چرا چین برای ایران مهم است؟!

گروه جهان الف،   4011125140 ۳۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

«بسیاری به طرح این سوال می پردازند که چرا توسعه روابط با چین بایستی برای ایران امری مهم و حتی راهبردی باشد؟ در پاسخ به این سوال باید مولفه های مختلف در سطح نظام بین الملل، مسائل منطقه ای، و همچنین در ارتباط با خودِ چین به عنوان یک قدرت نوظهور مهم در معادلات جهانی مورد توجه قرار گیرد.»

به گزارش الف؛ مدت زمان زیادی از سفر رئیس جمهور کشورمان و هیات همراه به چین نمی گذرد که تحلیل و تفسیرهای مختلفی در این رابطه از سوی ناظران و تحلیلگران داخلی و بین المللی مطرح می شود. در واقع، عمده تحلیل ها معطوف به ماهیت سفر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان به چین و پیام ها و پیامدهای این سفر در ابعاد مختلف است. 

با این حال، یک پرسش اساسی در سطحی کلان تر مطرح می شود و آن این است که اساسا چرا توسعه روابط با چین برای ایران مهم است؟ در واقع، به چه دلایلی توسعه روابط با پکن برای ایران حامل مزایای راهبردی است؟ به نظر می رسد جهت پاسخ به این پرسش به طور خاص می توان به 3 مولفه عمده و محوری اشاره کرد. 

1: سازگاری ایران با واقعیت های آتی نظام بین الملل

چین کشوری است که به طور خاص از اواسط دهه 1980 میلادی، یک انقلابِ گفتمانی را در سطح کلان تجربه کرد و با محوریت مسائل اقتصادی، به طور خاص نوعی سیاست خارجی عملگرا را تعریف نمود. روندی که همچنان نیز ادامه دارد و موجب شده تا این کشور به یکی از قدرت های طراز اول جهان در حوزه های مختلف(مخصوصا اقتصادی) تبدیل شود. 

در شرایط کنونی، چین دومین اقتصاد برتر جهان است و البته در بسیاری از حوزه ها نظیر عرصه فناوری و تجارت خارجی، بازیگری پیشرو در چهارچوب معادلات بین المللی است و توانسته در مدت زمانی کوتاه، به کنشگری قابل احترام در عرصه بین المللی تبدیل شود. کافی است بدانیم که این کشور در سال 2000 روابط اقتصادی محدودی با کشورهای قاره آفریقا داشت اما تنها ظرف 9 سال، به شریک اول تجاری و اقتصادی قاره آفریقا تبدیل شد و رقبای غربی خود را در این حوزه کنار زد. البته که چینی ها این روند را در بسیاری از حوزه های دیگر نیز از خود نشان داده اند و مثلا در روابط تجاری خود با آمریکا، تراز مثبت دارند و به بیان دیگر، صادرات بیشتری را به این کشور به نسبت واردات خود از آن دارند. 

مجموع این مسائل یادآور این سخن تاریخی "ناپلئون بناپارت" در مورد چینی ها است که زمانی گفت: "بگذارید چین در خواب باشد زیرا وقتی از خواب برخیزد، جهان را تکان خواهد داد". در این شرایط، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و البته اندیشکده های معتبر در اقصی نقاط جهان بر این باورند که اگر روند کنونی اوج گیری قدرت چین در چهارچوب معادلات بین المللی ادامه پیدا کند، این کشور در آینده ای نه چندان دور به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد و البته در حوزه های نظامی و سیاسی و فناوری نیز حرف هایی زیادی برای گفتن خواهد داشت. 

البته که این روندِ اوج گیری قدرت چین همسو با اوج گیری قدرت دیگر قدرت های نوظهور در جهان نیز است. از این رو، همین نکته سبب شده تا بسیاری از تحلیلگران از تغییر کریدورهای قدرت در جهان و تعریف یک نظم بین المللی غیرغربی در آینده ای نزدیک در جهان خبر دهند که بدون تردید همراهی و سازگاری ایران با روندهای آتی، یک الزام حیاتی برای کشورمان است. موضوعی که در نوع خود می تواند حامل مزایای قالب توجهی برای کشورمان باشد و ایران را به یکی از اعضای موثر شکل دهنده به واقعیت های نظم آتی بین‌المللی تبدیل کند. 

