بیانیه‌دهنده‌ها، پاسخگو باشند/ چند نکته درباره مصاحبه رئیس‌جمهور‏/ رخنه در اتاق عملیات دشمن

گروه سیاسی الف،   4040418069 ۴۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

بیانیه‌دهنده‌ها، پاسخگو باشند

روزنامه جوان نوشت:

نامه‌ای که این روز‌ها با عنوان «بیانیه تغییر پارادایم حکمرانی» از سوی گروهی از چهره‌های سرشناس اقتصادی منتشر شده است، در ظاهر ندای تحول‌خواهی و ملی‌گرایی سر می‌دهد، اما وقتی پای بررسی دقیق‌تر به میان می‌آید، ردپای همان تفکری را می‌بینیم که طی چهار دهه گذشته، مدیریت سیاستگذاری و برنامه‌ریزی کشور را در اختیار داشته و نتیجه‌اش، اقتصادی است که امروز با آن دست‌به‌گریبانیم. نامه پر از جملات امیدبخش و شسته‌رفته است، اما پرسش اصلی این است که اگر تغییری لازم باشد، آیا نباید از همان ساختار و نگرشی آغاز شود که وضع موجود را ساخت؟! بیانیه‌ای که تحت عنوان «ضرورت تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران» منتشر شد، در نگاه اول، حرف‌های منطقی و ملی‌گرایانه‌ای دارد: دعوت به انسجام داخلی، بازنگری در سیاست خارجی، مبارزه با فساد و حرکت به سوی شایسته‌سالاری، اما آنچه در این میان مغفول می‌ماند، نگاهی نقادانه به کارنامه کسانی است که این توصیه‌ها را مطرح می‌کنند؛ کسانی که نه صرفاً ناظر، بلکه معمار و بازیگر اصلی اقتصاد کشورمان طی چهار دهه اخیر بوده‌اند.  وقتی از تغییر پارادایم سخن می‌گوییم، یعنی دگرگون‌کردن منطق، زاویه نگاه و مدل تصمیم‌گیری حاکم بر یک کشور، اما پرسش بنیادین این است که کدام پارادایم؟ مگر اقتصاد ایران عزیزمان طی دهه‌های گذشته جز با همان تفکر و نگرشی اداره شده است که امضاکنندگان این بیانیه در تدوین و اجرای آن نقش اساسی داشته‌اند؟

عباس آخوندی که امروز دم از تغییر پارادایم می‌زند، از ۲۵سالگی بر صندلی‌های مدیریتی تکیه زده بود و در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ وزیر راه و شهرسازی بود؛ دوره‌ای که پرونده مسکن مهر را با انتقاد تند بست، اما خود، طرح جایگزین فراگیری ارائه نکرد و نتیجه‌اش بحران عرضه مسکن و پرتاب قیمت‌ها به قله‌های بی‌سابقه بود. مسعود روغنی‌زنجانی نزدیک به دو دهه در مهم‌ترین نهاد برنامه‌ریزی و بودجه کشور مسئولیت داشت، از وزیر برنامه و بودجه در دهه۶۰ تا ریاست سازمان مدیریت در دولت هاشمی‌رفسنجانی. مگر سیاست‌های تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی بی‌برنامه که هنوز اقتصاد کشورمان از آثارش رنج می‌برد، در همان سال‌ها تدوین نشد؟ 

مسعود نیلی شاید نماد روشنفکران تکنوکرات اقتصادی باشد؛ کسی که در دولت‌های موسوم به کارگزاران، اصلاحات و تدبیر و امید مسئولیت‌های کلیدی داشت: از تدوین سیاست‌های کلان و برنامه‌های توسعه تا سیاستگذاری پولی و اقتصادی. مگر دولت‌های یازدهم و دوازدهم که نیلی یکی از چهره‌های کلیدی آن بود، نمی‌گفت «راه‌حل همه مشکلات اقتصاد ایران، سیاست خارجی است»؟ و مگر همین نگاه، بخشی از رکود تاریخی سال‌های پس از برجام را پدید نیاورد؟  فرهاد نیلی، نماینده ایران در بانک جهانی و رئیس پژوهشکده پولی و بانکی بود؛ جایی که سیاست‌های انقباضی پولی و نرخ سود بالا شکل گرفت که خنجری بر گلوی تولید بود. حسین عبده‌تبریزی هم در ساختار بازار سرمایه و نظام مالی ایران نقش برجسته‌ای ایفا کرد؛ مدلی که امروز بخشی از بی‌اعتمادی مردم به بازار سهام، میراث همان نگاه‌هاست. 

