توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 200572
چینی ها چگونه می جنگند؟
بخش تعاملی الف - ضیاء طرقدار – فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۴۳
- جنگ ها در چین باستان چگونه بوده ؟ آیا فلسفه چین در جنگ های چینیان در دوران باستان تاثیر داشته ؟ آیا (( اخلاق )) در تمام جنگ های دودمان های چین وجود داشته ؟ آیا چینی ها در جنگ ها پایبند اخلاق بودند ؟ ... در این جا نگاهی به تحولات جنگ در چین باستان می اندازیم . و جنگ در چین باستان ، و رابطه آن با فلسفه چینی را بررسی می کنیم ...

- سرشت فلسفه چینی : فلسفه غربی با علم و دین بستگی دارد ، ولی فلسفه چینی به اخلاق و سیاست و ادبیات و هنرهای زیبا نزدیک تر است . چینیان چندان شوقی به دین ندارند ، ولی غربی ها دیندار و عاشق خداوند هستند . فرد چینی انسان گرا و پای بند اخلاق است . (۱).

فلسفه ای که در طی قرون متوالی از تحسین جنگ خودداری ورزید فلسفه چین بود . تا سالهای اول قرن بیستم چینیها حتی به ضعف نظامی خویش نه به عنوان نشانه ای از عقب ماندگی ، بلکه به مثابه برجستگی اخلاقی می نگریستند و آن را به صورت یک افتخار و امتیاز استثنایی به رخ ملتها می کشیدند . چینیها نه تنها جنگ را تحقیر می کردن ، بلکه در سلسله مراتب مشاغل سنتی ، صنوف نظامی را در پایین ترین درجه بلافاصله بعد از راهزنی قرار می دادند . کنفوسیوس ، فیلسوف چینی که در سال ۵۵۱ پیش از میلاد تولد یافت ، می نویسد : (( یک ژنرال واقعی ، جنگ را هرگز تحسین نخواهد کرد . لذا نه می تواند انتقام جو باشد و نه تند خو )) . (۲).

کنفوسیوس هواخواه بزرگ نظم بود و در مخالفت با آشوب تعلیم می داد . می گفت هنگامی در جهان آشوب به وجود می آید که شهریار ، شهریارانه رفتار نکند . و وزیر وزیرانه ، و می گفت هر کس باید در مقام خاص خودش باشد و آن را انجام دهد ، تا جهان آشفته به وجود نیاید . کنفوسیوس سعی می کرد از جنگ های بین امیران جلوگیری کند . در اختلافی که بین امیر (( لو )) و امیر (( چی )) در مورد سرزمین های مرزی اتفاق افتاده بود و نزدیک بود که جنگ در بگیرد ، کنفوسیوس آن گفت و گو را با زیرکی اداره کرد و خطر جنگ دور شد ، و پیمان نامه اتحاد بین دو امیر امضاء شد . در جنگ ها از فریب هم استفاده می کردند . بین امیر (( چی )) و (( لو )) دوباره درگیری پیش آمد ، امیر (( چی )) به جای استفاده از جنگاوران دلیر و مردان زیرک سیاسی از (( نیرنگ خوبرویان )) استفاده کرد ، هشتاد کنیز برای امیر (( لو )) فرستاد . امیر (( لو )) که جوان بود به دام افتاد و درس هایی را که کنفوسیوس به او داده بود فرآموش کرد . سه روز هیچ کس را به حضور نمی پذیرد ، حتی کنفوسیوس را . کنفوسیوس ، هواخواه آرمان صلح و یگانگی جهان بود . در نوشته ها و سند های باستانی چین ، گفته شده که قبل از رفتن به جنگ برای پایداری در جرات و نظم ، سوگند هایی ادا می شد . هدف نظام کنفوسیوس ، تامین راه میانه و میانه رو بودن است نه تندرو و پرخاشگر بودن . کنفوسیوس برای جلوگیری از جنگ های امیران فئودال و دودمان های حکومتگر برای ایجاد یک حکومت پادشاهی یا امپراتوری تلاش می کرد . (۳).

