توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 232013
کربلا یک منطق است نه فقط یک منطقه
بخش تعاملی الف - حسین شهبازی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۸
مقدمه: به قول یکی از رفقا: (مذهب از ریشه ذهب، یعنی یک راه برای رفتن نه یک کاه برای خوردن!)

حقیر به استناد واژه واژه صحیفه و تمام آموزه های سیدنا خامنه ای هیچ گاه تفسیر فیزیکال برای حزب اللهی بودن یا نبودن نداشته ام. نه این که ظاهر مهم نباشد، خیر، ظاهر مهم است اما اگر از یک محتوا منشا گرفته باشد، نه این که فقط از یک نَسَب یا کلیشه ها یا عرف...

حزب اللهی بودن یک روش و منش است نه یک نوع آرایش، که مثلا یک نفر ریش بگذارد، تسبیح بچرخاند، العجل العجل بگوید و شب تاسوعا شام بخورد، ظهر عاشورا سینه بزند، پناهیان گوش کند، آقا را خیلی دوست داشته باشد! و... وهمین، تمام! دیگه هیچی، این پاتو بنداز رو اون پات و منتظر باش تا عزرائیل ببرتت بهشت! که بزرگی در این باب می فرماید: بهشت؟... زپلشک!

این ناشی از فهم چپکی! از دین است.

یک مصداق برای این که قدری به فاصله ی آنچه ما می پنداریم دین است، و آنچه که واقعا دین است پی ببریم عرض کنم و بگذرم:

رئیس مذهب جعفری(ع) می فرمایند: ما روزه می گیریم که فاصله فقیر و غنی را کم کنیم... این جمله ایشان یعنی چه؟

نکته ۱: یعنی این که فلسفه دنیوی و اثر اجتماعی روزه، باید کاهش شکاف طبقاتی باشد.

یعنی این که نمی شود روزه بگیری و اثر نخوردن! تو، خوردن دیگران نباشد.

یعنی امکان ندارد یک جامعه از روزه داران و یک کشور متشکل از روزه داران باشد و هر سال پس از ماه رمضان شکاف طبقاتی در آن کشور کاهش نیابد.

نکته ۲: جز خوردن و آشامیدن و دروغ بستن به معصومین علیهم السلام شاید چیزهای دیگری نیز از مبطلات روزه باشد....

ملت همیشه در صحنه ایران! اگر روزه گرفتند و شکاف طبقاتی جامعه شان کم نشد به مقبول افتادن روزه شان کمی (وقدری بیشتر از کمی!) شک کنند.

نتیجه: شاید دین جز آن چیزی باشد که ما می پنداریم...

و اما بعد:

می دانیم و می دانید که مدتی است داعش در منطقه آشوب آفرینی می کند، این وجیزه به خود این موضوع (که البته بسیار مهم است) کار چندانی ندارد، هدف نویسنده این است که به بهانه این موضوع قدری به واکاوی پنداره ی همسنگران گرامیش از دین بپردازد. به محض این که داعش به مرزهای کربلای معلی نزدیک شد، عده ای به حق ناله بر آوردند که: وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد و این جمله رهبری عزیز را باز نشر دادند و هی تکرار کردند که : اگر!...حیفا و تل آویو را با خاک یکسان می کنیم.

هِی می گفتند وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد. و ما هِی بر تعجبمان افزوده می شد که مگر خامنه ای حکم جهاد نداده است؟

پس این جماعت به دنبال کدام حکم جهاد می گردند؟

حکم جهاد با داعش؟

دمشان گرم! خدا قوتشان دهد! اگر لازم شد قطعا و یقینا به شرط عرضه و توفیق ما نیز پایه ایم... اما به نظر می رسد سید علی سیستانی ( حفظه الله ) و ارتش عراق و نهایتا سپاه قدس برای داعش کفایت بکند.

بسیار جالب است که دوستان به جای این که احکام جهاد بر زمین مانده رهبری و امام را جرا کنند، در به در به دنبال حکم جهادی میگردند که رهبری هنوز نداده است!

و از آن جالب تر این که جمله ی: "اگر....حیفا و تل آویو را با خاک یکسان می کنیم!" رهبری که حکایت از یک فرمان بالقوه دارد که مقید به یک "اگر" جدی است بیشتر از فرمان هشت ماده ای رهبری در دهان ها می چرخد که زیر قید هیچ اما و "اگر"ی نیست!

شاید بد نباشد اگر یک نفر روی شانه ی آن دوستی که فریاد می زند: "وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد" بزند و او را ملتفت کند که خامنه ای مدت هاست حکم جهاد داده، خامنه ای و پیش از او خمینی سال هاست که حکم جهاد داده اند.

جهاد با فقر و فساد و تبعیض و گرسنگی و شکم های برآمده از فساد و ریش های بلند شده به ریا و آخوند های فاسد ( که قطعا خلاصه در صادق شیرازی نمی شود ) و تبعیض و...

و نیز او را ملتفت کند که عاشورا خلاصه در یک روز نمی شود که فرمود: کل یوم...

و خوب او را توجیه کند که: کربلا محصور در چند یا چند ده کیلومتر مربع نمی شود که فرمود: کل ارض...

عرض آخر: از داعش مهم تر آمریکا است، از آمریکا مهم تر اسلام آمریکایی است.
 
کلمات کلیدی : حسین شهبازی