واقعیت این است که اقتصاد کشورمان تقریباً در همه سال‌های بعد از انقلاب که این افراد در رأس کار بودند، نه با تفکر عدالت‌محور و مردمی اداره شد، نه با پارادایم توسعه درون‌زا، بلکه با ترکیبی از سیاست‌های شبه‌خصوصی‌سازی، اقتصاد رانتی، بدهی‌محور و مصرف‌محور پیش رفت.  اقتصاد آزاد ناتمام، بازار ناقص، دولتی ناکارآمد و خصوصی‌سازی غیررقابتی، نتیجه همین پارادایم بود؛ پارادایمی که بسیاری از امضاکنندگان این نامه معمار آن بوده‌اند. از سیاست‌های تعدیل ساختاری دهه ۷۰ که صنعت ایران را به حاشیه راند تا وابستگی شدید بودجه به نفت، از شتاب‌زدگی در آزادسازی نرخ ارز بدون تقویت تولید تا نگاه سرمایه‌محور و بی‌توجه به عدالت اجتماعی، همه و همه دستپخت همان نگاه است. 

بعضی از همین چهره‌های پرطمطراق که امروز در قاب «بیانیه تغییر پارادایم» خود را منادی تحول و عدالت جا می‌زنند، باید پیش از هر سخنی در دادگاه پاسخگوی ترک‌فعل‌ها و خسارت‌هایی باشند که مستقیم یا غیرمستقیم به جان و زندگی مردم تحمیل کردند. کسی، چون عباس آخوندی که یک دهه حیاتی از فرصت خانه‌دارشدن مردم را به باد داد و هیچ جایگزین عملی ارائه نداد، اگر قرار باشد از پارادایم سخن بگوید، پارادایمش باید در دادگاه روشن شود، نه در بیانیه‌های زیبا. درد مردم مسکن است، امنیت شغلی است، سفره‌ای است که هر روز آب می‌رود. اگر پارادایمی باید تغییر کند، نخست باید آن حلقه مدیرانی تغییر کند که هرجا پای مردم در میان بود، خود را کنار کشیدند و پشت شعار‌ها پنهان شدند. مردم زیر فشار اجاره، بیکاری و گرانی، در واقع زیر همان مدیرانی له شدند که امروز دوباره پرچمدار تغییر شده‌اند. تغییر، یعنی به زیر کشیدن این حلقه قدرت.

******

مثبت و منفی مصاحبه رئیس‌جمهور‏
 
سعید آجرلو روزنامه خراسان نوشت:
 
درباره مصاحبه آقای پزشکیان با کارلسون باید منصفانه سخن گفت. نکات مثبت داشت و چند نکته قابل نقد:

 ‏۱- روح حاکم بر این مصاحبه می توانست طلبکارانه تر از این در مقابل آمریکا باشد.

‏۲- رئیس جمهور در میدان قوی تر از رئیس جمهور هنگام مصاحبه بود. ‏

۳- مبستگی ملی مقابل تجاوز را به خوبی تشریح کرد. ‏

۴- خودمان باور نکنیم که ترامپ و نتانیاهو از هم جدا هستند. 

‏۵- بیان این جمله حتی به صورت شرطی که ترامپ می تواند جهان را به سمت صلح ببرد از سمت رئیس جمهور هیچ توجیهی نداشت.

‏۶- پزشکیان به خوبی مشروعیت رفتار جمهوری اسلامی را در سطح بین الملل نشان داد.

‏۷- شعار علیه آمریکا، شعار علیه مقاماتی هم هست که در گسترش ظلم و ناامنی در جهان سهم دارند.

‏۸- درباره مذاکره اشاره به تضمین و بدبینی طرف ایرانی درست بود اما درباره رفع تحریم نیاز به سخن صریح بود.

‏۹- منطق ایران در مقابل آژانس به خوبی توضیح داده شد.‏

۱۰- دفاع پزشکیان از مظلومیت فلسطینیان، بسیار غرورانگیز است.

‏۱۱- شهادت طلبی رئیس جمهور و شجاعت او در مقابل حمله که در پاسخ سوال ترور گفته شد، حقیقت شخصیت پزشکیان است.

۱۲- در سوال مربوط به احتمال جنگ گسترده، پزشکیان می توانست رعب بیشتری به دل دشمن بیندازد.

******

5 نکته درباره مصاحبه پزشکیان 

معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور با ذکر پنج نکته، به ابعاد مختلف مصاحبه رئیس‌جمهور با تاکر کارلسون پرداخت. او نوشت اکانت توئیتری رژیم صهیونیستی پیام اصلی مصاحبه را شناسایی کرد و نتوانست خشم خود را مهار کند. برخی دوستان داخلی چرا چنین برافروخته و خشمگین شده‌اند؟ نمی‌دانم.

