روایت نماینده مجلس طاغوت از جدایی بحرین/ شاه گفت نفتش تمام شده؛ نمی‌خواهیمش!

  4011120036

جامعه را نسبت به این مسئله ناآگاه نگه داشته‌بودند؛ موقعی آن جلسه نهم فروردین در مجلس برگزار شد که کشور، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها در تعطیلات نوروزی بود؛ و حتی همان نشست مجلس هم همانطور که گفتم فوق‌العاده بود و مجلس تعطیل بود...

روایت نماینده مجلس طاغوت از جدایی بحرین/ شاه گفت نفتش تمام شده؛ نمی‌خواهیمش!

همشهری نوشت: آبان سال۱۳۳۶ بحرین که قرن‌ها تحت‌حاکمیت ایران بود به‌عنوان استان چهاردهم ایران معرفی شد، اما ۱۴ سال بعد این استان به دستور محمدرضا پهلوی از کشورمان جدا شد و این اقدام در سکوت رسانه‌ها صورت گرفت.

به این ترتیب در دوره بیست‌ودوم مجلس شورای ملی، ۲ کرسی مجلس به‌گونه‌ای نمادین برای بحرین به‌عنوان استان چهاردهم در مجلس خالی گذاشته شد. این اتفاق به‌دلیل تبعات سیاسی جدی در دوران ما، نیازمند بررسی و تعمق بیشتر و دقیق‌تر است. به همین مناسبت سراغ هوشنگ طالع، تاریخ‌نگار و نماینده دوره ۲۲ مجلس شورای ملی رفتیم؛ کسی که خود از چهره‌های برجسته مخالف دولت در مجلس، در مسئله جدایی بحرین بود که در نهایت در سال ۱۳۴۹ به استیضاح دولت هویدا که خود را مجری اوامر ملوکانه می‌دانست انجامید. در ادامه بخش‌هایی از سخنان او را می‌خوانید.

شاه گفت مروارید و نفت بحرین تمام شده، پس نمی‌خواهیمش!

زمینه‌های جدایی از حدود سال ۱۳۴۵ آغاز شد؛ با این توضیح که مسعودی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، سفری به شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس می‌کند و در سلسله مقالاتی به این نتیجه می‌رسد که نفت بحرین تمام‌شده و بنابراین ارزشی ندارد! اتفاقاً شاه هم در شهریور ۱۳۴۵ به خبرنگار روزنامه گاردین لندن می‌گوید: «با توجه به اینکه نفت دارد به پایان می‌رسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد»! شاه در سال۱۳۴۷به دهلی‌نو می‌رود و در آنجا در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره مسئله بحرین می‌گوید: «من می‌خواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد.»

نقشه آمریکا برای داشتن پایگاه بزرگ دریایی‌

آمریکایی‌ها هم برای داشتن پایگاه بزرگ دریایی‌ در خلیج‌فارس در پی تشویق شاه برای تجزیه بحرین بودند. از این رو، شاه در بهمن ۱۳۴۸ با اسدالله علم، وزیر دربار خود صحبت می‌کند و یک‌جا در این گفت‌وگوها شاه به علم می‌گوید: «... به‌نظر تو در ادامه حل مسئله بحرین، آیا ما به مملکتمان خیانت می‌کنیم؟» راستی از این گفت‌وگوها حیران می‌مانیم! بعد از اینها احزاب دولتی و روزنامه‌های دولتی این مباحث را ادامه می‌دهند. تا اینکه در روز نهم فروردین ۱۳۴۹ رئیس مجلس شورای ملی، نمایندگان را به یک جلسه فوق‌العاده دعوت می‌کند که من هم جزو نمایندگان مجلس و عضو گروه پارلمانی پان‌ایرانیست مجلس بودم و اردشیر زاهدی گزارش خود را درباره بحرین به مجلس ارائه می‌دهد.

