موضع گیریهای سیاسی حمید فرخ نژادها آن قدر بی ارزش و کم اهمیت است که هیچکس حتی دوستان و همکارانشان هم آن را باور نمی کنند و متوجه ناخالصی ها و فرصت طلبی های آن می شوند. آنچه مهم است نوع برخوردهای ساده، سخت و هزینه سازی است که به اسم «امنیت» با این قبیل اظهارات می شود و به جرات می توان گفت تقریبا تمامی اهمیت نسبی و موقتی این رفتارهای سطحی ( فارغ از زمینه مساعدی که ناشی از سال ها ناکارآمدی دولت ها در حل مشکلات مردم است) از همین نوع برخورد ناشی می شود. برخوردهایی که حتی می توان گفت که این آدم های زرنگ از همان ابتدا روی آن حساب ویژه ای باز می کنند و با علم به این سطحی نگری امنیتی، بختهای سیاسی و فرصت طلبانه خود را افزایش میدهند.
گیریم حمید فرخ نژادها بخواهند از کشور بروند. چرا باید مانع آنها شد؟ بر ضبط کردن پاسپورت و تعهد گرفتن ازآنها چه معنا یا حتی چه فایدهای برای امنیت کشور متصور است؟ همه کسانی که این هنرمندان یا دیگر سلبریتی ها را می شناسند می دانند که اغلب اینان نه دانش سیاسی کافی دارند و نه حتی انگیزه های سالمی در پس پشت موضع گیرهای عموما سطحی شان وجود دارد. چرا باید با وجود چنین ظرفیتی در نقد این قبیل هنرمندان با اقدامات عجولانه و ساده ای که تنها به درد ثبت شدن در گزارش عملکردهای بی خاصیت می خورد به آنها بها داد؟
مساله مهم تر برخورد عجیب با آثاری است که این هنرمندان در آن حضور داشته اند. چرا باید حاصل زحمت چند ده نفر یا گاه چند صد نفر را تحت الشعاع فرصت طلبی های یک نفر قرار داد؟ آن هم در برخورد با آثاری که از قضا در راستای اهداف راهبردی همین سیستم سیاسی تولید شده!
برخی در این زمینه ها استدلال می کنند مگر بازیگران با شخصیت حقیقی شان در یک اثر نمایشی حضور دارند؟ بازیگران یک اثر نمایشی در یک قرارداد مانند تمامی بده بستان های اقتصادی دیگر در یک پروژه حضور دارند. کدام پروژه اقتصادی به دلیل مساله دار شدن سیاسی یکی از حاضران در این پروژه تعطیل می شود یا مورد بهره برداری قرار نمی گیرد؟! این واکنش غیر عقلانی از قضا دامنه نارضایتی ها را گسترده تر و دفاع عقلانی را ناممکن می کند وبالاخره باید روزی متوقف شود.
در مقابل برخی دیگر معتقدند نمی توان برای همه هنرمندان یک حکم واحد صادر کرد چرا که برخی از این هنرمندان با علم به همین دشواری ها و پیچیدگی ها، رندانه و به امید گریختن از هزینه های شخصی کنش های شان در این مسیر وارد می شوند!
در هر حال به نظر می رسد این اجماع وجود داشته باشد که نباید در این زمینه به سرعت سراغ برخوردهای سخت که معمولا هم نتیجه ای در برندارد رفت بلکه باید با اندیشیدن به تمهیداتی در قراردادهای این قبیل هنرمندان یا سایر تعهدات موثری که مانع از طراری آنها شود عمل کرد.