به گزارش ایرنا، سید مهدی طباطبایی امروز سه‌شنبه در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام، این پنج نکته را مطرح کرد:

۱. مصاحبه به صورت غیرحضوری و در شرایطی انجام شد که ملاحظات امنیتی ویژه‌ای حاکم بود. طبیعی است فرم و قاب تصویر از حالت مطلوب و ایده‌آل برخوردار نبود، گرچه آنچه منتشر شد هم نسخه اینترنتی مجری با قاب بسته‌تر و متفاوت نسخه اصلی است. نسخه باکیفیت بسیار بهتری با ترجمه دقیق‌تر برای کارلسون ارسال شده بود که استفاده نشده است.

۲. فردی که واسطه انجام مصاحبه بود صرفا نقش هماهنگی زمانی با تاکر کارلسون را داشت. با لحاظ ملاحظات اخلاقی از فرآیند مصاحبه کنار گذاشته نشد، گرچه با عدم رعایت اصول حرفه‌ای مانند ادعای مالکیت کار و انتشار نسخه فیلم بدون هماهنگی از رعایت این ملاحظه پشیمان شدیم.

۳. مخاطب این مصاحبه جامعه امریکایی پایگاه رأی ترامپ بود، طبیعی است در عین پایبندی به اصول کلی صلح‌طلبی در عین ایستادگی که رکن اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، ادبیات گفتگو می‌بایست با مخاطب سازگار باشد.

۴. اکانت توئیتری رژیم صهیونیستی پیام اصلی مصاحبه را شناسایی کرد و نتوانست خشم خود را مهار کند. برخی دوستان داخلی چرا چنین برافروخته و خشمگین شده‌اند؟ نمی‌دانم.

۵. محور وحدت امروز همه ما ایران و پاسداری از آن است. برای دفاع از این آرمان بزرگ و مقدس، یکپارچه و متحد، تابع و پیرو رهبر فرزانه و عزیز انقلاب اسلامی بمانیم. مهاجمین به این وحدت خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کنند.

 

وزیر خارجه ترکیه چگونه دروغ ترامپ درباره ایران را فاش کرد؟

روزنامه صبح‌نو نوشت:

در بحبوحه‌ خشم عمومی نسبت به تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل به خاک ایران، دونالد ترامپ از تمایل تهران به مذاکره سخن می‌گوید؛ ادعایی که نشان‌دهنده‌ اتکای ذهن رئیس‌جمهور آمریکا به پالس‌های مذاکره‌طلبی است که از سوی برخی چهره‌های داخلی مخابره می‌شود. «آنها با دو هفته قبل بسیار متفاوت‌اند»، «فکر می‌کنم آنها می‌خواهند با ما ملاقات کنند»، «اظهار امیدواری به ترک شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از سوی مردم ایران» و «مقایسه وضعیت ایران با تسلیم ژاپن در جنگ جهانی دوم بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگازاکی»؛ اینها را باید مفاصل گفتمانی دانست که «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور ایالات متحده در دیدار با «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل درباره ایران به کار بست.

اظهارات ترامپ در یک جلسه معمولی بیان نشده است، این جلسه محمل دیدار سران دو رژیمی بوده که در جنگ ۱۲ روزه، به خاک ایران تجاوز نظامی صورت داده بودند؛ چیزی شبیه به اتاق جنگ ضد ایرانی! اما سعید خطیب‌زاده معاون وزیر امور خارجه در واکنش به این ادعای ترامپ گفت که «پیام‌هایی از طرف آمریکایی طی روزهای گذشته به ما واصل شده که علاقه‌مند هستند به میز مذاکرات برگردند.»

علاوه بر این، در حالی ترامپ مدعی شده که ایران برای مذاکره پیام فرستاده، وزیر امور خارجه ترکیه فاش کرد که موضع واشنگتن را درباره از سرگیری مذاکرات مربوط به برنامه هسته‌ای ایران به مقام‌های این کشور ابلاغ کرده است. 

او گفت: «از سرگیری مذاکرات هسته‌ای ایران مرحله بعدی خواهد بود. در حال حاضر در این زمینه عدم قطعیت وجود دارد. چندین موضع وجود دارد. چهار روز پیش با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا گفت‌وگوهایی داشتم.» وزیر امور خارجه ترکیه همچنین گفت: «طرف آمریکایی در این مورد چندین موضع دارد. ما موفق شدیم این مواضع را هم در اجلاس سازمان همکاری اقتصادی در خانکندی و هم در حاشیه اجلاس بریکس به طرف ایرانی  منتقل کنیم.»

