توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 212271
باز هم سفر و باز هم نامه ها
بخش تعاملی الف - سید یحیی صداقت
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۴۷
روی صحبت من با هیچ دولتی نیست, روی صحبت من با هیچ حکومتی هم نیست, روی صحبت من با خودم است.

باز هم سفر, باز هم نامه ها, باز هم دل های مضطرب که در آخرین لحظات به دنبال کاغذ و خودکار هستند, باز هم در پی ماشین دویدن ها, باز هم اظطراب از این که آیا نامه ی من به دست رئیس جمهور رسیده است؟

پیرزنی را دیدم که نامه ائی در دست لنگان لنگان در پی ماشینی بود, جوانی را دیدم که نامه به دست در آرزوی بر آورده شدن خواسته هایش آن را امیدوارانه حمل می کرد.

مادر از رویت خجلم که بعد از گذشت چندین سال از زمان جنگ هنوز خوزستان اباد نشده, استانی که سپر بلای ایران شد هنوز هم از زخم های کهنه رنج می برد.

پدر از رویت شرمسارم که تو را در این سن در حالی می بینم که نامه به دست در پی ماشینی میدوی, مرا عفو کن که سزاوار شرمنده گی هستم.

عزیزان اینجا خوزستان است, شهری که نباید با این همه سرمایه عظیم مشکلی داشته باشد, عزیزان اینجا مردمانش سخت نفس می کشند.

اینجا نه کیش است, نه شمال است, نه قم است, نه مشهد است. اینجا استان غریب هاست. اینجا خوزستان است دیار رزمندگان. شرم بر مسئولان باد در تمام دوره ها که زخم خوزستان را درمان نکردند. شرم بر مسولانی باد که قدر مردمان مبارزش را نمی دانند.

شهری که بیشترین رشادت ها و تلفات و اسیب ها را در دوران جنگ دیده باید این وضع و حالش باشد؟

مادر تف به صورتم بینداز که شرمسار چادر خاکی تو هستم.
پدر سیلی به گوش من بزن که سزاوار سیلی خوردن هستم.

از رویتان شرمسارم.
 
کلمات کلیدی : سید یحیی صداقت