این پارک خوشآبوهوا که روزگاری شکارگاه پادشاهان قاجار بود، امروزه به عنوان يك پارك ملي تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست شناخته مي شود اما چند سالي است محيط زيست، مديريت بخش اصلي و تفرجگاهي اين جنگل را به شهرداري تهران واگذار كرده است.
پارك جنگلي سرخه حصار در شرق تهران و در محدوده منطقه ۱۳ شهرداری قرار دارد و بزرگراه شهيد ياسيني از حاشيه آن مي گذرد؛ بزرگراهي طولاني كه حاشيه غربي پارك و از جنوب تا شمال آن را در بر گرفته و براي ساخت اين بزرگراه، مسيرهاي دسترسي و تاسيسات جانبي ديگر همچون پمپ گاز و پمپ بنزين درختان بي شماري در سال هاي اخير نابود شده است.
اما اكنون با واگذاري مديريت بخش اصلي پارك سرخه حصار به شهرداري و اقداماتي كه در قالب طرح هاي مختلف به بهانه ساخت و ساز و تهيه امكانات گرفته و يا، بي توجهي كه در زمينه حفاظت از درختان وجود دارد، كار به جايي رسيده است كه مردم پايتخت بايد به زودي با بزرگترين، تاريخي ترين و زيباترين پارك ملي خود خداحافظي كنند.
پارک ملی سرخه حصار پس از انتخاب شهر تهران بهعنوان پایتخت ايران در سال 1133 هجري خوشيدي يعني 269 سال پيش و در زمان قاجاریه با نام قرق یا شکارگاه سلطنتی تحت حفاظت قرار گرفت و به همراه، پارک ملی خجیر در زمره قدیمیترین مناطق حفاظت شده در جهان است. اداره پارك ملي سرخه حصار پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تصویب شورای انقلاب، به سازمان حفاظت محیط زیست واگذار شد و شورای عالی حفاظت محیط زیست نيز در شهريور 1361، با حدود و ثغور مشخص، آن را بهعنوان پارک ملی تعیین كرد.
این پارک علاوه بر ویژگیهای قابلتوجه طبیعی، دارای امکانات متنوعی است و قرار گرفتن آن در حاشیه شهر و وسعت زیاد از دیگر دلایلی است که باعث شده پارک ملی سرخه حصار به یکی از جاذبه های گردشگری تهران و تفرجگاههای پایتختنشینان تبديل شود.
به عقيده كارشناسان، پارك ملي سرخه حصار اكوسيستمهای طبيعی نادر و ارزشمند از جمله استپی، بيشهای، كوهستانی و دشتی كشور را در خود جای میدهد و در عین حال، الگويی تمامعیار از شرايط اقليمی بومشناختی منطقه تهران است. حيات وحش اين پارک نيز از جنبههای زيبايی شناختی، بومشناختی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و تفريحی از چنان ارزش والايی برخوردار است كه اطلاق كلمه كمنظير را در مورد آن توجيه میکند. انواع درختان، درختچهها، گرامينهها، علفها و گلسنگهای مربوط به اقليم منطقه نيز در پارک ملی سرخهحصار وجود دارد. برخي گونهها واجد ارزش فراوانی از لحاظ اكولوژيكی، حفاظتی، دارويی و صنعتی هستند طوري كه تعدادی از اين گونهها در رديف گياهان نادر و در حال انقراض ثبت شدهاند.
پارک ملی سرخه حصار به دلیل وسعت زیاد، پوشش جنگلي و گياهي و وجود امکانات متنوع، امروزه به یکی از مراکز تفریحی خانوادههای تهرانی تبدیل شده و آنگونه كه «مجتبی شکری»، شهردار منطقه 13 تهران اسفند 1399 به خبرنگاران گفت: تفاهم نامه اي ميان شهرداري تهران و سازمان محيط زيست امضا شده كه بر اساس آن، ۵۴۷ هکتار از اراضی بوستان جنگلی سرخه حصار به مدت 30 سال به شهرداری تهران واگذار شده است.
