اخیراً قانونی در فرانسه وضع شد که برخی رسانه های داخلی آن را قانون ازدواج با محارم نامیدند، و در مقابل گروهی با تاکید بر بخشی از جزئیات قانون، آن را قانون مترقی و در دفاع از حقوق کودکان دانستند!
اما به واقع اصل ماجرا چیست؟!آ یا بحث حقوق کودکان مطرح است یا ازدواج با محارم قانونی شده؟!
شرح اجمالی
فرانسه با رشد روز افزون آمار پرونده های تجاوز درون خانوادگی مواجه شده، به طوری که طی یک دهه گذشته این آمار تا سه برابر رشد کرده است.
اکثر این پروندهها نیز به علت وجود عنصر رضایت میان طرفین، به صدور حکم تجاوز برای عامل ختم نمی شود.
اخیراً دولت فرانسه تصمیم گرفت با وضع قانون،رشد عجیب و تصاعدی و نگران کننده این معضل را مهار کند.
قانون جدید فرانسه شامل دو بخش است:
بخش اول
برقراری هرگونه رابطه جنسی با اعضای خانواده که زیر ۱۵ سال( فارغ از بحث رضایت یا عدم رضایت) سن دارند را ممنوع کرده و برای مرتکبین آن مجازات متجاوز تعیین نموده است.
بخش دوم
مربوط به برقراری رابطه جنسی بعد از سن ۱۵ سال است که آن را در میان اعضای خانواده (در صورت وجود رضایت) بدون مانع میشمارد و در صورتی آن را مصداق تجاوز می داند که عنصر نارضایتی اثبات شود!
آنان که این قانون را ازدواج با محارم در فرانسه نامیدند با تاکید بر بخش دوم قانون چنین نامی برگزیدند و گروه دیگری که آن را نشانه ی دفاع از حقوق کودکان دانستند، بخش اول را مورد توجه قرار دادند.
درست است که این قانون را نمی توان قانون ازدواج با محارم نامید، اما یقیناً وضع این قانون نشان دهنده انحطاط اخلاقی و سقوط اجتماعی غرب است!
آیا این که در جامعه ای تجاوز درون خانوادگی با این رشد عجیب و تصاعدی همراه باشد و ملتی که تقریباً هیچ حدود و منعی برای ارضای میل جنسی در مقابل خود نمی بیند، برای تامین میل سرکش جنسی به درون خانواده روی بیاورد، و این روی آوردن آنقدر غلیظ و شدید باشد که دولت آن کشور برای حلش دست به قانون ببرد، نشان انحطاط اخلاقی و سقوط انسانی یک جامعه نیست؟!
آنانکه برای تطهیر غرب بر تابو بودن چنین عملی در کشورهای غربی تاکید میکنند، باید بدانند همین همجنس بازی نیز زمانی تابو بود، و یک شبه قانونی نشد. بلکه به تدریج در غرب رواج پیدا کرد و اکنون یکی به یکی برای حلش آن را تبدیل به قانون میکنند.
لذا یقین بدانید، هرچند قانون جدید فرانسه به صورت رسمی ازدواج با محارم را تایید نکرده، امادیر یا زود ازدواج با محارم در غرب به صورت رسمی قانونی خواهد شد!
رشد تجاوز درون خانواده در فرانسه، جنگ با خدا یا آثار وضعی عمل؟!
رواج تجاوز درون خانواده در غرب و علی الخصوص فرانسه، آخرین قطعه از دومینوی سقوط اخلاقی و اجتماعی غرب نیست، همانگونه که وضع قوانین مشابه (ازدواج همجنس و...) در گذشته، آخرین قطعه نبود.
سوال اینجاست چرا غرب در چنین مارپیچ سقوطی گرفتار شده و انتهای این مسیر کجاست؟!
اگر گمان کنیم غرب(فرانسه به عنوان نماد تفکر غرب)، از مسیر کفر و الحاد و در راه لجاجت و دشمنی با خدا به ورطه سقوط اخلاقی افتاده، به خطا رفته ایم. علل بروز چنین پدیده های خلاف عقل و سرشت انسانی را در جای دیگر باید جست.
اروپای چشم و دل سیر!
علل بروز چنین معضلاتی را باید در مسائل روحی و روانی انسان ها جستجو کرد، به راستی چرااروپای چشم و دل سیر در مسیر میل جنسی با چنین شتابی در مسیر توحش گام برمی دارد؟!
همانگونه که ذکر شد، پاسخ را در ویژگی های روانی انسان ها می توان یافت.
روانشناسی انسان
انسان دارای دو نوع نیاز است، نیازهای مادی از قبیل خوردن و آشامیدن و نیازهای روحی و روانی از قبیل شهوت و قدرت و ثروت و....
ذکر دو نکته درباره نیازهای مادی و روحی انسان ضروری است.
اول
نیازهای روحی انسان ها برخلاف نیاز های مادی، سیری ناپذیرند! یعنی نقطه پایان و انتها برایشان قابل تصور نیست!
