«مغزتان را دوباره سیمکشی کنید»
(به زندگی بهتر بیندیشید)
نویسنده: دکتر جان بی. آردن
مترجم: ابراهیم شایان
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1396
319 صفحه، 25000 تومان
****
گذشتگان به روح اعتقاد داشتند و میگفتند انسان موجود زنده و دوگانهای است که از دو بخش روح و بدن تشکیل شده است. آنان برای این مدعای خود دلایل متعددی داشتند، اما غیر از دلیل، انگیزههای خاصی هم در کار بود. یکی از آن انگیزهها این بود که اراده و اختیار انسان را برای تغییر و بهبود زندگیاش نشان دهند. انسان اگر فقط بدن جسمانی باشد، آنگاه سخن گفتن از اراده و اختیار محال میشود؛ زیرا بدن یک امر فیزیکالیستی بوده که همچون ماشین تابع قوانین طبیعی است. هر چیزی که در نسبت با بدن رخ دهد، با عواملی از پیش، متعین میشود. آن عوامل نیز با عواملی قبل از خود؛ و این روند همچنان ادامه پیدا میکند. بر اساس این دیدگاه، ما در نهایت با جهانی بسته و متعین روبهرو خواهیم بود که امکان هیچ تغییر و انتخابی در آن نیست. حتی احساسات و عواطف و خلقیات انسان نیز ثابت و تغییرناپذیر خواهد بود. انسان ماشینی است که از ابتدای تولد تا زمان مرگ چیز یکسانی است و تنها دچار فرسودگی و فنا میشود. آیا واقعا اینگونه است؟ خوشبختانه خیر.
محور اصلی این مسئله مغز است. مغز عضو کلیدی و رهبر همه امور مربوط به بدن است. هر آنچه در بدن انسان رخ میدهد، ریشه در مغز دارد. مغز یک امر فیزیکالیستی است و گذشتگان بر این باور بودند که همانند سایر اجسام تابع همان ماجرای قوانین طبیعی و تعین ثابت است. اما در سالهای اخیر انقلاب علمی مهمی رخ داده و این نگرش از بن تغییر کرده است. ماجرا از این قرار است که معلوم شده مغز انعطافپذیر است و قابلیت تغییر دارد. اگر سیستم عصبی مغز را به شبکهای عظیم و گسترده و پیچیده از سیم تشبیه کنیم، امروزه روشن شده که سیستم سیمکشی مغز همیشه قابل تغییر است و میتوان به طور پیوسته، در سراسر زندگی، آن را به شکلهای مختلفی در آورد. این مطلب فقط یک یافته علمی و نظری محض نیست، بلکه نتایج عملی فراوانی دارد. در یک کلمه نتایج شگرفی در زندگی دارد و بر این اساس میتوان زندگی دیگری ساخت؛ زندگی بهتری داشت. هدف دکتر جان باگوسیان آردن نیز همین است که بر اساس جدیدترین یافتههای علوم مربوط به مغز و اعصاب به ما کمک کند، زندگی بهتری برای خود بسازیم.
بنابراین، این کتاب یک اثر دوگانه است؛ به عبارت دیگر دولایه دارد. یک لایه آن مباحث کاملا علمی در حوزه شناخت مغز و اعصاب است و دیگری چگونگی تاثیر و کاربرد این مباحث در زندگی. کسی که این کتاب را مطالعه کند هم با یافتههای جدید علمی در این حوزه آشنا میشود و هم روشهای جالبی برای بهتر زندگی کردن میآموزد. علیرغم اینکه کتاب یک اثر کاملا علمی و مستند است، اما مباحث آن خشک و خستهکننده نیست. نویسنده مطالب را با ماجراهای واقعی درهم آمیخته است و خواننده در هر بخش نظریات علمی را در لابهلای داستانهایی واقعی و جذاب فرا میگیرد.
