قاتلی که ناگهان منجی غرب شد!

گروه جهان الف،   4010420025 ۴۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

پایگاه خبری "العربی جدید" در گزارشی می نویسد: «سیاستمدارانی(از کشورهای غربی) که ظاهرا می خواستند زنان افغانستانی را از قید اسارت طالبان رها کنند، در مورد عربستان، چشم بر حقوق زنان و به طور کلی حقوق بشر می بندند و به دریافت نفت عربستان و انعقاد قراردادهای سنگین تسلیحاتی با این کشور اکتفا می کنند! »

به گزارش الف؛ پایگاه خبری "العربی جدید" در گزارشی، با اشاره به رویکردِ عجیب و متناقض قدرت های غربی در مواجهه با رژیم عربستان سعودی، به کوتاه مدت بودنِ حافظه رهبران غربی اشاره کرده و تاکید می نماید "محمد بن سلمان" که پس از قتل "جمال خاشقچی" روزنامه نگار سرشناس سعودی، به عنوان شخصیتی منفور و آدمکش از سوی رهبران و کشورهای غربی معرفی می شد، اکنون به واسطه جنگ اوکراین و عدم دسترسی مناسب کشورهای غربی به منابع انرژی جهان(به دلیل تحریم منابع انرژی روسیه)، از موقعیت یک قاتل خارج و به منجیِ بالقوه آن ها تبدیل شده است! مساله ای که نشان می دهد تا چه اندازه معیارهای رهبران غربی در عرصه معادلات بین المللی، بی پایه و اساس هستند.

در این راستا، سفر قریب الوقوع "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به عربستان نیز عملا مُهر تاییدی بر این مساله است که غرب هرکجا اقتضا کند به راحتی چشم بر جنایات دوستان و متحدان خود می‌بندد و شعارهای دور و دراز حقوق بشری خود را به راحتی فراموش می کند. 

پایگاه خبری العربی جدید در این رابطه می نویسد:

« پنج سال است که "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی عملا به مرد شماره یک رهبری این کشور تبدیل شده است. سال 2018، "ترزا مِی" نخست وزیر بریتانیا مدعی شد که بازدیدش از عربستان و ملاقات وی با مقام های ارشد سعودی، عصری جدید را در روابط دو طرف برجسته و ایجاد کرده است. 

در آن زمان، محمد بن سلمان به دلیل ایجاد برخی اصلاحات ظاهری از جمله تسهیلِ رانندگی زنان و دیگر اصلاحات اجتماعی، قویا در غرب مورد تحسین قرار می گرفت و حتی از وی با عنوان "شاهزاده تغییر" یاد می‌شد. به دلیل اینکه وضعیتِ زنان و اقلیت ها در عربستان سعودی بدتر از شرایط کنونی بود، چندان شگفت‌انگیز نیست که حتی کوچکترین تغییرات مثبتی در زمینه های مذکور نیز به مثابه اتفاقاتی بزرگ تصویر‌سازی شده و می شوند. از سویی این گمانه زنی نیز وجود داشت که شاید اصلاحات ظاهری بن سلمان به نوعی در راستای ترمیم چهره رژیم سیاسی سعودی قرار داشته اند که مدت هاست در جهان به عنوان یکی از ناقضان اصلی و اساسی حقوق بشر شناخته می شود. 

با این همه واقعیت این است که حتی کوچکترین تغییرات مثبت ایجاد شده در عربستان سعودی نیز به شدت تحت تاثیر تاکتیک های مستبدانه و رویه های غیرمنطقی و خودخواهانه محمد بن سلمان قرار گرفته است. مساله ای که نمودهای عینی و متعدد آن را می توان در عرصه های داخلی(عربستان) و بین المللی مشاهده کرد. به طور خاص، مداخله مستقیم بن سلمان در قضیه قتل "جمال خاشقچی" روزنامه نگار عربستانی، عملا وی و رژیم عربستان را به یک دولت نابهنجار و نامشروع و خونریز در عرصه بین المللی تبدیل کرد. 

