به گزارش الف، توافقی که اواخر سال گذشته میان کشورمان با عربستان سعودی امضا شد، مسئله غافلگیرکنندهای نبود؛ چرا که هر دوطرف با وجود تنشهای گستردهای که در مناسبات آنها وجود داشت و به تعطیل کردن مراکز دیپلماتیک نیز رسید، اما طی دو سال گذشته گامهای موثری در جهت احیای روابط برداشته بودند.
همچنین روشن است که عربستان سعودی بدون هماهنگی با آمریکا اقدام به احیای مناسبات خود با ایران نکرد. اما با این وجود ایالات متحده انتظار نداشت که سعودیها به سرعت گامهای روبه جلو در تقویت روابط و همکاری خود با تهران بردارند. یکی دیگر از عواملی که موجب ناخشنودی آمریکا از توافق ایران و عربستان میشود آن است که این توافق با میانجیگری و تحت نظارت چین انجام شد.
از طرف دیگر توافق تهران و ریاض در شرایطی انجام گرفت که علیرغم انتشار اخباری درباره توافق غیرمستقیم ایران و آمریکا درباره پرونده هستهای تهران و شماری از پروندههای دیگر اما مذاکرات در این زمینه همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد. تحولات مربوط به اوضاع فلسطین و به ویژه شرایط متشنج صهیونیستها نیز از دیگر معضلات آمریکا در مسئله همگرایی ایران و عربستان است.
آمریکا به «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی وعده داده بود که زمینه عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو را در ماههای ابتدایی تشکیل کابینه وی فراهم خواهد کرد و نتانیاهو امیدوار بود از قرارداد سازش با عربستان به عنوان برگ برندهای برای تثبیت قدرت خود استفاده کند. اما توافق احیای مناسبات تهران و ریاض حداقل زمان عادی سازی عربستان و رژیم صهیونیستی را به مدت نامعلومی به تعویق انداخت.
البته توافق ایران و عربستان تنها سرفصل چالش در مناسبات ریاض و واشنگتن نیست. شاخصها حاکی از آن است که سعودیها طی دوره اخیر به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت دموکرات جو بایدن که روابط خوبی با «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان و درواقع پادشاه آینده این کشور نداشت، تصمیم گرفتند در وهله نخست از وابستگی اقتصادی به آمریکا رها شوند.
لازم به ذکر است که نوع روابط آمریکا با عربستان به گونهای است که قطع وابستگی این کشور از واشنگتن ممکن نیست اما ریاض تلاش دارد گامهایی در جهت کاهش این وابستگی بردارد. اولین اقدام سعودیها در این زمینه تقویت ائتلاف با قدرتهای نوظهور جهانی یعنی چین و روسیه به عنوان رقبا و حتی دشمنان آمریکاست.
در این میان مسئله نفت یکی از موضوعات بارز مورد اختلاف بین ریاض و واشنگتن در سالهای اخیر بوده و تحلیلهای زیادی درباره «طلاق نفتی» آنها ارائه شده است. آمریکا همواره برای ثابت نگه داشتن قیمت سوخت در بازار جهانی به نفت عربستان متکی بود و این کشور نیز سیاستهای نفتی خود را طبق تمایلات واشنگتن ترسیم میکرد. اما سعودیها در چند سال گذشته تصمیم به بازنگری در این سیاستها و تقویت هماهنگی با اعضای اصلی اوپک پلاس و در راس آن روسیه گرفتهاند.
در همین زمینه چند روز قبل «عبدالعزیزبن سلمان» وزیر نفت عربستان سعودی اعلام کرد که دهه هشتاد گذشته که در آن عربستان نقش تولیدکننده اصلی نفت را بازی میکرد به پایان رسیده است.
برخی از تحلیلگران این اظهارات وزیر نفت سعودی را کنایهآمیز و آن را در قالب پیامی برای ایالات متحده توصیف کردند مبنی بر اینکه عربستان دیگر نمیخواهد سیاستهای نفتی خود را در راستای منافع و خواستههای آمریکا تنظیم کند.
پرونده یمن نیز از دیگر پروندههایی است که میتواند بین عربستان و آمریکا مشکلساز شود. ایالات متحده با وجود اینکه از 3 سال قبل مانورهای زیادی برای پایان دادن به جنگ یمن ارائه کرده اما حقیقت آن است که هرگز به دنبال پایان این بحران نبوده و طمعورزیهای واشنگتن برای بهرهبرداری از نتایج جنگ ویرانگر یمن در زمینه فروش تسلیحات به ائتلاف سعودی و ... ادامه دارد.
مهمتر از همه آمریکاییها که هنوز هم به مانعتراشی در روند حل بحران یمن ادامه میدهند و مقامات ارشد این کشور چندین بار به همین منظور به عربستان سفر کردهاند، نمیخواهند که این بحران بدون نقشآفرینی ایالات متحده به پایان برسد. با وجود اینکه ایران بارها بر مستقل بودن پرونده یمن تاکید و اعلام کرده که پروندههای منطقه از جمله یمن ارتباطی به توافق تهران و ریاض ندارد اما نمیتوان دست کم در سطح روانی بازتاب این توافق بر پرونده مذکور را نادیده گرفت.
بر همین اساس آمریکاییها نگرانند که جنگ یمن در نهایت بر اثر نتایج مثبت توافق ایران و عربستان به پایان برسد که اصلا به نفع واشنگتن نیست. از سوی دیگر همانطور که اشاره شد روند عادیسازی روابط تلآویو و ریاض نیز ناهموار بوده و علیرغم اینکه سعودیها علنا سازش با اسرائیل را رد نمیکنند اما انعقاد چنین قراردادی را منوط به شروطی از جمله برپایی دولت مستقل فلسطین کردهاند که صهیونیستها هرگز موافق آن نیستند.
به طور کلی سیاست خارجی جدید عربستان هرچند که در مسیر قطع وابستگی به آمریکا قرار ندارد اما مبتنی بر اولویت دادنِ منافع سعودیهاست که لازمه آن دور شدن از محور آمریکا در بسیاری از زمینهها میباشد؛ به طوری که ایالات متحده نتواند همانند قبل سیاستهای خود را به عربستان دیکته کند.



