نزدیکم شد، نفس عمیقی کشید بلکه بتواند بهتر صحبت کند.

- تو رو خدا به آقای رئیسی بگو پسرم را برگرداند، یک ماه است که او را ندیدم و در همین میان نتوانست ادامه دهد، اشک چشم‌هایش سرازیر شد و کل صورتش خیس خیس شد. میان گریه حرف‌هایی زد که یک درمیان شنیدم، نامه را دستم داد و توصیه کرد برسانم به دست خود رئیس‌جمهور.

چشم‌های مردم خیره شده بود به ماشین و وقتی سفیدی نامه را در دستم دیدند انگار منتظر بودند، با عجله خودشان را به من می‌رساندند. یکی از خانم‌ها که برگه نامه دستش خیس عرق شده بود نامه را دستم داد و انگشتانم را بهم فشرد که نامه از دستم نیفتد، بعد با چشم‌هایی مستاصل و با خواهش و تمنا گفت: بده دست خودش به بقیه ندی‌ها این نامه را خود خود رئیس‌جمهور باید بخواند.

نمی‌دانستم چه بگویم، من خبرنگار ساده‌ای بیش نبودم اما آن نگاه و چشم‌های لرزان را که دیدم نتوانستم ناام

یدش کنم و گفتم نگران نباش خدا بزرگ است.

ماشین از بس میان جمعیت ترمز زده بود بوی لنت سوخته توی ماشین پیچیده بود و ریه‌هایم را با بوی سوختنی چندش‌آوری پر کرده بود.

یک نامه گرفتن همانا و سیل نامه‌ها همان، یک آن به خودم آمدم و خودم را غرق در پاکت‌های سفیدی دیدم که با هزار امید و آرزو نوشته شده بودند و حالا من نامه‌رسانی شده بودم با هزاران چشمی که به امید من بودند.

همان لحظه نفر بعدی سرش را چسباند به شیشه ماشین و گفت: تو چیشی (چه نسبتی با رئیس‌جمهور داری). خنده‌ام گرفته بود، کم مانده بود دستش بندازم و خودم را دختر رئیس‌جمهور جا بزنم تا هدایای‌شان نصیبم شود.

یکی دیگر از آن طرف به شیشه می‌زد

- بگو که مشکلم را حل کنند، لبخندی زدم و گفتم نامه بنویس مادرجان نامه‌ات را می‌خوانند و بررسی می‌کنند تا مشکلت رفع شود.

مستاصل سر تا پایم را برانداز کرد و گفت من که خودکار ندارم یک خودکار بده.

دست بردم توی کیفم و خودکار دادم تا نامه‌اش را بنویسد و خواسته‌اش را به گوش هیأت دولت برساند اما سیل جمعیت به سمت عقب کشاندش و دیگر همدیگر را پیدا نکردیم.

پیرمردی روستایی، با چین‌های عمیق روی پیشانی برگه‌اش را چسباند روی شیشه ماشین، دخترم تو بگو چه بنویسم شما درس‌خوانده‌اید و بهتر بلدید، من ۲ کلاس بیشتر سواد ندارم می‌ترسم بد بنویسم نامه‌ام قبول نشود.

خواستم دست به سرش کنم اما سفیدی مویش را که دیدم شرم کردم، برگه‌اش را گرفتم تا برایش بنویسم سیل جمعیت مدام عقبش می‌انداخت اما دوباره به سختی خودش را به من می‌رساند و جمله‌اش را تکمیل می‌کرد. خودم از نوشتن خواسته‌اش بغض کرده بودم و نمی‌دانستم چه بگویم.

نوه‌ام خیلی دوست دارد درس بخواند اما چون بین روستا و مدرسه رودخانه هست و پلی نیست می‌ترسم به مدرسه بفرستمش، خیلی‌ها غرق شده‌اند می‌ترسم نوه‌ام را در این مسیر از دست بدهم.

تمام که شد تا زدم گفتم بنویسم از طرف کیه گفت بنویس شیرعلی گله‌دار همه در آن منطقه من را می‌شناسند.