با این حال باید توجه داشت که حافظه سیاستمداران به شدت کوتاه مدت است. مخصوصا وقتی صحبت از پیشبردِ دستور کارهایشان به میان می آید. هرگونه خسارتی که به محمد بن سلمان و رژیم تحت رهبری او در پی قتل جمال خاشقچی وارد شد، به کلی و در شرایط فعلی به دست فراموشی سپرده شده است. قدرت و ثروت، وقتی با یکدیگر ترکیب شوند، شبیه به ماده مخدرِ قدرتمندی عمل می کنند که رهبران جهانی را از به پاسخگویی واداشتنِ افراد نظیر محمد بن سلمان به دلیل اقدامات و رویه های مجرمانه و غیرقانونی شان باز می‌دارند. 

در جهانی که در آن روسیه به دشمن درجه یکِ جهان غرب تبدیل شده، محمد بن سلمان اکنون به مثابه نوعی منجی نگریسته می شود. منابع نفتی عربستان سعودی، جنایات گذشته محمد بن سلمان را به موضوعاتی تبدیل کرده که می توان به راحتی آن ها را به دست فراموشی سپرد. در این راستا مهم نیست که مثلا عربستان سعودی قریب به هفت سال است که در یمن جنگی خانمان سوز را رهبری و مدیریت می کند. جنگی که خرابی و ویرانی های قابل توجهی را ایجاد کرده است(این در حالی است که خرابی های جنگ یمن، به مراتب بیشتر از جنگ اوکراین بوده که تاکنون قدرت های غربی به نحو فراگیری در مورد آن مانور تبلیغاتی می دهند). 

پادشاهی سعودی تاکنون بارها به ارتکاب جنایات جنگی در یمن متهم شده و عملا یکی از بدترین بحران های انسانی را نیز که جهان به خود دیده، در یمن ایجاد کرده است. با این حال، غرب تاکنون بارها ثابت کرده که وقتی صحبت از قربانیان جنگ می شود، خونِ مسلمانان و رنگین پوستان، به مراتب کمتر از خون غربی ها و سفیدپوستان از اهمیت برخوردار است. 

در شرایط کنونی و در حالی که روسیه هدف اقدامات تنبیهی و تحریمی گسترده ای قرار گرفته، مجرمان جنگی در یمن(سعودی ها) از سوی غرب به واسطه قراردادهای تجاری و تسلیحاتیِ جدید، عملا میلیاردها دلار پاداش دریافت می کنند. عربستان سعودی در شرایط کنونی، از نگاه غرب یک فرصت طلایی ارزیابی می شود که با تکیه بر منافع انرژی آن می توان خلا ناشی از تولید نفت روسیه در بازارهای جهانی را پُر کرد و در عین حال، با افزایش عرضه نفت در بازارهای جهانی، هم تورم تحمیلی به اقتصاد های غربی را کاهش داد و هم با پایین آوردن قیمت نفت، به نوعی پشتوانه اقتصادی روسیه را در چهارچوب جنگ اوکراین تضعیف کرد. 

درست به همین دلیل است که رهبران غربی عملا به عربستان سعودی اجازه می دهند که به واسطه دارا بودن ذخایر انرژی قابل توجه، هر آنچه می خواهد را با مصونیت کامل انجام دهد. در این راستا سعودی ها عملا در میدانی نظیر جنگ یمن موجب قتل هزاران نفر می شوند. قربانیانی که بسیاری از آن ها را کودکان تشکیل می‌دهند. 

البته باید توجه داشت که محمد بن سلمان صرفا کارنامه ای سیاه را در خارج از مرزهای سعودی ندارد و دست‌های وی در داخل عربستان نیز به خون آغشته است. سفرِ ماه مارس "بوریس جانسون" نخست وزیر بریتانیا به عربستان در شرایطی انجام گرفت که عربستان سعودی رکودِ انجام بیشترین اعدام تنها در یک روز را به ثبت رساند(اعدام بیش از 80 نفر زندانی). 

