به گزارش الف، کشورهای آفریقایی به عنوان منبعی غنی از ثروتهای طبیعی همچون نفت و طلا و نقره و الماس و ... مقصد خوبی برای استعمارگران غربی بودهاند. برای درک جایگاه کنونی آفریقا در نظام سرمایه داری جهانی، باید تراژدی تجارت برده در اقیانوس اطلس و متعاقب آن استعمارگری اروپاییها در این قاره را بررسی کرد.
با وجود اینکه در سال 1977 آفریقا ظاهرا از استعمارگری اروپا خلاص شد و غربیها رسما خروج خود از این قاره را اعلام کردند اما شواهد نشان میدهد که کشورهای آفریقایی همچنان تحت استعمار و استثمار غرب قرار دارند و فقط نوع بردهکشی اروپاییها از آفریقاییها تغییر کرده و در چارچوب «استعمار نوین» قرار گرفته است.
«لی ونگراف» در کتاب «امپریالیسم و نئولیبرالیسم و تلاش تازه برای آفریقا» تحلیلی جامع در چارچوب نظری و تاریخی و سیاسی درباره تاریخ آفریقا و بهرهبرداری اروپاییها از این قاره ارائه میدهد. این تحلیل مربوط به نظام سرمایهداری غرب و بهرهکشی از آفریقا برای تحقق اهداف اروپاییهاست و مشخص میشود که کشورهای غربی با استعمار اراضی کشورهای آفریقایی توانستند تبدیل به قدرتهای بزرگ جهان در حوزه اقتصادی شوند.
درست است که کشورهای آفریقایی در دهه هفتاد میلادی اعلام استقلال کردند اما تقریبا همه آنها از داشتن دولتهای فاسد و وابسته به غرب رنج میبردند. در میان تحلیلهایی که غرب از اوضاع آفریقا ارائه میدهد همواره شاهد هستیم که قربانی یعنی کشورهای آفریقایی سرزنش و متهم میشوند و در این تحلیلها واقعیت میراث شوم استعمار غرب در آفریقا نادیده گرفته میشود.
از زمان کشف قاره آمریکا توسط «کریستف کلمب» تقسیم قاره آفریقا بین قدرتهای استعماری آغاز شد و در قرنهای بعدی دست کم 12 میلیون آفریقایی به عنوان برده برای اروپاییها به کار گرفته شدند. حتی با وجود اینکه تجارت برده در اروپا در اواسط قرن نوزدهم به تدریج لغو شد اما بردهکشی از آفریقاییها همچنان ادامه داردو در کشورهایی چون غنا و ساحل، بیش از یک میلیون کودک آفریقایی 80 تا 100 ساعت در هفته در شرایطی غیرانسانی در مزارع کاکائو برای کارخانههای شکلاتسازی اروپا کار میکنند و این درحالی است که دستمزد روزانه آنها کمتر از یک دلار است.
در کنگو نیز کارگران آفریقایی در معادن «کبالت» برای غولهای فناوری اروپا همچون اپل، دل، مایکروسافت، گوگل و تسلا کار میکنند و با وجود درآمدهای هنگفتی که این شرکتها دارند اما دستمزد ناچیزی به کارگران آفریقایی میدهند. در سال 2019 63 کودک آفریقایی که در این معادن برای شرکتهای مذکور کار میکردند درحالی که مجبور به حفاری بودند در اثر ریزش معدن جان خود را از دست دادند. این درحالی است که پرونده آنها برای همیشه بسته شد و خانوادههایشان نیز هیچ غرامتی دریافت نکردند.
در کتاب «استعمار جدید: مرحله آخر از امپریالیسم» نوشته «کوامه نکروما» آمده است: به جای استعمار قدیم امروز با نواستعمار مواجهیم که نتیجه آن استثمار کشورهای کمتر توسعهیافته در چارچوب خدمت به اهداف سرمایهداری اروپاست.
کشورهای غربی برای توجیه مداخلات خود در آفریقا از بهانههای بشردوستانه استفاده میکنند؛ به این صورت که میلیاردها دلار ثرت طبیعی آفریقا سالانه توسط قدرتهای غربی غارت میشود و در ازای آن کمکهای ناچیزی در قالب کمپینهای انسانی و بشردوستانه در اختیار مردم این قاره قرار میگیرد. مثال بارز در زمینه سیاستهای استعماری غرب در آفریقا اقدامی است که بانک جهانی در سال 2007 انجام داده و به این بهانه که کشور مالی امکانات کافی برای حفاری را ندارد اعلام کرد که منابع طلای این کشور باید به خارج انتقال شودو بعد از 7 سال 70 درصد از منابع طلای مالی به اروپا صادر شد و این درحالی است که تنها 8 درصد سود آن نصیب این کشور گشت!
«عایشه دویل» یکی از فعالان عدالت جهانی میگوید: روایت رایج در جوامع غربی آن است که آفریقاییها فقیرند و به کمک ما نیاز دارند. اما آنچه که کشورهای آفریقایی واقعا به آن نیاز دارند این است که بقیه جهان دست از سر آنها بردارند.
به این ترتیب بعد از پایان دوره بردهداری، اکنون آفریقا تبدیل به منبعی از مواد معدنی و مواد خام حیاتی برای صنعت غرب شده است. طلا، نقره، لاستیک، روغن نخل، بادام زمینی، پنبه ، الماس و ... از جمله منابعی هستند که اروپاییها نیاز خود به آن را از آفریقا تامین میکنند و بهایی که در ازای آن میپردازند در ازای ارزش این منابع کاملا غیرمنطقی است.
در واقع کشورهای اروپایی، قاره آفریقا را میان خود تقسیم کردهاند و البته رقابت تنگاتنگی نیز بر سر آن دارند. در مرحله فعلی نیز همزمان با تغییرات آب و هوایی و آغاز دوره گرمایش جهانی که مزارع محصولات کشاورزی در اروپا را تحت تاثیر قرار داده، زمینهای کشاورزی مرغوب در آفریقا به ویژه کشور سودان جایگزین خوبی برای جبران نیازهای غذایی اروپاییهاست.
در کشوری مانند نیجر که اخیرا شاهد کودتا علیه «محمد بازوم» رئیس جمهور این کشور بوده است، کشورهای اروپایی و آمریکا پایگاههای نظامی دارند. فرانسه که پایگاههای نظامی خود در آفریقا را به نیجر نیز گسترش داده، عمده نیاز خود به برق را با غارت اورانیوم این کشور تامین میکند و این درحالی است که 90 درصد مردم نیجر از داشتن برق محرومند. در سودان نیز که به سرزمین کودتاها معروف است، واشنگتن با جدا کردن این کشور به دو قسمت شمالی و جنوبی، بر آن سیطره یافته و طلا و نفت آن توسط جاسوسان شرکت آمریکایی بلک واتر غارت میگردد.
لیبی از دیگر کشورهای آفریقایی است که در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هستهای بود اما با مداخله غرب و ناتو سالهاست از جنگ داخلی و پیامدهای آن رنج میبرد و این درحالی است که غربیها نفت این کشور را علنا غارت میکنند. اینها تنها چند نمونه از استعمار غرب و آمریکا در آفریقاست و مسلما در تک تک کشورهای آفریقایی به راحتی میتوان نتیجه بهرهکشی اروپاییها و آمریکاییها را در فقر و گرسنگی مردم مشاهده کرد.