وحشت آفرینی آمریکا علیه تکنولوژی چینی/ آمریکا در برابر هوآوی کم آورده است؟!

گروه ترجمه الف،   3980910084 ۱۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

در بحبوحه گفت‌وگوها و مناظرات که به جنگ آمریکا علیه عراق ختم شد، دیک چنی معاون وقتِ رئیس جمهور آمریکا گفت: حتی اگر احتمال دستیابی تروریست‌ها به سلاح‌های کشتار دسته جمعی بسیار کم باشد(ولو ۱ درصد)، ما باید با این خطر به مثابه تهدیدی جدی مقابله کرده و به تروریست‌ها حمله کنیم. آمریکا بار دیگر در حال تجربه چنین موقعیتی است و به وحشت آفرینی در مورد تکنولوژی های چینی می پردازد.

در این راستا، آمریکا در مورد تهدیدات بسیار کوچک تا حدی زیادی اغراق می کند و آن ها را بزرگ جلوه می دهد.دترین تصمیم سیاست خارجی آمریکا در نسل گذشته یِ دولتمردان آمریکایی، به راه انداختن جنگ در سال 2003 علیه عراق بود. هدف از انجام این جنگ نیز نابودسازی تسلیحات کشتار دسته جمعی رژیم عراق اعلام شده بود که البته در واقعیت، چنین تسلیحاتی وجود نداشتند. درکِ نامعقول بودنِ این تصمیمِ فاجعه بار هیچگاه مثل امروز، واضح و روشن نبوده است زیرا شبیهِ این رویکرد، در حال حاضر، سیاست خارجی آمریکا را در مورد تکنولوژی های چینی راهبری و توجیح می کند.

حمله آمریکا به عراق برپایه دیدگاه غیرمنطقی دیک چنی معاون رئیس جمهور آمریکا انجام شد که معتقد بود: : حتی اگر احتمال دستیابی تروریست ها به سلاح های کشتار دسته جمعی بسیار کم باشد(ولو 1 درصد)، ما باید به گونه ای اقدام کنیم که انگار وقوع این سناریو قطعی است. 

یکچنین منطقی، اتخاذ تصمیم های اشتباه و غلط را تضمین می کند. با این حال، در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا و متحدانش برای حمله به تکنولوژی چینی از دکترینِ چنی(دیدگاه دیک چنی) استفاده می کنند. دولت آمریکا استدلال می کند: به این دلیل که ما نمی توانیم با قطعیت بگوییم که تکنولوژی های چینی امن هستند، باید به گونه ای رفتار کنیم که انگار آن ها قطعا خطرناک هستند و باید با آن ها مقابله کنیم.

نظام تصمیم سازیِ درست، تخمین ها و برآوردهای احتمالی برای اقدامات و سناریوهای مختلف را درنظر می گیرد. سیاست سازان یک نسل قبلِ آمریکا نه فقط باید 1 درصد خطر احتمالی دستیابی تروریست ها به سلاح های کشتار دسته جمعی را درنظر می گرفتند بلکه باید به 99 درصد احتمالِ به راه انداختنِ جنگ بر اساس فرضیات غلط و اشتباه نیز توجه می کردند. دیک چنی و بسیاری از دیگر سیاستمداران آمریکایی با تمرکز بر/ و پررنگ کردنِ 1 درصد خطر و تهدید، توجه افکار عمومی را از این موضوع که جنگ عراق از هیچگونه توجیه و منطقی برخوردار نیست و شدیدا موجب ناامنی در خاورمیانه و سیاست جهانی می شود، منحرف کردند. 

مشکلِ دکترینِ چنی صرفا این نیست که به تهدیدات کوچک، بدون در نظر گرفتن هزینه های سنگینِ آن ها توجه می کند و بر اساس آن ها دست به کنش می زند. مشکل اصلی آن سواستفاده سیاستمداران در برانگیختن ترس و وحشت مردم جهت دستیابی به اهداف پنهانِ خودشان است. 

در حال حاضر، این رویکرد دقیقا توسط سیاستمداران و رهبران آمریکایی بار دیگر استفاده می شود: آن ها در حال وحشت آفرینی پیرامون شرکت های تکنولوژی چینی هستند و در این راه، خطرات و تهدیدات بسیار کوچک را برجسته کرده و در مورد آن ها اغراق می کنند. شبیه ترین نمونه مرتبط با این موضوع را (که البته تنها مورد نیست) می توان در حملات دولت آمریکا علیه شرکت چینی هوآوی مشاهده کرد. آمریکا بازارهای خود را به رویِ این شرکت می بندد و سعی می کند تجارت آن را در اقصی نقاط جهان با مشکلات جدی همراه سازد و در نهایت متوقف کند. همانند رویکرد آمریکا علیه عراق و به راه انداختن جنگ علیه این کشور، واشنگتن بار دیگر، بدون هیچ گونه دلیل و منطقی می تواند فاجعه ای ژئوپلیتیک خلق کند. 