******

اقتدار نظامی هست، اما سپر امنیتی هوشمند را سریع‌تر تقویت کنیم

سایت تابناک نوشت:

در سال‌های اخیر، ایران در حوزه نظامی و دفاعی، به ویژه در صنایع موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک، به پیشرفت‌های قابل توجهی دست یافته است؛ پیشرفت‌هایی که نه تنها موجب افزایش توان بازدارندگی کشور شده، بلکه جایگاه جمهوری اسلامی را در معادلات منطقه‌ای و جهانی به شکلی محسوس ارتقا داده است. این قدرت نظامی و دفاعی، نتیجه سال‌ها تلاش شبانه‌روزی متخصصان داخلی، جوانان متعهد و فرماندهان دلسوزی است که با وجود فشارها، تحریم‌ها و تهدیدات، از پای ننشستند.

اما در میان این موفقیت‌ها، یک حوزه حساس و بسیار مهم، مغفول مانده است: امنیت داخلی از جنس فناوری‌های نوین؛ مقابله با جاسوسی، نفوذ، ترور و اقدامات ضد امنیتی نه فقط با ابزار کلاسیک، بلکه با ابزار‌های مدرن و دیجیتال. ما سال‌هاست که در عرصه ساخت ابزار‌های تهاجمی پیشرو شده‌ایم، اما متاسفانه در حوزه ابزار‌های دفاعی نرم، به خصوص امنیت سایبری، فناوری‌های ضدجاسوسی، کشف نفوذ، شناسایی تهدیدات فناورانه و توسعه سامانه‌های پیش هشدار، رشد متناسبی نداشته‌ایم. این نابرابری، امروز به تهدیدی جدی برای امنیت ملی بدل شده است.

از ترور شهید دکتر مسعود علیمحمدی در سال 1388 گرفته تا حذف فیزیکی فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته‌ای در جریان جنگ اخیر، همه این موارد نشانه‌ای از یک شکاف عمیق در زیرساخت امنیتی‌ ـ‌ فناورانه کشور است. واقعیت این است که دشمن دیگر فقط با یک جاسوس یا خبرچین عملیات نمی‌کند؛ بلکه از ماشین، الگوریتم، ماهواره، هوش مصنوعی، شنود از راه دور، درون‌های خودران و سیستم‌های پردازش داده استفاده می‌کند تا هدفی را شناسایی و در لحظه‌ای مشخص حذف کند.

نمونه روشن این مسئله، ترور شهید هنیه در تهران است. با وجود آنکه محل اقامت ایشان چندین بار تغییر داده شده بود، دشمن توانست محل دقیق او را ردیابی و همان نقطه را با دقت هدف قرار دهد. آیا این کار یک عامل نفوذی بود؟ یا یک سامانه ردیابی تصویری، پردازش سیگنال‌های رفتاری و تحلیل حرکات دیجیتالی از طریق ماهواره و ابزار‌های بیومتریک؟ شواهد می‌گویند: این ترور یک عملیات تکنولوژیک بوده، نه صرفا انسانی. یا در مورد شهید طهرانچی که در ارتفاع هدف قرار گرفت، نشان می‌دهد که دشمن به ابزار‌هایی مجهز است که حتی در فضا‌های به ظاهر امن هم توان نقطه‌زنی دارد. این یعنی جنگ امروز، جنگ فناوری است و اگر ما به فناوری مجهز نباشیم، هرچقدر هم قدرت نظامی کلاسیک داشته باشیم باز هم غافلگیر خواهیم شد.

وقتی شهید فخری‌زاده با ابزاری هدف قرار گرفت که هنوز جزئیاتش به طور رسمی روشن نشده و برخی آن را سلاح خودکار کنترل شده از راه دور با سامانه تشخیص چهره می‌دانند، آیا این نشان نمی‌داد که دشمن، سال‌هاست وارد سطح جدیدی از نبرد امنیتی شده اما ما همچنان در گذشته مانده‌ایم؟  آیا ما هم در پاسخ، راهبرد‌های فناورانه‌ای اتخاذ کرده‌ایم؟ آیا بودجه‌ای مستقل، مراکزی پژوهشی، ساختار‌های تخصصی و نگاه آینده‌محور در این حوزه فعال کرده‌ایم؟ آیا به همان اندازه‌ای که به موشک‌سازی بها دادیم، به امنیت دیجیتال، امنیت شخصی هوشمند و سامانه‌های ضد نفوذ دیجیتال اهمیت دادیم؟

واقعیت تلخ این است که در عین قدرت نظامی، ما در حوزه امنیت فناورانه عقب مانده‌ایم. اگر پس از ترور شهید علیمحمدی در سال 88، مسئله‌ امنیت علمی و انسانی را جدی می‌گرفتیم و در کنار تحلیل کلاسیک، به سمت فناوری‌های بومی امنیتی می‌رفتیم، شاید ترور‌های بعدی رخ نمی‌داد. امنیت بدون فناوری، امروز دیگر معنی ندارد.