شهردار منطقه 13 با بيان اينكه دفترچه بهره برداری از این پارک نیز که شامل ۵۴ پروژه گردشگری ، توسعه فضای سبز و نگهداری از گونه های جانوری است از سوی شهرداری منطقه اخذ شده است، هدف این تفاهم نامه را تضمین آینده این بوستان به جهت توسعه، نگهداری فضاها و گردشگری عنوان و ابراز اميدواري كرده كه با حفظ و نگهداري صحيح از بوستان جنگلی سرخه حصار به عنوان يك ثروت ملی و واقعی بتوانیم خدمات مختلفی را به ویژه در زمینه گردشگری ارائه کنیم.
اين انتقال و جابجايي مديريت در آن زمان با شيوع بيماري مهلك كرونا و اجراي محدوديت هاي شديد در زمينه تردد به اماكن و پارك هاي عمومي همراه شد و به قول يكي از دوستان، چه عالی شده بود.مردم با آرامش ماشين خود را در بیرون پارک می گذاشتند و خود برای ورزش ، پیاده روی و تفريح وارد پارک می شدند. پارک در آن ايام، فوقالعاده سرسبز، زيبا و تمیز با فضايی طبیعی و بدون سر و صدا بود. در آن زمان، به دلیل احساس امنیت، گله های آهو و بز و كل را می توانستیم در درون پارك و تپه هاي اطراف آن ببینیم و حتي، کنار آنها پیاده روی کنیم.
کاش این روش اداره پارك ها نهادینه می شد و نه تنها برای این پارک طبیعی بلکه در همه پارک های تهران و ایران ادامه مي يافت، اما چنين نشد و به محض كاهش كرونا و لغو محدوديت هاي كرونايي، شاهد ورود خيل عظيم خودروها به پارك جنگلي سرخه حصار هستيم؛ چنان حجمي از خودرو كه در روزهاي تعطيل و پايان هفته، ترافيك سنگيني در مسيرهاي آسفالته درون پارك ايجاد مي شود و بسياري از خودروها، تا زير درختان و بالاي تپه ها و هر كجا كه بتوانند خود را مي كشانند. اين وضعيت علاوه بر ايجاد ازدحام و شلوغي در پارك موجب شده است مسئولان مربوطه به منظور تسهيل مسير عبور و مرور خودروها، بسياري از مسيرها را عريض تر كنند و اين كار به قيمت ريشه كن ساختن صدها اصله درخت انجام شده است.
همزمان با توسعه مسيرها، شهرداري اقدامات ديگري نظير ايجاد ساختمان هاي اداري، انتظامي و خدماتي، ايجاد بوفه و رستوران هاي مختلف، استقرار وسايل و زمين هاي ورزشي بزرگسالان و بازي كودكان، ساخت مجموعه هاي متعددي از سرويس هاي بهداشتي و گسترش فضاهاي آسفالته پارك خودرو را هم عملياتي كرده است تا هر روز فضاي درختان تنگ تر و شمار آنها كمتر شود.
ايجاد مسيرهاي جديد دسترسي آسفالته در مناطقي از پارك كه تاكنون خاكي و مخصوص پياده روي بود، استقرار مجموعه بزرگي از صفحه هاي خورشيدي براي توليد برق و از همه مهمتر، اجراي نيمه تمام چندين واحد اقامتي گردشگري و فضاهاي خدماتي مرتبط در محدوده ستاد اسكان بحران و پياده راه پارك جنگلي سرخه حصار از ديگر اقداماتي است كه در دو سه سال اخير به حيات درختان و اين جنگل طبيعي آسيب و لطمه هاي جدي زده است و در اين ميان، موضوع عجيب آن است كه به نظر مي رسد ميان مسئولان شهرداري بر سر ايجاد اقامتگاههاي گردشگري اختلاف نظر جدي وجود دارد زيرا پس از انباشت حجم انبوهي از سيمان، آهن، كاشي و ديگر مواد و مصالح ساختماني موردنياز براي ايجاد سوئيت هاي گردشگري و حتي، ساخت چند واحد از آنها در بخشي از پارك، اين پروژه بيش از يكسال است به صورت نيمه تمام رها شده و مصالح مذكور زير آفتاب و باد و باران خراب مي شود و ظاهرا براي هيچ مسئولي هم اين وضعيت، اهميتي ندارد.
در كنار همه اين ساخت و سازهاي بي رويه و غيركارشناسي كه به قيمت نابودي پارك جنگلي سرخه حصار تمام مي شود، مساله ديگري كه از نيمه دوم سال گذشته آغاز شده و همچنان با شدت ادامه دارد، پوست كني صدها اصله درخت كاج اين پارك در حاشيه بزرگراه شهيد ياسيني و پشت مجتمع پمپ بنزين و پمپ گاز آن است.