فراموش نکنیم که ایران یک قدرت منطقه ای مهم با سطح کنشگری فرامنطقه ای و بین‌المللی است. از این رو، توسعه همکاریهای آن در سطح بین المللی با کنشگرانی نظیر کشور چین، نَه یک انتخاب بلکه یک الزام راهبردی است. 

2: مزایای قابل توجه توسعه همکاری ها با چین برای ایران در عرصه بین المللی

مسائل و مولفه های زیادی وجود دارند که چین را به شریکی مهم برای ایران تبدیل می کنند. از جمله آن ها می‌توان به: جمعیت فراوان و بازار گسترده این کشور، قدرت نظامی و فناوری و اقتصادی آن، موقعیت ژئوپلیتیکی چین، و البته کرسی این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره کرد. مجموع این مسائل آن هم در سایه فشارهای فزاینده جهان غرب به رهبری آمریکا علیه ایران که سعی دارند از کشورمان یک کنشگر حاشیه ای و ضعیف در عرصه بین المللی بسازند سبب شده تا چین به شریکی مهم برای ایران تبدیل شود. 

در واقع، ایران به واسطه توسعه روابط با چین و تمرکز صِرف این کشور بر گفتمان اقتصادی و تمایز دادن حوزه‌های سیاسی و اقتصادی از یکدیگر، می تواند اقدام به جذب سرمایه گذاری های خارجی، توسعه زیرساخت ها، و البته تقویت بنیان های قدرت خود در ابعاد مختلف کند(موضوعی که در قابل توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین نیز مد نظر بوده است). مسائلی که در کنار هم، توسعه روابط با کشوری نظیر چین را برای ایران به یک موضوع مهم تبدیل کرده اند. 

3: مزایای نهادینِ توسعه روابط ایران با چین 

در نهایت باید گفت که چین به عنوان یک قدرت نوظهور مهم و قابل احترام در عرصه بین المللی، فعالیت های قابل توجهی در حوزه تولید قدرت در زمینه گسترش متحدان و شبکه سازمان ها و نهادهای بین المللی که تحت نفوذ آن باشند و با سازوکارهای نهادهای غربی در تقابل باشند، انجام داده و می دهد. در این رابطه شاهد آن بوده‌ایم که چینی ها در طول دهه های اخیر در عینِ همکاری با کشورهای غربی و حضور فعال در نهادها و سازمان‌های غربی در سطوح منطقه ای و بین المللی، سعی داشته اند تا سازوکارهای مطلوب خود را نیز به تدریج ایجاد کنند و از این طریق زمینه را جهت چرخش جهان از نظام بین الملل غرب محور کنونی به یک نظم بین‌المللی عادلانه تر با حضور طیف گسترده تری از کنشگران فراهم سازند. 

از این رو، ایران به واسطه توسعه روابط با چین می تواند تا حد زیادی روند حضور خود در سازوکاهای مذکور و همچنین توسعه روابط با متحدان بین المللی چین را تسهیل کند. موضوعی که هم از شکل گیری اجماع بین‌المللی علیه ایران و تحمیل انزوا به کشورمان با مهندسی غرب جلوگیری می کند و هم زمینه را جهت فعالیت و کنشگری موثر ایران در نظام بین المللی غیرغربی هموار می سازد. 

البته که توسعه روابط ایران با چین باید با در نظر گرفتن نظرات کارشناسی به پیش رود و تابلوی راهنما در این مسیر نیز صرفِ منافع ملی ایران باشد. با این حال، در جبهه مقابل حجم سنگین تبلیغات جریان های سیاسی و رسانه ای غربی علیه توسعه روابط دو کشور نیز نباید در تحلیل واقعی موضوع، وزن چندانی پیدا کند و تحلیل کلیت مساله باید مبتنی بر واقعیت های عینی و قابل اتکار و نه القائات غربی ها باشد.