من پیشرفت ها و کارهای تکنولوژیک شرکت هوآوی را در کشورهای در حال توسعه دنبال کرده ام. شخصا بر این باورم که اینترنت 5G و دیگر تکنولوژی های دیجیتال نقش مهمی در پایان بخشیدن به فقر و دستیابی به اهداف توسعه پایدار(که توسط سازمان ملل متحد مطرح شده اند) بازی می کنند. من به نحو مشابهی با دیگر شرکت های ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز تعامل داشته ام و فعالان حوزه صنعت را تشویق کرده ام تا بر تلاش ها و اقدامات خود جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار بیفزایند. هنگامی که من یک مقدمه کوتاه را برای یکی از گزارشات هوآوی در اینباره نوشتم(که البته این کار را بدون دریافت هرگونه دستمزد و پاداشی انجام دادم) و شدیدا هم توسط دشمنان چین مورد حمله قرار گرفتم، از مقام های ارشد دولتی و بخش صنعت آمریکا درخواست کردم تا شواهد خود در مورد فعالیت های متمردانه و نگران کننده شرکت هوآوی را ارائه کنند. من مکررا در پاسخ شنیدم: هوآوی، به شیوه ای متفاوت از رهبران صنعتیِ مطمئن و قابل اعتماد در دنیا، رفتار نمی کند.  

با این وجود، دولت آمریکا استدلال می کند که تجهیزات 5G شرکت هوآوی می توانند امنیت جهانی را تضعیف کنند. مقام های آمریکایی ادعا می کنند، تعبیه ی یک حفره امنیتی در سخت افزار و نرم افزاهای هوآوی، دولت چین را قادر می سازد تا بر فعالیت های فضای مجازی در اقصی نقاط جهان نظارت کند. اضافه بر این، مقام های آمریکایی به این نکته اشاره می کنند که قوانین چین از شرکت های این کشور می خواهند تا در راستای اهداف و مقاصد مرتبط با امنیت ملی چین، با دولت این کشور همکاری کنند. 

در حال حاضر، واقعیت ها اینگونه هستند: تجهیزاتِ 5G هوآوی، مقرون به صرفه و با کیفیت بالا هستند. آن ها در شرایط کنونی از تجهیزات و فناوری بسیاری از رقبا، جلوتر هستند. عملکرد قابل توجه آن ها تا حد زیادی ریشه در سال ها سرمایه گذاریِ گسترده در زمینه تحقیق و توسعه، مقیاس اقتصادی(Economics of Scale)، و کسبِ تجربه به دلیل حضور در بازار صنعت دیجیتال چین، دارد. احمقانه است اگر اقتصادهایِ بادرآمدِ پائین در سرتاسر جهان با توجه به اهمیت تکنولوژی برای توسعه پایدارشان، از پذیرش تکنولوژی 5G خودداری کنند. 

با این همه، ایالات متحده آمریکا علی رغم اینکه از ارائه هرگونه شواهدی مبنی بر تلاش چین جهت ایجاد حفره امنیتی در اینترنت 5G خودداری می کند، از دیگر کشورهای جهان می خواهد تا از شرکت هوآوی فاصله بگیرند. ادعاهای آمریکا خیلی کلی هستند. یک کمیسر ارتباطات فدرال در آمریکا می گوید: "کشوری که 5G را در اختیار داشته باشد، ابتکارات و نوآوری های جهانی را در اختیار خواهد داشت و به تعیین چهارچوب ها و استانداردها برای دیگر کشورهای دنیا خواهد پرداخت. یکچنین کشوری در شرایط فعلی، آمریکا نیست". دیگر کشورها(که در این زمینه به طور خاص می توان به انگلستان اشاره کرد) نیز هیچگونه حفره امنیتی را در نرم افزارها و سخت افزارهای شرکت هوآوی نیافته اند. حتی اگر حفره های امنیتی نیز در آینده کشف شوند، تقریبا به طور قطع می توان آن ها را مسدود ساخت. 