اسمش فانوس بود، موهای بافته شده‌اش از دوطرف مینا بیرون زده بود و قرص صورتش را پوشانده بود. می‌گفت از همسایه پول قرض گرفته‌ام تا بتوانم ماشین کرایه کنم و به شهرکرد بیایم، پایم لب گور است و تنها آرزویم این است پسرم را در لباس دامادی ببینم اما چه کنم که دستم خالی است و نمی‌توانم برایش کاری بکنم.

جوانی که تازه پشت لبش سبز شدن بود با لبخندی بر لب که نمی‌دانم لبخند خوشحالی بود یا تمسخر گفت این نامه‌ها را مگر می‌خوانند تو هم حتما همه را توی سطل آشغال خالی می‌کنی.

گفتم بنویس تا به حال هر کس نوشته جواب گرفته من هم میرسانم به دستشان به همه‌ی این چشم‌های نگران قول داده‌ام پستچی خوبی باشم.

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۲۹۶۵۰۵۰۸:۳۵:۳۸ ۱۴۰۲/۸/۲۸
مردم مستاصل برای ۵میلیون وام خودشون رو به هردری میزنن .یک جایی ازسیستم مشکل داره که دنبال رئیس میدوند.اون وقت تو ذوق کردی.
yektanetتریبون

پربحث‌های دیروز

  1. درخواست رئیس جمهور از وزیر دادگستری برای دو مجرم امنیتی

  2. راز شکست حمله اسرائیل به ایران از زبان مامور سابق MI۶ انگلستان: به نظر می‌رسد یک سامانه پدافند ناشناخته، عملیات جنگنده‌ها را قفل کرد!

  3. سیاست جدید ارزی بانک مرکزی اعلام شد/حذف تعددنرخ دربازار ارز

  4. لطفا کلنگ هایتان را زمین بگذارید!

  5. ارزهایی که برای تجملات به باد می‌روند!؛ واردات ۴ برابری آیفون در راه است؟

  6. آلمان دستور تعطیلی کنسولگری‌های ایران را صادر کرد

  7. توافقنامه مشارکت راهبردی روسیه و ایران به زودی امضا می‌شود

  8. اشک صهیونیست ها در جنوب لبنان درآمد!

  9. سخنگوی دولت توئیتش درباره رجیستری آیفون را برای بار دوم اصلاح کرد!

  10. ربیعی:‌ کارهای نژادپرستانه در قابل مهاجران با روحیه ایرانی سازگار نیست

  11. آمریکایی‌های نگران !

  12. وزیر خارجه عربستان: عادی سازی رابطه با اسرائیل قبل از تشکیل کشور فلسطین مطرح نیست

  13. رتبه دولت‌ ایران در هوش مصنوعی در قعر جدول منطقه!

  14. امیر نوری پسر شیخ نعیم قاسم! ؛ گاف های دشمنان ایران تمامی ندارد

پربحث‌های هفته

  1. تهدید بورل به اقدام علیه ایران در پی اعدام سرکرده تروریست‌ها

  2. بستن تنگه هرمز؛ چگونه؟

  3. صحبت‌های مهم معاون سیاسی وزیر کشور درباره اتباع/ « اتباع خارجی نیز برادر و خواهران ما هستند»  

  4. درز صحبت‌های محرمانه نتانیاهو: از پهپادها می‌ترسم

  5. واقعا عقب نشینی کردیم؟!

  6. حمله اسرائیل به ایران/ عملیات موفق پدافند هوایی تهران/اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور درباره فعالیت پدافندی بامداد امروز

  7. گوشه‌ای از مجاهدت دلاورمردان پدافندی ایران اسلامی

  8. سردار رادان: طرد اتباع غیرمجاز بر کاهش جرم تأثیر دارد

  9. صهیونیست ها به دنبال آزادی عمل در آسمان ایران

  10. درخواست شریعتمداری برای حمله رعدآسا به اسرائیل/ سکوت احمدی‌نژاد/ هنرمندان ایرانی که در ارتش اسرائیل فعالیت می‌کنند

  11. واقعیت های یک حمله 

  12. صندلی خالی برخی رشته‌های تخصصی پزشکی/ حال درس خواندن نیست یا درس خواندن نمی صرفد؟!

  13. هويت جديد ايران

  14. ادعای عجیب زیدآبادی در خصوص واکنش ایران به اسرائیل/ آسمان به ریسمان بافتن برای گران‌کردن بنزین/ کلنجار اصلاح‌طلبان با دولت پزشکیان

  15. ما و این رویای عادی بودن!