مقدمه روشنگر مترجم رویکرد و شمای کلی کتاب را به خوبی نشان میدهد. پیشگفتار نویسنده خلاصه و خطوط اصلی اثر را دقیق بازگو میکند و راهنمای خوبی برای مطالعه کتاب است. فصل اول چگونگی سازوکار مغز و شیوههای کارکرد آن را توضیح میدهد. دو نیمکره مغز و چهار لُبّ هر کدام از آن دو را بیان میکند و به تشریح ویژگیها و کارکرد هر کدام میپردازد. انواع سلولهای مغزی و چیزهایی که میان سلولها رابطه برقرار میکنند و کیفیت این روابط بازگو میشود. پس از این مباحث، نوبت میرسد به بیان گامهای چهارگانه عملی برای سیمکشی مجدد مغز در هر زمینهای. این چهار قدم اصلی عبارتند از: تمرکز، تلاش، عدم تلاش و عزم. این فصل مبنای فصلهای بعدی است که در آنها همه چیزهایی ذکر شدهاند که برای داشتن یک زندگی خوب ضروری هستند. هم امور کلان و کلی، و هم چیزهای خرد و کوچک زندگی، همه، مورد توجه هستند. برای چیزهای کلی میتوان این موارد را مثال زد: مثبت بودن، احساس آرامش، حداکثر کردن تواناییها، به حداقل رساندن آسیبپذیریها، خوشحال بودن و موفقیت. چیزهای خرد و کوچک نیز اموری هستند همچون: لمس کردن، بوسیدن، در آغوش گرفتن، عشق، شوخی، مراقبه، ورزش کردن، تخیل، خواب، حافظه، رژیم غذایی، ویتامینها، مواد معدنی و چربیها. برای تحقق آنها نیز راهنماییهای عملی ارائه شده است، همانگونه که کیفیت مغزی و فیزیولوژیک آنها توضیح داده میشود.
البته مباحث کتاب فقط به امور فردی منحصر نشده است. مسائل مربوط به روابط اجتماعی و تعامل انسان با دیگران هم، علاوه بر اینکه در سراسر کتاب پخش است، بهطور خاص، در فصل هفتم جای دارد. اما شاید جالبترین بخش کتاب فصل هشتم باشد. دستکم امیدوارکنندهترین فصل است. چراکه ممکن است به ذهن کسانی خطور کند که همه این حرفها و ماجراها و تغییرات تا قبل از دوران پیری معنا دارد. پیری انجماد مغز و خشک شدن شبکه سیمکشی آن است. خوشبختانه نویسنده نشان میدهد که طبق نتایج علمی جدید اینطور نیست. لذا حتی در پیری هم میتوان سیمکشی مغز را تغییر داد و زندگی بهتری را رقم زد. پیش از این حتی پزشکان هم بر این باور بودند که مغز از هر نظر در زمان کودکی کامل است و تا دم مرگ تغییر نمیکند. اما حالا معلوم شده که مغز تا دم مرگ امکان تغییر دارد. این یعنی اینکه میتوان در پیری هم در همه زمینهها معرکهگیری کرد! چه کتابی بهتر از این، که به پیر و جوان امید به زندگی بهتر را میدهد!
فصل پایانی کتاب هم مباحث بسیار جذابی درباره مراقبه یا مدیتیشن است و اهمیت توجه و تمرکز بر لحظه حال برای مغز گوشزد میشود. نویسنده نشان میدهد مراقبه و توجه به حال چه تاثیر ژرف و شگرفی بر سیمکشی مجدد مغز دارد. همچنین نقطه مقابل اینگونه وضعیتها را نیز بیان میکند. به طور کلی نویسنده در سراسر کتاب نهفقط به امور مثبت زندگی بها میدهد، بلکه در هر بحثی عادتهای رایج و مخرب زندگی مدرن را نیز گوشزد میکند؛ برای مثال تماشای تلویزیون و اعتیاد به فضای مجازی. خلاصه آنکه، آنچه در کل این اثر با استفاده از یافتههای علمی مربوط به سازوکار مغز دنبال میشود، در یک کلمه عبارت است از: زندگی بهتر و بهتر زندگی کردن.
در پایان حیف است مطلب کوچک مفیدی از متن کتاب نقل نکنیم:
- فرزانگی حس تواضع و قدرت خندیدن به خویش را همراه دارد. در تلاش برای پیشرفت خود همراه با انتظارات واقعبینانه، خیلی به خود سخت نگیرید. با یادآوری انسان بودن خویش بار را سبک کنید. شوخی، مخصوصا اگر معطوف به خود شخص باشد، راه آزاد شدن برای تعالی جستن از وابستگی به جزئیات بیارزشی است که شما را به انتظارات غیرواقعی بند میکند. پرورش شوخطبعی برای مغز و بدن مفید است. تغییرات فیزیولوژیکی متعددی مخصوصا در سیستم عروقی، سیستم ایمنی و ساختمان عضلانی رخ میدهد. دوپامین و اندروفینها در ضمن تجربه نشاط آزاد میشوند. مهم است که نوع شوخیای که پرورش می دهید مثبت باشد. شوخی منفی، یعنی آنچه باعث کوچک شدن شخص دیگر شود، عاقلانه نیست، بلکه تنگنظرانه است. شوخی مثبت، آن نوع شوخیای که به طعنههای ظریف، استعارات، ناسازگاری و باورهای باورنکردنی اشاره میکند، باعث بالا بردن آدمی میشود و نه پایین آوردن او. پرورش شوخی مثبت بر سلامت روانی و قدرت جسانی میافزاید.
*دکترای فلسفه