روزی که در مجلس ملی گریستیم

ما در مجلس یک گروه پارلمانی پنج‌نفره تشکیل دادیم. در نهم‌ فروردین ۱۳۴۹ گزارش دولت درباره جدایی بحرین در مجلس ارائه می‌شود که در آنجا حزب ایران‌نوین و حزب مردم با آن گزارش دولت در مجلس موافقت  و گروه پارلمانی پان‌ایرانیست با این گزارش مخالفت می‌کنند و در همان روز متن استیضاح دولت را تقدیم رئیس مجلس کرده و در نهایت دولت را بابت اقدام به جدایی بحرین استیضاح می‌کنند. این نخستین‌بار بود که پس از ۲۸مرداد۱۳۳۲ دولتی از سوی نمایندگان استیضاح می‌شد که در حقیقت استیضاح از شاه بود به‌دلیل اینکه نخست‌وزیر در این زمان یعنی امیرعباس هویدا می‌گفت که من مجری اوامر اعلی‌حضرت هستم! در حقیقت رئیس دولت نبود بلکه کارگزار شاه بود! محسن پزشک‌پور به نمایندگی از اعضای حزب سخنرانی کرد. مجلس در آن روز در نهم فروردین مثل یک مجلس عزاداری بود؛ در لژ بانوان همه گریه می‌کردند؛ از نمایندگان مجلس هم چند نفر گریه می‌کردند؛ یکی از آنها آقای حسین رهنوردی قهرمان وزنه‌برداری کشور بود. برخی نماینده‌ها آدم‌های میهن پرستی بودند اما سلطه رژیم خیلی سخت بود؛ اصلاً به فکرشان نمی‌رسید که بتوانند علیه شاه رأی بدهند! همین آقای هویدا بعداً اعتراض می‌کند که چرا پیشدستی‌ها را بر سر این نمایندگان نکوبیدید! و چرا اجازه دادید که حرف بزنند! و می‌گفت به من گزارش کرده‌اند که یک عده‌ای اشک تمساح می‌ریختند! عضویت آقای رهنوردی در حزب ایران نوین را هم ۶ ماه معلق کردند؛ چنین جوی بود. شاه در مسئله جدایی بحرین تحت‌تأثیر انگلیسی‌ها بود. البته حزب ما هم برای این مخالفت هزینه‌های زیادی داد.

بایکوت خبری این جدایی

جامعه را نسبت به این مسئله ناآگاه نگه داشته‌بودند؛ موقعی آن جلسه نهم فروردین در مجلس برگزار شد که کشور، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها در تعطیلات نوروزی بود؛ و حتی همان نشست مجلس هم همانطور که گفتم فوق‌العاده بود و مجلس تعطیل بود. دانشگاه‌هایی که می‌توانست کانون‌های مقاومت باشد تعطیل بود. موقعیت را طوری انتخاب کرده بودند که نتواند بازخورد داشته باشد.
رضا قطبی هم که در آن زمان رئیس تلویزیون بود، تلاش می‌کرد که این سخنرانی‌های مجلس از تلویزیون پخش شود و حتی محرمانه هم به ما اطلاع داد که قرار است در اخبار ساعت ۹پخش شود، ولی در آخرین لحظه از دربار دستور می‌دهند که پخش نکنند! چون اگر پخش می‌شد می‌توانست خیزش عمومی را پدید بیاورد. مردم اصلاً خبردار نبودند و ارتباطات امروزی وجود نداشت.

علت سقوط پهلوی؛ بی‌اعتنایی شاه به تمامیت ارضی ایران

شاه در کودتای ۲۸ مرداد، مشروعیت خود را از دست داد و بعد از آن با تجزیه بحرین. ممکن است که جامعه در یک بازه زمانی نسبت به مسئله‌ای واکنشی نشان ندهد، ولی درون و ناخودآگاه اجتماع این مسائل وجود دارد و در یک لحظه همه اینها زنده می‌شود. ۲۸ مرداد قیام مردم در هم کوبیده شد ولی این مسئله همیشه در ناخودآگاه اجتماع حرکت می‌کرد. مسئله بحرین هم این‌چنین بود.

yektanetتریبون

آخرین عناوین