- جنگ در دودمان شانگ : ۱۶۰۰ – ۱۰۵۰ پیش از میلاد .

- دلایل جنگ در این دوره :

۱- برای به زیر کنترل نگه داشتن طوایف جاه طلب . ۲- حفاظت از مرزهای خود در برابر تجاوز . ۳- توسعه امپراطوری ( از همه مهمتر ) . ۴- ثروتمند شدن بر اثر غارت قبایل شکست خورده و گرفتن باج . ۵- گرفتن برده ، برای کار ، یا قربانی کردن در مراسم مذهبی .

سازماندهی و رهبری جنگ با یک گروه نظامی برگزیده بود . سپاه شامل سواره نظام و فیل سواران ، سربازان پیاده ، تیراندازان ، و ارابه های جنگی بود . در این دوره ، اسلحه و زره برنزی فقط برای رده های بالای سپاه بود . در اختیار گذاشتن اسلحه به سربازان معمولی برای طایفه حاکم خطرناک بود . جمعیت زیاد بود و منبع خوبی برای سربازگیری . مهم نبود چه تعداد سرباز کشته می شد ، شاه می توانست عده دیگری را به خدمت بگیرد . شکار روش آمادگی برای نبرد بود . کاربرد جنگ افزارها را در شکار یاد می گرفتند و تمرین می کردند ، و گروه ها هنر حرکت هماهنگ را می آموختند . (۴).

- دوره دودمان جو شرقی :

- دو دوره بود : ( ۷۷۰ – ۴۸۱ ) و ( ۴۰۳ – ۲۲۱ پیش از میلاد )...

- جنگاوری در دوره بهار و پاییز :

- حمله به دشمن با واحدهای ارابه و سواره نظام مسلح به جنگ افزارهای برنزی انجام می شد . و از طرف سربازان پیاده دهقان که سلاح های ابتدایی داشتند پشتیبانی می شد . در این دوره هر دو طرف یک رشته قواعد رزمی سفت و سخت ، اما مودبانه را ، همراه با مراسم پرشکوه رعایت می کردند . فعالیت جنگی جنبه اشرافی داشت . مالکیت جنگ افزارهای برنزی در انحصار افراد اندکی بود . پیاده نظام دهقانان بودند که نقش فرعی داشتند . در این عصر ، سنت های سلحشورانه ای وجود داشت . ( جنگ سلحشورانه – اخلاقی ). به عنوان نمونه : جنگ رودخانه هونگ ، در ۶۳۸ پیش از میلاد ، بین دولت های (( چو )) و (( سونگ )) در گرفت . امیر (( سونگ )) در حالی که سربازان (( چو )) از رودخانه می گذشتند ، و با این که می توانست به آنها حمله کند و آنها را نابود سازد ، به رسم سلحشوری ، صبر کرد تا همه واحد های (( چو )) از رودخانه عبور کنند و آرایش جنگی بگیرند ، بعد دستور حمله صادر کرد . سپاه (( سونگ )) شکست خورد و امیر (( سونگ )) فرار کرد . و وقتی از او پرسیدند که چرا در فرصت مناسب حمله نکردی ، جواب می دهد ، (( خردمند به ناتوان حمله ور نمی شود و تا هنگامی که دشمن به صفوف خود شکل نداده است ، فرمان حمله صادر نمی کند .)) البته این سلحشوری در دراز مدت دوام نداشت . (۵).

- دوره دولت های ستیزه جو :

