لزوم تعیین الگوهای تعاملی و متعادل بین معلم و دانش آموزان

حمیدرضا عسگری*، 1 در 93

1 دی 1393 ساعت 12:40


اساس شکل گیری چارچوب شخصیتی و رفتاری افراد جامعه، در سال های ابتدایی زندگی آنها در محیط های آموزشی قابل بررسی است. جدای بحث آموزش های علمی که کودکان در مدارس با آن آشنا می شوند، بخش قابل توجهی از مدل سازی ها و تیپ شخصیتی آنها درآینده، تحت تاثیر محیط و نوع رفتارهای فردی و گروهی کادر آموزشی شکل می گیرد.

بسیارند افرادی که پس گذشتن چند دهه از عمرشان، هنوز خاطرات و نوع رفتارهای معلم، ناظم، مدیر و مسولان دوران مقطع ابتدایی خود را به خاطر دارند، و هیچگاه فراموش نمی کنند که در آن سال ها چه رفتارهایی با آنها شده و یا با چه واکنش هایی مواجه شده بودند. امروز مطالعات رفتارشناسی اثبات کرده است که بسیاری رفتارهای خشن و کم بودن میزان صبر و تحمل افراد باز می گردد به برخوردهایی که در دوران کودکی از سوی کارگزاران آموزشی با آنها شده است.

امروز بسیاری از استرس ها و اختلالات رفتاری که در زندگی روزمره افراد مشاهده می شود، نشأت گرفته از همان رفتارهای بعضاً خشنی بوده که در دوران کودکی با آن مواجه شده اند!. داشتن ترس همیشگی در انجام امور، عدم اعتماد به نفس درزندگی، شک و تردید در تصمیم گیری، و از همه مهمتر نوع رفتار با خانواده و تربیت فرزندان و بسیاری موارد دیگر تحت تاثیر الگوهایی است که در مدارس به دانش آموزان القا می شود.

متاسفانه در طی چند هفته گذشته مواردی از تنبیه شدید دانش آموزان توسط کادرآموزشی برخی مدارس درسطح کشور مشاهده شد که در برخی ازآنها شدت رفتارهای خشن موجب بستری شدن شاگردان در بیمارستان گردید. به هیچ وجه قصد دفاع از الگوی غلط "شاگرد محوری" در مدارس را نداریم، چرا که نقش معلمان و زحمات بی بدیل آنها در رشد و تکامل افراد در تمامی مراحل زندگی غیرقابل انکار است. زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به دانش آموز انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلم نیست بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود.

دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده رفتارهایی را آموخته و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد. به همین جهت دانش آموزان معلم خود را بعنوان یک الگو و اسوه می پذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب یا بد او سرمشق می گیرند و رفتار و شخصیت خود را با وی همسان و همانند می سازند.

مدرسه محیطی است که دانش آموز در آنجا شایستگی ، شکست ، موفقیت ، محبوبیت ، انزوا ، طرد و ... را تجربه می کند. لذا الگوهای مستبدانه یا قدرت مدارانه و یا در نقطه مقابل آن الگوهای رها کننده ازسوی معلم، نقش مخربی را در شکل گیری شخصیت دانش آموزان درآینده خواهد داشت.

درنقطه مقابل نیز، الگوهای تعاملی و متعادل بین معلم و دانش آموزان است که در آن معلم به شخصیت و احتیاجات اساسی دانش آموزان توجه کافی مبذول می دارد و کارها را بر طبق استعدادها و تمایلات میان شاگردان تقسیم می کند تا احساس مسئولیت را در نوجوانان نهادینه نماید. چنین معلمی نقش بهتری را در بهداشت روانی دانش آموزان ایفا خواهد کرد، و آینده شخصیتی افراد جامعه را در مقابل بسیاری از ناهنجاری های رفتاری واکسینه می کند.

البته نمی توان قشرمعلمان و کادر آموزشی کشور را از سطح جامعه جدا کرد و آنها را بدون عیب و نقص دانست. ضمن اینکه آنها نیز همچون سایر اقشار مردم در زندگی روزمره خود با انواع فشارها و مشکلات مواجه هستند و بعضاً ممکن است کنترل خود را از بابت این فشارها از دست بدهند و اقداماتی برخلاف شأن خود و دانش آموزان انجام دهند.

لذا توقع می رود تا مسولان درزمینه مشکلات قشری که آیندگان این مملکت را تربیت می کنند توجه بیشتری داشته باشند. علاوه براین می توان از طریق آموزش های لازم بهداشت روانی به کادر های آموزشی تا حدودی از بروز اینگونه اختلال های رفتاری و بروز خشونت در مدارس جلوگیری کرد.


کد مطلب: 253435

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjtte8iuqeixz.fsfu.html?253435

الف
  http://alef.ir