******

کسی که با بمب حرف می‌زند ضامن صلح نیست

روزنامه فرهیختگان نوشت:

یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف مصاحبه رئیس‌جمهور با تاکر کارلسون، تفکیک ترامپ و نتانیاهو و القای این دیدگاه بود که آمریکا و اسرائیل در تحرکات و موضع‌گیری‌هایشان از یکدیگر جدا هستند و مسئولیت اقداماتی مثل تلاش برای ترور یا تخریب مذاکرات، تنها بر عهده اسرائیل است. پزشکیان در این گفت‌وگو اذعان داشت «آمریکا پشت این ماجرا [ترور] نبود؛ اسرائیل بود که این کار را انجام داد.» او تأکید کرد «نتانیاهو چنین تصوری را القا می‌کند تا آمریکا را درگیر جنگ‌های بی‌پایان و بی‌ثباتی بیشتر در منطقه کند.» این مواضع، در تضاد آشکار با فکت‌هایی است که اگر نخواهیم به سال‌های دور بازگردیم، حداقل با مرور رویداد‌ها از 23 فروردین تا امروز ثابت می‌شود که آمریکا و اسرائیل در بالاترین سطح هماهنگی هستند.

حتی باور عمومی هم بر این است که سیاست‌های منطقه‌ای اسرائیل، بدون چراغ سبز یا حتی حمایت مستقیم آمریکا، قابل اجرا نیستند. بنابراین، تفکیک این دو نهاد، به ویژه در موضوعاتی حساس نظیر تلاش برای ترور یا تخریب روند مذاکرات صلح، می‌تواند نوعی ساده‌انگاری یا حتی تناقض با واقعیت‌های موجود به نظر برسد. فارغ از آسیب‌های خطرناک داخلی این مرزبندی‌، تحلیلگران بین‌المللی نیز با خودشان تصور می‌کنند که این تضاد مواضع بنیادین، نشانه عدم انسجام در بافتار تصمیم‌گیری ایران است. درحقیقت، اقدامات اسرائیل اغلب در چهارچوب یک هماهنگی عمیق‌تر با سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا دیده می‌شود. القای این ایده که اسرائیل به تنهایی و بدون اطلاع یا موافقت آمریکا اقدام می‌کند، نه تنها به نفع ایران نیست، بلکه از قدرت چانه‌زنی و شفافیت مواضع ایران کم می‌کند. مهم‌تر از همه این خطر وجود دارد که این تفکیک، به‌مرور به عنوان مبنایی برای سیاست‌گذاری‌های اشتباه قرار گیرد، همانند آنچه که در گذشته در مورد موضوعاتی نظیر اینستکس (ابزار حمایت از مبادلات تجاری با ایران) در دولت حسن روحانی تجربه شد و بعد‌ها محمدجواد ظریف به اشتباه ‌بودن آن اذعان کرد. 

یکی از اظهارات تعجب‌برانگیز در این مصاحبه، صحبت درباره توانمندی دونالد ترامپ در آوردن صلح به منطقه بود. پزشکیان در بخشی از گفت‌وگو بیان کرد: «معتقدم رئیس‌جمهور آمریکا، آقای ترامپ می‌تواند منطقه را به سمت صلح و آینده‌ای روشن هدایت کند یا درگیر جنگی شود که نتانیاهو می‌خواهد آمریکا را وارد آن کند.» این اظهارنظر، نه تنها با واقعیت‌های تاریخی و عملکرد ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش همخوانی ندارد، بلکه می‌تواند به معنای نادیده گرفتن نقش آمریکا در تنش‌های منطقه‌ای باشد. گذشته ترامپ آنقدر تاریک است که پیش از آغاز به کارش در دومین دوره از ریاست‌جمهوری آمریکا، بسیاری از تحلیلگران بین‌المللی نظم آینده جهان را متزلزل می‌دیدند. ترامپ به جای اینکه عامل صلح باشد، در دوران ریاست‌جمهوری خود با خروج از برجام، افزایش تحریم‌ها و اعمال سیاست «فشار حداکثری»، عملاً به تشدید تنش‌ها در منطقه دامن زد. این جنس سخنان خطاب به ترامپ مختص برخی رهبران اروپا و اطرافیان ترامپ است که خود را مستعمره ایالات متحده می‌بینند و قاعدتاً کسی که در یک هفته اخیر ده‌ها بار در مصاحبه‌های مختلف تأکید می‌کند که به ایران حمله کرده و در ایکس و تروث‌سوشال دور افتخار می‌زند، نمی‌تواند بانی صلح در منطقه باشد. 