- در این دوره اوضاع جنگ تغییراتی کرد . در این دوره نبردها طولانی شدند . هدف های جنگ تغییر کرد ، هدف از جنگ در این دوره ، تسلط کامل یا حتی نابودی دشمن شد . ابزارهای جنگ هم تغییر کرد . جنگ کردن یک حرفه تخصصی شد . فرماندهان و افسران سپاه دیگر بر اساس پیشینه اشرافی انتخاب نمی شدند ، بلکه به خاطر مهارتشان در فن جنگ انتخاب می شدند . از نقش اشراف در جنگ کاسته شد . سرباز پیاده نقش مهمی پیدا کرد . جنگ چنان فراگیر شد ، که تشکیلات نظامی به صورت یک نهاد اجتماعی برتر در آمد . بخش عمده توان و منابع یک دولت صرف جنگ شد . آهن در ساخت جنگ افزارهای جدید مورد توجه قرار گرفت . جنگ افزارهای جدید در دست پیاده نظام قرار گرفت . ( تغییر اصلی در جنگ – نوآوری ). در این دوره شگردهای جدید جنگاوری و رزمی به وجود آمد ، شهرها به محاصره در می آمدند و پس از ماهها محاصره ، ساکنان شهرها یا از گرسنگی می مردند و یا مهاجمان به داخل شهرها راه پیدا می کردند . عده زیادی به این صورت کشته می شدند ، رحم و مروت وجود نداشت ، اسیران در جا قتل عام می شدند . انضباط در داخل سپاه شدید بود : کسانی که باید پیشروی کنند چنین نکنند، و کسانی که باید عقب نشینی کنند چنین نکنند ، سرشان از تن جدا می شود . کسی که سرکشی می کرد کشته می شد. در همین دوران فلسفه تائوئیسم به وجو آمد . و از اصول آن رسیدن به آرامش و آرامش خاطر بود . به خاطر جنگ های زیاد آن زمان به وجود آمد . مردم آرامش می خواستند بنابراین به سوی تائوئیسم رفتند . تائوئیست ها می گفتند ، هر چه جنگ افزارها تیزتر باشد کشور را بیش تر هرج و مرج فرا می گیرد.

لیو بانگ در ۲۰۲ پیش از میلاد امپراتور شد ، و دودمان نخستین هان را تشکیل داد . در جنگ این گونه بود : برای پیروزی در جنگ از هر وسیله ای ، پسندیده یا ناپسند استفاده می کرد . قول می داد و وقتی به هدفش می رسید عهد شکنی می کرد .

امپراتور (( وو دی )) از دودمان هان نخستین در ۱۴۱ پیش از میلاد به قدرت رسید . خود او در طراحی عملیات نظامی شرکت می کرد . برای گسترش امپراتوری جنگ می کرد . استاد دیپلماسی بود . جاده ابریشم در زمان این امپراتور ایجاد شد . (۶).

.............................................................................................................
- گرد آورنده : ضیا طرقدار – فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی
.............................................................................................................
- منابع:
(۱)- تاریخ فلسفه چین – چو جای – وینبرگ چای – ترجمه : ع . پاشایی – نشر گفتار – تهران ۱۳۶۹ – چاپ دوم – صفحه ، ۱۵ – ۱۶ -
(۲)- مسائل نظامی و استراتژیک معاصر – دکتر علیرضا ازغندی – دکتر جلیل روشندل – انتشارات سمت – چاپ نهم – ۱۳۸۷ – صفحه ، ۳۸ – ۳۹ –
(۳)- تاریخ فلسفه چین – چوجای – وینبرگ چای – صفحه ۴۳ – ۷۳ –
(۴)- چین باستان – النور ج . هال – ترجمه : مهدی حقیقت خواه – انتشارات ققنوس – ۱۳۸۳ – صفحه ، ۳۳ – ۳۶ –
(۵)- همان ، صفحه ، ۶۴ – ۶۵ –
(۶)- همان ، صفحات ، ۶۷-۶۹ ، ۷۰-۷۱ ، ۱۰۴ ، ۱۰۸ -
۱۳۹۲/۱۱/۱۹ ۱۰:۳۵
 
۱۳۹۲/۱۱/۰۲ ۰۶:۴۸
 
۱۳۹۲/۱۰/۱۷ ۱۰:۵۸
 
۱۳۹۲/۰۹/۲۷ ۱۳:۱۰
 
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ ۰۷:۱۴
 
۱۳۹۲/۰۸/۲۱ ۲۱:۰۱
 
۱۳۹۲/۰۷/۲۵ ۱۱:۳۱
 
۱۳۹۲/۰۷/۰۸ ۰۶:۵۶
 
 
کلمات کلیدی : ضیاء طرقدار
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.