بحث و مناظره در مورد شرکت هوآوی در آلمان به شدت در جریان است و خشم و ناراحتی بسیاری را برانگیخته است. دولت آمریکا، آلمان را تهدید کرده اگر مقام های آلمانی از اینترنت و تجهیزات 5G صرف نظر نکنند، واشنگتن به همکاری اطلاعاتی خود با برلین خاتمه خواهد داد. رئیس دستگاه جاسوسی آلمان (شاید) در نتیجه فشارهای آمریکا اظهار نظری را انجام داده که تا حد زیادی شبیه به دکترین دیک چنی است: "زیرساخت ها، عرصه مناسبی برای حضورِ گروهی که نمی توان آن ها را به طور کامل قابل اعتماد دانست، نیستند".  با این حال، وی هیچگونه شواهد و مدارکی دال بر سورفتار و عملِ شرکتی مثل هوآوی ارائه نکرد. بر خلاف این موضع گیری رئیس دستگاه جاسوسی آلمان، آنگلا مرکل صدراعظم این کشور در پشت صحنه می جنگد تا بازار ارتباطات آلمان را برای شرکت هوآوی باز و قابل دسترس نگه دارد. 

خنده دار است که شکایت ها و انتقادهای آمریکا از شرکت هوآوی، تا حدی ریشه در فعالیت های نظارتی و جاسوسی خودِ این کشور در داخل و خارج از آمریکا دارد. تجهیزات و تکنولوژی چینی امکان دارد فعالیت های پنهانیِ جاسوسی و نظارتی دولت آمریکا را با مشکل مواجه کنند. با این حال، نظارت های غیرقانونی و غیر مجاز توسط هر دولتی باید خاتمه یابند. تشکیلات مستقل نظارتیِ سازمان ملل متحد باید به بخشی از نظام ارتباطات و فناوری اطلاعات جهانی تبدیل شوند. به طور خلاصه باید گفت: ما باید دیپلماسی و سازوکارهای نهادین را برگزینیم. چاره کار در یک جنگ تکنولوژیک نیست. 

تهدیدات آمریکا علیه دیگر کشورها مبنی بر انسداد تکنولوژی 5G، نمودی از آن دسته از دغدغه های  این کشور است که ورای صرفِ این تکنولوژی قرار دارند. تهدیدها و چالش ها علیه نظام تجاریِ قانون محور در جهان بسیار عمیق هستند. در حال حاضر که آمریکا دیگر رهبر تکنولوژیک بلامنازع جهان نیست، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و همکارانش نمی خواهند بر اساس اصولِ نظام تجاریِ قانون محور رقابت کنند. هدف آن ها متوقف و محدودکردن رشد و خیزش تکنولوژیک چین است. تلاش های مشابه آن ها با هدفِ خنثی کردنِ سازمان تجارت جهانی از طریقِ غیرفعال کردن نظام حل و فصل اختلافات و مشکلات این سازمان، حاکی از رویکرد توهین آمیزِ مشابه این کشور در برخورد با قواعد و قوانین جهانی است. 

اگر دولت ترامپ در تقسیم جهان به اردوگاه های تکنولوژیکِ جدا از هم موفق شود، خطرِ وقوع منازعات احتمالی در آینده چندبرابر خواهد شد. آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، از ایده یِ بازار آزاد نه فقط با هدف ارتقای کارآمدی جهانی و گسترش بازارها برای تکنولوژی آمریکایی حمایت کرد بلکه سعی داشت تا از این طریق، روند فروپاشی تجارت بین المللی در دهه 1930 را نیز معکوس کند. این فروپاشی تا حدی ریشه در تعرفه های حمایتی داشت که در دهه 1930 بر اساس قانون اسموت هادلی/Smoot-Hawley Act در آمریکا اجرا شدند و به نوبه خود موجب وقوع بحران بزرگ اقتصادی سال 1929، ظهور افرادی نظیر آدولف هیتلر و در نهایت آغاز جنگ جهانی دوم شدند. 

در مسائل بین المللی(نه کمتر از دیگر حوزه ها)، دامن زدن بر ترس و وحشت ها(و بی توجهی به شواهد و مدارک) و اقدام بر اساس آن ها، راهی است که به ویرانی ختم می شود. بیائید به عقلانیت، سند و مدرک، و قوانین(به مثابه امن ترین شیوه های عمل)، تکیه کنیم و اجازه دهیم ناظران مستقلی برای دفعِ تهدیدِ هرکشوری که از شبکه های جهانی برای جاسوسی و به راه انداختن جنگ سایبری استفاده می کند، آغاز به کار کنند. در چهارچوب این مسیر، جهان می تواند کار خود را با استفاده از فن آوریهای دیجیتال جهت دستیابی به موفقیت در راه آنچه خیر جهانیان است، آغاز کند و منافع همگان را به پیش برد. 

 

***نویسنده: جفری ساچس، وی استاد دانشگاه کلمبیا است.

***لینک: https://www.project-syndicate.org/commentary/cheney-doctrine-us-war-on-chinese-technology-by-jeffrey-d-sachs-2019-11