******

ضعف از خود نشان ندهیم

روزنامه سیاست‌روز نوشت:

12 روز جنگ نابرابر ایران و رژیم صهیونیستی در مقیاس و ابعاد خود بی‌سابقه بود، در واقع یک جنگ تمام عیار میان ایران و اسرائیل، آمریکا و چند کشور اروپایی همچون انگلیس، آلمان و فرانسه در گرفت که سرانجام از سوی آمریکا در خواست آتش‌بس شد. باید توجه داشت که ایران مقابل چند کشور که قدرت نظامی دارند و از تسلیحات هسته ای نیز برخوردارند قرار داشت اما با این وجود هم حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل داشت و هم به پایگاه آمریکا در قطر موشک شلیک کرد و در جبهه‌ای دیگر، از کشور و مردم دفاع می کرد و به دفع حملات هوایی دشمن نیز مشغول بود. پس از آتش بس، آنچه که از سوی مردم ایران دیده شد، احساس غرور ملی در نبرد با اسرائیل بود چرا که مردم با وجود همه تبلیغات گسترده و حنگ رسانه ای و روانی که دشمن به راه انداخته بود، باور داشتند ایران در این نبرد سنگین پیروز میدان بوده است و واقعیت نیز همین بود.

این غرور ملی یک مولفه بسیار مهم برای ایران است، مردم بر اساس نظرسنجی های موثق و دقیق ۸۰ درصد مردم معتقدند حملات موشکی ایران توانسته به میزان زیادی به اسرائیل ضربه وارد کند. چنین باوری از عمق یک حقیقت بیرون می‌آید چرا که با وجود سانسور شدید رسانه‌های در اسرائیل، تصاویری از ویرانی های شهرهای هدف موشک های ایران منتشر شد که نشان می داد شدت تخریب حملات ایران بسیار بالا است. حال با توجه به وضعیت موجود مسئولان و نخبگان و تحلیلگران کشور باید از آنچه که اتفاق افتاده، نشانه های ضعف را منتشر نکنند. 

کوچکترین نشان ضعف از سوی مسئولان از سوی دشمن دریافت می شود و نوع سیاست آنها را نسبت به ایران تغییر می دهد چرا که آنها احساس می کنند که حملات هوایی و بمباران مناطقی در ایران تأثیر گذار بوده و اکنون کشور در نطقه ضعف قرار دارد پس ادبیاتشان را علیه ایران تندتر می کنند و سعی دارند از چنین برداشتی بهره ببرند و اهداف خود را پیاده کنند. رهبر معظم انقلاب اما در سه نوبت پیام تلویزیونی اقتدار و صلابت ایران اسلامی را به رخ دشمن کشاندند و در سخنانشان بارها از له شدن رژیم صهیونیستی سخن گفتند که درست و واقعی است. حضور ایشان در یکی از مراسم عزاداری محرم در شب عاشورا نیز خود یک قدرتنمایی بود که دشمن آن را به خوبی دریافت و درک کرد.

در حالی که آمریکا و اسرائیل همچنان در حال رجزخوانی و شاخ و شانه کشیدن برای ایران است و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که رژیم صهیونیستی بار دیگر اقدام به حمله نظامی نکند، سخن از مذاکرات، حتی سیاستمدارانه هم نیست.  هرچند ما جنگ طلب نبوده و نیستیم اما در مقابل حمله، تهدید و ارعاب هم کوتاه نخواهیم آمد و در شرایط آتش بس مذاکرات بر سر چه موضوع و مسئله‌ای است؟ ترامپ می گوید همه تأسیسات هسته ای ایران را نابود کرده که اگر این ادعا درست باشد پس بر سر چه مسئله ای قرار است مذاکره شود؟ مسئله هسته‌ای که از نظر ترامپ با بمباران تاسیسات صلح آمیز هسته‌ای ایران حل شده است! زمانی که با صلابت و اقتدار سخن نگوییم و عمل نکنیم، باعث می‌شود ترامپ بگوید؛ « اگر ایران مثل سوریه حرف گوش کن باشد؛ تحریم‌ها را برمی‌دارم!»