كساني كه به طور مرتب به اين پارك مي روند، بيش از يكسال است شاهد كنده شدن پوست درختان سبز كاج و بريده شدن و سوزاندن آنها هستند. از ويژگي هاي درخت كاج آن است كه اگر پوست تنه آن كنده شود، درخت به سرعت خشك خواهد شد. وقتي از برخي نگهبانان پارك، موضوع را جويا شديم، پاسخ مي دادند معتادان – كه متاسفانه تعداد آنها در بخشي از پارك، زياد است- برای استفاده يا گرم شدن خود، پوست درختان را جدا مي كنند. اما، چه اين موضوع درست باشد يا خير، واقعيت آن است كه اين كار به شهرداري كمك قابل توجهي كرده و موجب شده است بدون هيچ مانع و مخالفتي، چند هكتار جنگل به سرزميني آماده براي تسطيح و ساخت و سازهاي جديد تبديل شود؛ آنهم زمين بزرگي كه دقيقا كنار بزرگراه و ايستگاه هاي سوخت است.
به نظر مي رسد پشت اين ماجرا برنامه ای در كار است و شهرداری يا افرادي خاص، برای این زمین ها برنامه ای دارند. اگر چنين نيست، چگونه با وجود اين همه باغبان، دهقان، مامور و مسئول در محدوده و درون پارك جنگلي سرخه حصار، بايد صدها اصله درخت كاخ در برابر چشم همگان خشك شود و اين روند در طول چندين ماه بدون توقف ادامه يابد؟!
سوال جدي تر از سازمان محيط زيست به عنوان متولي قانوني پارك جنگلي سرخه حصار است كه چرا هيچ نظارتي بر وضعيت اين پارك و درختان آن ندارد؟! اگر دارد چرا همچنان شاهد خشك شدن و نابودي حجم عظيمي از درختان منطقه هستيم؟! و رفتار عجيب تر از رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزاري ها و صداوسيما است كه واكنش چنداني به اينگونه اقدامات مخرب و ضد محيط زيست در كلانشهر آلوده اي همچون تهران نشان نمي دهند؟!
در كنار پوست كني درختان كاج، از حدود سه سال پيش تاكنون در مسير غير رسمي ورود مردم به پارك جنگلي سرخه حصار كه از فاصله ميان پمپ گاز و زمين چمن مصنوعي آن مي گذرد، هر هفته شاهد آن بوده و هستيم كه یک یا چند درخت توسط افراد عادي يا معتاداني كه اغلب در اين نقطه اتراق دارند، سوزانده و يا بريده مي شود. نتيجه آن شده است كه اكنون محوطه وسیعی از درختان بطور كامل از بين رفته و ديگر اثري از آنها در اين بخش از پارك نيست، آنهم درست بخشي كه چسبيده به منطقه درختان كاج پوست كنده است.
آيا پشت اين اتفاقات، برنامه ای با اهداف تجاري و سودجويانه عليه فضاي سبز تهران و بزرگترين پارك تاريخي و جنگلي آن وجود دارد؟!
حقيقت آن است كه فلسفه ايجاد پارك، فراهم ساختن محيطي سرسبز و چشم نواز براي آرامش، ورزش هاي سالم، دورهمي هاي خانوادگي، دوري از ترافيك، شلوغي و ازدحام شهرها و تنفس هوايي پاك و سرشار از اكسيژن در سايه درختان و گياهان است. اگر اين هدف و فلسفه را در مورد پارك ها بپذيريم، آيا نبايد از شهروندان، شهرداري، سازمان حفاظت محيط زيست، نيروي انتظامي و همه نهادها و ارگان هاي مسئول بخواهيم از ورود خودروها و موتورسيكلت ها به فضاي پارك ها از جمله پارك سرخه حصار جلوگيري كنند؟!
قطعا، شهروندان با ترويج چنين فرهنگي همراهي و همكاري مي كنند همانطور كه در ايام كرونا، ورودي هاي پارك سرخه حصار همچون ديگر پارك ها بسته بود اما مردم دوستدار طبيعت و آرامش، همواره به اين پارك مي رفتند، در آن بازي و ورزش مي كردند، دورهمي هاي خانوادگي و دوستانه داشتند و از فضاي مفرح و طبيعت ناب آن بهره مي بردند.