شما یک انسان را روی این کره ی خاکی معرفی کنید، از جمع آوری ثروت یا به دست گرفتن قدرت سیر شده باشد. یک بشر را در همه اعصار بیابید که از راه ارضاء میل جنسی توانسته باشد این میل را در وجودش آرام کند! یقینا نخواهید یافت!
چرا؟!؛ پاسخ همان است که ذکر شد، زیرا امیال روحی انسان سیری ناپذیر است.
دوم
خواسته ها و نیاز های روحی انسان اگر در مسیر ارضاء بدون کنترل قرار بگیرد، پله به پله سطح خواستهها و نیازها وسیعتر میشود.
یعنی انسان میشتابد برای تامین خواسته اش، بعد که به خواسته اش رسید پس از مدتی خواسته ی دیروزش تبدیل میشود به یک موضوع عادی و طبیعی ولذا خواسته بعدی میشود هدف برای انسان!
مغالطه ای که در بحث حجاب مطرح میشود(بی حجابی آزاد باشد پس از مدتی طبیعی خواهد شد) ناشی از نشناختن همین دو ویژگی ذکر شده است.
این مغالطه ۵۰ درصدش درست است. یعنی پس از گذشت زمان مردها نسبت به دیدن زن های بدون حجاب عکس العمل نخواهند داشت، منتها ۵۰ درصد غلطش آن است که وقتی بی حجابی طبیعی شد، بعدش چه اتفاقی می افتد؟! بعد از طبیعی شدن بی حجابی همین زنی که حالا زیباییهایش طبیعی شده و همچنان علاقه دارد دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد، باید هزینه کند و تلاش کند برای دیده شدن بیشتر و آن مرد هم که علاقه دارد به دیدن، سطح توقعش از دیدن و لذت بردن یک پله بالا رفته می شود یک مارپیچ سقوط وبدون انتها!
ارتباط این موضوع و قانون فرانسه
خوانندگان یادداشت بدون تعصب و پیشفرض این قسمت را مطالعه کنند و قضاوت کنند.
اروپا در حدود ۲۰۰ سال پیش قیود اجتماعی میان زنان و مردان را کنار گذاشت.
مراحل زیر یک به یک اتفاق افتاد:
۱ پوشش زنان کمتر شد و چون زیباییهای زن نمودار شد تا مدتی جذاب بود.
۲ با گذشت زمان جذابیتش، طبیعی شد لذا صنعت لوازمآرایشی به کمک او آمد.
۳ لوازم آرایشی هم طبیعی شد. آدمی روی آورد به انواع و اقسام لوازم و روش ها برای بالا بردن جذابیت رابطه جنسی!
۴ آن هم طبیعی شد. نوبت عمل های زیبایی رسید. تا باز هم زن جذاب شود و مرد لذت ببرد.
۵ عمل های زیبایی هم پس از مدتی طبیعی شد. بشر دوپا روی آورد به ازدواج سفید و هم خانگی.
۶ آن هم طبیعی شد. برای فتح پله بعدی لذت بردن روی آورد به همجنس خودش!
۷ باز هم طبیعی شد! قطعه بعدی دومینوی سقوط، ازدواج با حیوان و مانکن و کوفت و زهر مار بود!
۸ و اکنون با طبیعی شدن همه اینها، روی آورده است العیاذبالله به محارم خودش!
و این هم یقیناًطبیعی خواهد شد!
منتظر قطعه بعدی دومینو سقوط و انحطاط که همان اعلام رسمی قانونی شدن ازدواج با محارم خواهد بود، باشید.
انتهای این مسیر، فقط و فقط جنون است و جنون!
اسلام را ببینید، قرآن را ببینید، ۱۴۰۰ سال پیش تمام جنبه های روحی انسان را لحاظ کرد و دستور داد در امور جنسی خود کنترلی و ارضا در چارچوب عقل و شرع. یعنی نیازهای روحی انسان نه از راه سرکوب و نه از مسیر ارضاء بی حد، قابل کنترل است.
علت اینکه یک جامعه ای مثل فرانسه به سمت یک عمل شنیع می رود و آنقدر این عمل فراگیر میشود که دولت قانون وضع میکند را باید در مسائل روحی انسان ها و در دو قرن پیش جستجو کرد. برداشتن قیود اجتماعی در دو قرن قبل آثار مخربش امروز هویدا شده.
رفتن یک اجتماع به این سمت نه از راه و مسیر لجاجت با خداست بلکه آثار وضعی و قطعی برداشتن قیود اجتماعی در ۲۰۰ سال قبل است.
در پایان اگر پوشش در اجتماع کم شد، اگر قیود اجتماعی کم شد، از آسمان سنگ نخواهد بارید و یا صاعقه ای فرود نخواهد آمد، بلکه مراحل ذکر شده یک به یک اتفاق خواهد افتاد واین خود صد بار بدتر از بارش سنگ و... است.