******

سیاست‌هایی که باید بازنگری شوند

روزنامه اعتماد نوشت:

از همان ابتدا، شكل‌گیری دولت چهاردهم آقای پزشكیان معتقد بودند كه باید در سیاست‌ها تجدیدنظری داشته باشیم و آنها را بازنگری كنیم. پزشكیان همچنان، این مساله برایش اهمیت دارد اما خبری از بازنگری سیاست‌ها و تجدیدنظری در آنها نیست.  برای بازنگری سیاست‌ها و تجدیدنظر در آنها اولین گام آزاد كردن زندانیان سیاسی است چون امروز ایران، در شرایط سختی قرار گرفته است و بیشتر از هر زمانی به اتحاد و همبستگی گسترده در میان ایرانیان نیازمند هستیم‌ و اگر این، انسجام برای حاكمیت اهمیت دارد بهتر است زندانیان سیاسی را هرچه سریع‌تر آزاد كنند الان زمان تقویت، سرمایه اجتماعی است اگر می‌خواهید انسجام را حفظ كنید و نگه دارید در شرایط فعلی تنها، راه‌ آشتی ملی و آزادی تمام زندانیان سیاسی است آنها را آزاد كنید تا بتوانند در اندیشه ایجاد وحدت و انسجام ملی باشند.

همه دلسوزان ایران و كسانی كه قلب‌شان برای این مرز و بوم می‌تپد پیشنهاد عفو عمومی می‌دهند در راستای حفظ و تقویت همبستگی ملی و ترمیم شكاف‌ها نه تنها، باید زندانیان سیاسی آزاد شوند بلكه در این رویه‌ها تجدید نظر جدی صورت بگیرد. اندیشیدن به ایران نه تنها، مهم‌ترین نقطه همه ایرانیان كه رمز اصلی تقویت امنیت ملی است. برای حفظ و تقویت این نقطه اشتراك راهی نیست جز آنكه، این كانون وحدت‌بخش جامعه متكثر ایران در همه فراز و فرودها به رسمیت شناخته شود و بهتر است، حاكمیت بر همین مبنا دست به اصلاحات ساختاری بزند.

هر چند كه از آمدن آقای پزشكیان تغییراتی ایجاد شده اما كافی نیست و لذا باید به خواسته‌های مردم و مطالبات‌شان رسیدگی كرد. اگر خواست‌‌های دولت مردمی باشد در جامعه رضایت مردم جلب می‌شود و اتحاد و همدلی برقرار خواهد شد. اما بعد از جنگ ۱۲ روزه‌ كه مردم با هر باور و دیدگاهی یكصدا و متحد ایستادند اكنون زمان تغییرات و اصلاحات جدی است. باید سیاست‌ها را بازنگری كنید. فراموش نكنید مردم در این جنگ پای ایران ماندند علی‌رغم، دلخوری‌ها و دلگیری‌ها مردم عزیز ایران از دشمن حمایت نكردند، اگر مردم برایتان اهمیت دارند تغییرات را شروع كنید.
ایران متعلق به همه ماست.

******

واکنش دادستان تهران به انتشار اسامی همکاران داخلی اینترنشنال

علی صالحی، دادستان تهران امروز (چهارشنبه ۱۸ تیر) در حاشیه مراسم بزرگداشت شهدای حمله به زندان اوین که در مسجد ارگ تهران برگزار شد، درباره بازداشت جاسوسان و عوامل نفوذی دشمن در جنگ ۱۲ روزه اظهار داشت: پرونده‌های تشکیل شده عموما با موضوع جاسوسی برای دشمن، انتقال اطلاعات از طریق ارسال نقشه‌ و یا لوکیشن(مکان نما) و همچنین حمل و انتقال موادمنفجره و ... است.

وی در پاسخ به سئوالی درباره انتشار فهرست‌هایی در فضای مجازی، از جمله نام حدود ۷۱ هزار نفر از افرادی که به رسانه‌های معاند کمک کرده‌اند، تصریح کرد: چنانچه مدارک مستند و دلایل کافی برای ارتکاب جرم وجود داشته باشد، قطعاً برخورد قانونی صورت خواهد گرفت. دستگاه قضایی با هیچ‌گونه اقدام مغایر با امنیت ملی مماشات نخواهد کرد.

دادستان تهران تأکید کرد: حفظ امنیت کشور خط قرمز ماست و با هرگونه فعالیت جاسوسی یا همکاری با دشمنان نظام، برخورد قاطع و قانونی صورت خواهد گرفت.