نكته ديگري كه در مورد پارك جنگلي سرخه حصار بايد در دستور كار قرار بگيرد، اين است: «لطفاً جلوي آسفالت کردن این پارک و کوهها و مسیرهای پیاده روی را بگیرید.»
افرادی که وارد این پارک می شوند، اغلب با هدف پیاده روی و کوهنوردی در مسیرهای طبیعی از آن استفاده می کنند. بنابراین، لازم نیست هر روز چند کیلومتر مسير اتوباني و چند بانده در داخل اين منطقه حفاظت شده ايجاد شود. به نظر مي رسد هر مدیری که وارد این پارک شده، با هر انگيزه و هدفي، متاسفانه یک نقشه توسعه ساخت و سازهاي مغاير با طبيعت، برنامه ريزي و اجرا كرده است. بطور نمونه، همانطور كه گفته شد سال ۹۸ در ابتدای ورودی مسیر کوهنوردی پارك جنگلي سرخه حصار و کنار پیاده راه آن، شروع به ساخت چندین سوییت اقامتي براي گردشگران کردند که همان زمان دو واحد آن تكميل شد و بقیه مصالح آن و حتي واحدهاي آماده شده در منطقه، از همان زمان رها شدهاند. در کنار همین سوییت ها و در بالای تپه، چند مغازه زنجیرهای هم به صورت نصفه نيمه ساخته و رها شده است كه البته، اميدواريم هرگز به آخر نرسد و خدای بزرگ دست سودجویان را از این پارک کوتاه کند.
از طرف ديگر، از همان ايام كرونا به اين سو جاده سازي هاي آسفالته در این پارک طبیعی سرعت گرفته و دهها دستگاه آلاچیق و منقل سیمانی هم در نقاط مختلف آن بر پا شده است. پيش از آن هم منطقه وسیعی از پارك را به عنوان ستاد اسكان در شرايط بحران، زیر بلوک های بزرگ سیمانی بردند؛ همان بلايي كه سر پارک جنگلي چیتگر در غرب تهران هم آورده اند.
چطور می شود این بلوک ها را از بین برد و به طبیعت باز گرداند؟! اگر واقعا پارک حفاظت شده است، اجازه دهید به شیوه طبیعی بماند و مردم روی همان خاک و سنگ طبیعی راه بروند و تفریح کنند. با ادامه روند كنوني، دو پارک طبیعی تهران يعني سرخه حصار و چیتگر به سرعت در حال مرگ و نابودی است. با هدف ساخت دستشویی و توالت و آب خوری و ایجاد سوپر مارکت و زمین ورزشی و سالن های مختلف، هر روز تعداد بيشتري از درختان و فضاي طبیعی این پارک ها از بين مي رود.
بسياري از شهرونداني كه به اين پارك هاي جنگلي مي روند، مي گويند خواهش می کنیم اين همه دستشویی و توالت براي ما نسازید. ما راضی هستیم بدون خرید پفک و چیپس و انبوه خوراکی ها و غذاها، در داخل این پارک چند ساعتی را بگذرانيم. بگذارید چند ساعت قلب شهروندان تهرانی هم با آسودگی کار کند. در تمام کشورهای اروپایی اگر کسی بخواهد از مناطق حفاظت شده دیدن کند، حق بردن کاسه و قابلمه و منقل و امثال آن را ندارد و مي تواند در داخل کوله پشتی فقط بطري آب و چند ساندویچ سبک داشته باشد .
سوال اساسي اين است: با اين روند تخريب، ما به کجا می رویم؟! چه منبع طبیعی را دست نخورده برای آیندگان مان گذاشته ایم؟!
خدا رحمت کند پروفسور پرویز کردوانی را كه در پاسخ به سوال يكي از دانشجويانش كه پرسيده بود آیا راهی برای احیاي دریاچه ارومیه وجود دارد؟، گفته بود: تنها راه این است که گردشگران خارجی را هواپیما هواپیما دعوت کنیم تا بیایند و روزهای مرگ این پدیده طبیعی را ببینند. این هم یک راه گردشگری است! و یا اینکه چاه های نفت كه برای استخراج احتیاج به نمک دارند، این نمک ها را ببرند، به چاه ها تزریق کنند!.
بلاي درياچه اروميه را سر پارك هاي طبيعي نياوريم.