مخالفان و گروه های اقلیت در عربستان، همچنان هدفِ اقدامات خشونت بار رژیم سعودی قرار می گیرند و عملا خودسرانه بازداشت می شوند، شکنجه می شوند و البته اعدام می شوند. در این رابطه یک فعال حقوق بشری به نام "رمزی قیس" می گوید: "محمد بن سلمان عربستان سعودی را به یک دولت پلیسی تبدیل کرده که در آن فعالان، منتقدان و شهروندان معمولی به نحوی نظام مند و سیستماتیک در معرض شکنجه، بازداشت های خودسرانه و حتی ربایش و مفقود شدن قرار دارند". 

در این نقطه غرب باید به خوبی بفهمد که تا چه اندازه در تصویرسازی هایش از محمد بن سلمان به عنوان رهبر یک کشورِ پیشرو و مترقی، اشتباه کرده است. پنج سال قبل، اقدام محمد بن سلمان در لغو ممنوعیت برای رانندگی زنان به نحو عجیب و غریبی از سوی غرب در رسانه های غربی ستایش شد. با این حال، واقعیت های میدانی حاکی از این هستند که اصلاحات اجرا شده از سوی بن سلمان، صرفا ظاهری بوده و برای کسب تصویری بهتر از عربستان سعودی در رسانه های غربی اعلام شده اند. دراین چهارچوب شاهدیم که همچنان فعالان حقوق زنان به نحوی سیستماتیک هدف قرار می گیرند و حقوق ابتدایی آن ها نقض می شود.

در عین حال، نظام سرکوبگر سعودی و شرایط نامناسب برای گروه های مختلف اجتماعی در عربستان به ویژه برای زنان موجب شده شمار زیادی از آن ها به خارج از این کشور فرار کنند و درخواستِ پناهندگی بدهند. در این راستا، سال 2019 به مثابه "سالِ فرار از عربستان" از سوی برخی فعالان حقوق بشری نامگذاری شد. دلیل اصلی این مساله نیز این بود که شماری از زنان عربستانی داستان های فرار خود را از عربستان، در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند. 

شاید برخی محدودیت ها برای زنان در حوزه سفر و زندگیِ مستقل معطف تر شده باشند با این حال، انواع مختلف و جدیدی از بازداشتگاه ها در عربستان سعودی وجود دارند که زنان عربستان را در شرایطی وخیم، هدفِ بازداشت و شکنجه قرار می دهند. 

با این همه، سیاستمدارانی که ظاهرا می خواستند زنان افغانستانی را از قید اسارات طالبان رها کنند، در مورد عربستان، چشم بر حقوق زنان و به طور کلی حقوق بشر می بندند و به دریافت نفت عربستان و انعقاد قراردادهای سنگین تسلیحاتی با این کشور اکتفا می کنند. 

همچون همیشه، فعالان سیاسی و حقوق بشری، سازمان دهندگان کارزارهای مختلف، وکلا، سازمان های حقوق بشری و مردم باید دست به دست هم دهند و با اتحاد بیشتری، علیه مستبدان ودیکتاتورهایی نظیر محمد بن سلمان سخن بگویند. در عربستان سعودی، آن ها علی رغم تمامی محدودیت ها و خطرها، یکچنین رویه ای را به نحوی فعال دنبال می کنند و هزنیه سنگینی را نیز می پردازند. 

در حالیکه قوی ترین سیاستمداران در جهان در تلاش هستند تا توجه محمد بن سلمان را به سمت خود جلب کنند، مردم خودِ عربستان و آن هایی که تحت ظلم وی قرار دارند، به نحوی تمام عیار رها شده اند و از هیچ حمایتی برخوردار نیستند.»

*لینک: 

https://english.alaraby.co.uk/opinion/mbs-has-blood-his-hands-western-leaders-are-complicit