گفتنی‌ است در پی هک شدن شبکه اینترنشنال پرونده هویتی بیش از ۷۱ هزار نفر که با این شبکه تماس داشته‌اند در اختیار هکرها قرار گرفت و منتشر شد.

******

رخنه در اتاق عملیات دشمن

روزنامه قدس نوشت:

شبکه تروریستی «ایران اینترنشنال» به طور کامل هک شد؛ این خبر کوتاه و البته مهمی بود که حوالی ظهر روز گذشته منتشر و به سرخط اخبار رسانه‌ها تبدیل شد. ماجرا هم از این قرار بود که گروه هکری «حنظله» دیروز در پیامی ضمن اعلام هک این رسانه ضدایرانی نوشت: اکنون اطلاعات ۷۱ هزار نفر که برای این شبکه تروریستی اطلاعات فرستاده بودند در دست ماست.

در اطلاعیه حنظله پس از این اقدام، خطاب به کارکنان و مرتبطان با اینترنشنال آمده است: «بیایید یک بازی کوچک انجام بدهیم، موافقی؟ حالا وقت آن است که وارد شویم و ببینیم «کارکنان» شما چه چیزهایی را در سیستم‌هایشان پنهان کرده‌اند. دستگاه‌هایشان در حال زمزمه‌اند... ایمیل‌ها، پیام‌ها، لاگ‌ها، پیوست‌ها – همه منتظر دیده شدن‌اند. این تازه آغاز ماجراست».

در روزهایی که جنگ روایت‌ها در فضای مجازی و رسانه‌ای به اوج خود رسیده است، حمله سایبری گروه هکری «حنظله» به شبکه ضدایرانی «ایران اینترنشنال» بار دیگر توجه افکار عمومی را به نقش گروه‌های سایبری در تقابل با رسانه‌های معاند جلب کرد. این گروه که نام خود را از «حنظله بن ابی عامر» شهید نوجوان کربلا گرفته، در بیانیه‌های خود تأکید کرده هدف اصلی‌اش مقابله با رسانه‌هایی است که امنیت ملی ایران را تهدید می‌کنند، دروغ‌پراکنی می‌کنند و ابزار دست سرویس‌های جاسوسی غربی هستند.

اما در حالی که پیام‌رسان تلگرام روز گذشته با بستن کانال گروه هکری حنظله تلاش کرد از انتشار اطلاعات بدست آمده توسط این گروه جلوگیری کند! اتفاق اخیر به ویژه از سه نظر قابل توجه و مهم است.نخست اینکه نباید از یاد برد که اینترنشنال شبکه‌ای است که سال‌ها با حمایت مالی آشکار اسرائیل و همکاری غیررسمی با نهادهای امنیتی غربی، در نقش بازوی رسانه‌ای عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند. آنچه گروه حنظله منتشر کرده، ثابت می‌کند برخی از چهره‌های مطرح و همکاران سابق این شبکه مکرر با نهادهای اطلاعاتی خارجی به ‌ویژه در لندن، پاریس و برلین در ارتباط بوده‌اند. حتی در یکی از اسناد، به دیدار محرمانه مجتبی پورمحسن از اعضای اینترنشنال با افسر رابط موساد در لندن اشاره شده؛ دیداری که به ‌گفته هکرها، از سوی آن‌ها به‌ طور کامل رصد و حتی ضبط شده است.

افشای این داده‌ها بار دیگر اثبات این موضوع بود که شبکه مذکور نه یک رسانه مستقل، بلکه یکی از اتاق‌های عملیات جنگ ترکیبی غرب علیه ایران است. اسناد تازه نشان می‌دهد این شبکه در سال‌های گذشته نقش پررنگی در جذب، هدایت و آموزش عوامل رسانه‌ای برای عملیات اطلاعاتی ایفا کرده است؛ از انتقال پیام‌های رمزنگاری ‌شده میان عناصر ضدایرانی گرفته تا فضاسازی رسانه‌ای در موقعیت‌های حساس امنیتی.

از سویی، واقعیت آن است که آش دروغ‌گویی‌ها و اقدام‌های ایران اینترنشنال علیه کشورمان آن قدر شور شده است که چندی پیش ۴۵۰ نفر از اعضای ضدانقلاب و فعالان سیاسی خارج از کشور با تحریم شبکه، آن را پایگاه گروه‌های تروریستی و تریبون رسمی دشمن صهیونیستی علیه ایران خواندند. با این تفاسیر اگرچه ایران اینترنشنال هنوز فعالیت دارد، اما حمله اخیر گروه حنظله یک زلزله بی‌سابقه در اعتبار این شبکه و رسانه‌های مشابه ایجاد کرد.