«روحانی» نقطه اوج یک نظام ۴۰ ساله؟!

گروه سیاسی الف،   3990811054 ۹۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

آقای عباس عبدی اخیرا در یک گفتگوی اینترنتی با اشاره به برخی نقدها به رییس جمهور گفته است: 

«آقای روحانی ۴۰ سال است کارگزار این سیستم است. این سیستم از این بهتر تولید نخواهد کرد. این اوجش است بروید یک فکر دیگری بکنید!»

می توان  با توجه به زمینه بحثی که او در این گفتگو مطرح کرده است چنین برداشت کرد که مراد او اشاره به تفاوت مشکلات ساختاری و مشکلات  فردی است و اینکه تا زمانی که سیستم دارای مشکلات ساختاری است بهترین افراد (از جمله آقای روحانی) هم که مسوولیت بر عهده بگیرند ناتوان و ناکارآمد خواهند بود.

اما لحن و بیان و به خصوص اشاره به بازه زمانی ۴۰ ساله به گونه ای است که گویی سیستم سیاسی جمهوری اسلامی به گونه ای ذاتی ناتوان از پروردن افراد با توانایی های بیشتر است و بنابراین فقط افرادی ضعیف (دراندازه های آقای روحانی) را می پرورد.

طبیعتا هیچ کس مانند گوینده سخن در چنین مواقعی مسوول روشنگری و بیان مقصود خود نیست و این بر عهده آقای عبدی است که در کنار نکات مهم و اغلب درستی که در این گفتگو به آن پرداخته است درباره این بخش از سخنان خود نیز توضیح بیشتری بدهد چرا که معنای سخن او بر فرض درستی تفسیر منفی دوم این است که نه تنها همه افراد و چهره های سیاسی بلکه حتی خود ایشان و همفکرانشان نیز که قاعدتا پرورده همین سیستم هستند در حد واندازه های لازم برای قبول مسوولیت و ایفای نقش در هیچ جایگاهی نیستند و این مطمئنا آن چیزی نیست که این تحلیل گر سیاسی آن را تایید کند.

اما اگر مقصود از جمله یاد شده چنانکه گفته شد اشاره به موضوع تفاوت های ساختار و افراد است آن وقت باید اولا از آقای عبدی همان پرسش تکراری اما بجا و منطقی را پرسید: آیا مشکلات ساختاری چیزی است که تازه مکشوف اصلاح طلبان شده و پیشتر از این مشکل خبردار نبودند؟ و ثانیا از ایشان سوال کرد که آیا برای حل مشکلات ساختاری باید به دنبال کسانی بیرون از همین ساختارهای موجود باشیم؟! اگر این ساختارها هستند که از افراد مهمترند و افراد قدرت تغییر آن را ندارند پس چگونه تغییر می‌کنند و آقای عبدی و دیگران دوستانشان به چه امیدی افراد مختلف را برای اثرگذاری و حصول تغییرات نسبی مد نظرشان در این ساختارها روانه رقابت‌های انتخاباتی می‌کنند؟!

آیا همین تغییرات نسبی که به زعم آنها باید ایجاد شود با آمدن آقای روحانی ایجاد شده است؟ مثلا آیا این نظر کاملا درست و مهم آقای عبدی که پشتوانه تصمیمات مهم سیاست خارجی، اولا وحدت ملی و ثانیا رفع مشکلات داخلی مردم است در دولت اقای روحانی جامه عمل پوشیده؟ یا برعکس شاهد آن بودیم که دولت از همان ابتدا سطح تصمیم گیری ملی هسته ای را به دعوای دو جریان سیاسی و قطب بندی اجتماعی ناشی از آن و سپس بهره مندی از آن در انتخابات تقلیل داد و رفع مشکلات مردم را هم به تمامی به آن گره زد؟!

اگر منصفانه به این پرسش ها پاسخ دهیم خواهیم دید که مساله علاوه بر ساختار به سهل انگاری در انتخاب افراد توانمند هم بر می گردد.

آقای عبدی مسوولیت این ناکارامدی را فقط متوجه حاکمیت می کند و اینکه حاکمیت دایره بسته ای از افراد خودی را برای قبول مسوولیت و ورود به عرصه رقابت ها ترسیم کرده است در حالی که حتی با پذیرش این موضوع هم از این واقعیت گریزی ندارد که دستکم برای اصلاح طلبان طی همان ۴۰ سال مورد نظر آقای عبدی چنین محدودیتی در مجموع وجود نداشته و آنها همیشه یکی از ارکان اصلی قدرت در جمهوری اسلامی بوده اند.