  16. رهبر انقلاب: شرارت رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچک‌انگاری/کیفیتِ فهماندنِ قدرت و اراده ملت ایران به رژیم صهیونیستی را باید مسئولان تشخیص دهند

  17. درخواست رئیس جمهور از وزیر دادگستری برای دو مجرم امنیتی

  18. احمدی‌نژاد کجاست؟ حقیقت سوزی در «هولوکاست سکوت»!

  19. کوه اسراییل موش زایید!

  20. در انتظار روشن‌شدن موتور تورم

  21. جنگ پنهان علیه مردم در جاده ها/ فرغون‌هایی که جان می ستانند!

  22. صدور حکم بازداشت نتانیاهو در دیوان کیفری بین‌المللی ۵ ماه به تعویق افتاد

  23. شهادت دو رزمنده ارتش در دفاع از حریم امنیت ایران

  24. عزم دولت برای حفظ ظریف/ تلاش شهید رئیسی برای تأیید دیگر نامزدها در انتخابات ریاست‌جمهوری

  25. ۳ واقعیت رسواکننده در مورد حمله اسرائیل به ایران

پربحث‌های هفته

  1. بستن تنگه هرمز؛ چگونه؟

  2. صحبت‌های مهم معاون سیاسی وزیر کشور درباره اتباع/ « اتباع خارجی نیز برادر و خواهران ما هستند»  

  3. واقعا عقب نشینی کردیم؟!

  4. درخواست شریعتمداری برای حمله رعدآسا به اسرائیل/ سکوت احمدی‌نژاد/ هنرمندان ایرانی که در ارتش اسرائیل فعالیت می‌کنند

  5. واقعیت های یک حمله 

  6. هويت جديد ايران

  7. ادعای عجیب زیدآبادی در خصوص واکنش ایران به اسرائیل/ آسمان به ریسمان بافتن برای گران‌کردن بنزین/ کلنجار اصلاح‌طلبان با دولت پزشکیان

  8. ما و این رویای عادی بودن!

  9. رهبر انقلاب: شرارت رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچک‌انگاری/کیفیتِ فهماندنِ قدرت و اراده ملت ایران به رژیم صهیونیستی را باید مسئولان تشخیص دهند

  10. درخواست رئیس جمهور از وزیر دادگستری برای دو مجرم امنیتی

  11. احمدی‌نژاد کجاست؟ حقیقت سوزی در «هولوکاست سکوت»!

  12. کوه اسراییل موش زایید!

  13. شهادت دو رزمنده ارتش در دفاع از حریم امنیت ایران

  14. عزم دولت برای حفظ ظریف/ تلاش شهید رئیسی برای تأیید دیگر نامزدها در انتخابات ریاست‌جمهوری

  15. واکنش زیباکلام به حمله اسرائیل به ایران

  16. شکایت رحیم‌پور ازغدی از چند رسانه اصلاح‌طلب/ ساختن جنگنده سوخو-۳۵ در ایران/ تبعات سنگین یک بیانیه موهوم 

  17. بازداشت تروریستِ حادثه‌ تفتان در کمتر از سه ساعت

  18. افشاگری تحقیرانه درباره رضا پهلوی/ رفتار ترامپ در مقابل ایران چگونه خواهد بود؟

  19. ایران امروز نه ایران قاجار است ، نه ایران پهلوی/ این را باید به آمریکا فهماند

  20. نظرات برگزیده مخاطبان الف: جمعیت افغانستانی ها غیرقابل کنترل شده است/ ایران نیاز به قدرت هسته ای دارد/ آقای همتی حرف های سیاسی می زند

  21. فهرست طولانی از جنایت؛ وقت محکومیت صهیونیست ها کی فرا می رسد؟!

  22. وطن‌فروشی به چه قیمتی!/ ماجرای توهین یک فوتبالیست بی‌وطن

  23. شهادت دو ارتشی دیگر در حمله دیشب رژیم صهیونیستی  

  24. گواه تاریخ بر حاکمیت ایران در جزایر سه‌گانه خلیج فارس

  25. ادعای جنجالی یک نماینده درباره امکان جاسازی بمب در لوازم خانگی قاچاق شده به ایران

آخرین عناوین