الزامات مواجهه با ایالات متحده آمریکا

هادی حق پرست، گروه تعاملی الف،   3980214002 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار


1. مسائل ما و ایالات متحده آمریکا به دو دسته اساسی تقسیم می شود: اول مسائلی است که منافع دو کشور به هم برخورد می کند و بنابراین مذاکره نمی تواند راه حل مناسبی باشد، تنها کار واقع بینانه ای که می توان داشت به این ترتیب است که از مذاکره به این عنوان استفاده شود که اختلاف ها منجر به مناقشه مسلحانه نگردد.

دسته دوم مسائلی است که منافع ما به طور موازی قرار می گیرد که در این مواقع مذاکره می تواند ما را به منافع مشترک هم برساند که البته این اتفاق کم تجربه شده است و آمریکا سوابق خوبی نزد ایرانیان ندارد و بلکه دنیا.

2. هیچ یک از مدیران وزارت امورخارجه ما مستعد اداره سیاست خارجی و منطقه ای را نداشته و در بهترین حالت در سطح یک کارشناس متخصص و البته خوب قرار دارند. سیاست خارجی و دیپلماسی تنها در مذاکره، دیدارهای دوجانبه و چندجانبه، توافق و اعلام موضع دیپلماتیک نیست. ابزاری برای سازش هم نیست. دیپلماسی در موارد ابزار و وسیله ای برای رقابت است. دیپلماسی هنر بهره گرفتن از همه ظرفیت ها و توان مندی های کشور در جهت تامین منافع است.

برای مثال در توافق برجام هرگز مذاکره کنندگان و دستگاه دیپلماسی برای خود و مردم روشن نکرده است که از 1+5 چه می خواهد؟ برای آنچه که می خواهد چقدر حاضر است از دست بدهد؟ برای اعمال فشار به آنها چه ابزاری در اختیار دارد(قبل و بعد از توافق)؟ همه اینها بعد از توافق در رسانه ها و مجلس شورای اسلامی بحث شد! مثل آنکه ما ابتدا نماز بخوانیم و بعد فکر کنیم و سعی کنیم تا دلیل منطقی برای نماز خواندن ارائه دهیم.

3. دیپلماسی، یعنی با منطق روابط عمومی، مردم را همراه با روند مذاکرات یا عدم مذاکره و رقابت، هدایت کنیم. نه آنکه تسلیم روزمره توده ها شده و سیاست و روند مذاکرات را بر اساس آن پیش ببریم.

4. برای اینکه آمریکا از مواضع اش در برابر ما عقب نشینی کند، باید به مبارزه ای سخت و بی پایان دست زد. ما هرگز در حالی که به بن بست رسیده ایم نباید پای میز مذاکره بنشینیم. کافی است که آمریکایی ها احساس کنند که ما مانند سه سال پیش و در مذاکرات برجام، برای توافق عجله داریم و به مردم قول داده ایم؛ تا منافع ما را به یک معامله بد هدایت کند.

5. اشتباه ما در برجام این بود که از اصول کوچک خود به سادگی و راحت عبور کردیم و تسلیم شدیم، و ناخواسته خودمان آنها را متقاعد ساختیم که ما اصول بزرگ خود را هم زیر پا می گذاریم و به این ترتیب آمریکایی ها برای همیشه ما را آزار خواهند داد و امیدوار خواهند بود.

6. دیپلمات های ما نمی دانند که باید زبان دیپلماتیک و نرم داشته باشند، اما عمل سخت. آنها نمی توانند مواضع خود را پنهان نگه دارند. آنها فکر می کنند بازی می کنند، اما سخت بازی می خورند.

7. ما نباید مواضع خود را مطابق آنچه که مورد قبول آمریکایی هاست یا نیست تنظیم کنیم، بلکه هر تغییری باید بر اساس درست و مطلوب بودن یا نبودن اتخاذ گردد. ما یا باید موضع منطقی داشته باشیم و روی آن ایستادگی کنیم، یا باید مواضع احساسی و متناسب با شرایط بگیریم و مدام کوتاه بیاییم.

8. دیپلمات ها به امضای توافق نامه ها بسیار علاقه مند هستند، اما باید به منافع و مواضع خود و کشور بیشتر علاقه نشان دهند.

9. دیپلمات های ما نباید انتظار داشته باشند که روابط شخصی خوب میان وزیر خارجه ما و آمریکا یا... به روابط سیاسی خوب بین دو کشور تبدیل شود. دیپلماسی شخصی البته با اهمیت است، اما در حد یک تشویق و تحریک، نه عامل تاثیرگذار.

10. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که توافق و عهدنامه با امریکا و 1+5 سایه تهدید امریکا را برای این کشور از بین نمی برد و تنها می تواند از درگیری مسلحانه جلوگیری کند. پس هرگز نباید از روند تقویت دستگاه دفاعی خود که پشتوانه دستگاه دیپلماسی نیز هست، غافل شویم.