گاردین بررسی کرد:

آیا وقت آن رسیده که با ایران دوست و با عربستان دشمن بشویم؟

بخش خارجی الف، 10 بهمن 93

10 بهمن 1393 ساعت 0:05

«مایکل آکسورثی» که ین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ در وزارت خارجه انگلیس مسئول میز ایران بوده در یادداشتی در روزنامه گاردین نوشته غرب باید با توجه به اینکه ایران یکی از نیروهای ثبات در منطقه به شمار می‌رود از ایده اتحاد با این کشور استقبال کند. بخش خارجی الف، این مطلب را ترجمه کرده که در ادامه مخاطبان می توانند آن را مطالعه کنند.


اتحاد غرب با عربستان مانعی برای ثبات منطقه خاورمیانه و آرامش آن محسوب می‌شود. پادشاه سلمان نیز اشتیاق زیادی برای اصلاحات در منطقه نشان نداد.

چند سال پیش وزیر امور خارجه اسبق، آقای جولیان بولارد، سیاست جدیدی را مطرح کرد. او اظهار داشت بهترین دلیل برای فراگیری زبان آلمانی این است که بتوانید کلمات قصار نیچه را بخوانید. من اطمینان ندارم که خیلی‌ها این پند را پذیرفته باشند، اما من آن را قبول دارم. حداقل شاید این را خوانده باشید که می‌گوید "اگر مدت زیادی غرق تماشای خلیج شوید، خلیج هم به شما می‌نگرد".

اوضاع در منطقه‌ی خلیج فارس در حال تغییر است. مرگ پادشاه بیمار عربستان و جانشینی‌اش توسط برادر بزرگتر بیمار ناتنی‌اش، مصادف با شورش حوثی‌ها در یمن و موفقیت‌های آنان بود. همزمان نمایندگان ۲۰ کشور از جمله انگلیس، آمریکا و عراق برای مقابله با گروه ضد اسلامی داعش در بغداد به دنبال اتحاد هستند تا بتوانند با داعش مقابله کنند.

در حالی که خاورمیانه با تحولاتی جدید مواجه است، دول غربی نقش حساسی دارند. چند وقت پیش ما مصمم به بمباران سوریه برای براندازی اسد بودیم. اکنون بعد از گذشت تنها ۱۸ ماه یا بیشتر، مهار گروه به مراتب خطرناکتر داعش را برای کسب موفقیت‌های سیاسی غرب، مدیون دوام حکومت اسد هستیم و آنرا یک ضرورت تلقی کردیم.

در همین زمان نگرش ما نسبت به ایران تغییر کرد. روند مذاکرات در مورد موضوع هسته‌ای ایران به کندی پیش می‌رود. هفته‌ی پیش از یکی از همکارانم شنیدم که که ایران را به عنوان یک قدرت متعارف برای ثبات منطقه‌ی خلیح فارس می‌دانست و این من را به وجد آورد. اما تغییر دیدگاه در قبال ایران هنوز به حدی نرسیده که بتوان از ایده‌ی اتحاد با ایران در عراق و سوریه استقبال کنیم. وضعیت نابسامانی است و هنوز صداهای پرنفوذی در آمریکا شنیده می‌شود که همانند سعودی‌ها در رابطه با توسعه طلبی‌های ایران هشدار می‌دهند.

همان صداها تمایل دارند که با ستایش از پادشاه عبدالله بن عبدالعزیز(چیزی نشنیدم که باعث شود به این فکر کنم که جانشینی او علاقه برای اصلاحات را بیشتر می‌کند)، این دیدگاه را نادیده بگیرند که برخی از افراطی‌ترین گونه‌های افراطگرایی‌ و تروریسم چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی ریشه در عربستان سعودی دارند. در چنین موقعیتی کشوری که همواره بر حسب عادت آن را دشمن خود دیده‌ایم(ایران) اکنون بیشتر در شمایل یک دوست بالقوه به نظر می آید و کشوری که آن را به عنوان متحد خود می‌دانستیم اکنون اگر هم دشمن مطلق حساب نشود ولی هر چه بیشتر شبیه آن دسته از دوستی‌هایی محسوب می‌شود که ما را از دشمن بی نیاز می‌کند.

تا حدودی عاقلانه نیست که از ایران توقع متحد شدن علیه داعش داشته باشیم. ما بایستی روابط مجدد دوستیمان با ایران را توسعه دهیم، با وجود روابط تیره امید بسیار کمی وجود دارد. اما قدرت نظامی، سلاح ایران در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه قدرتمند نیست. سیستم حفاظتی انقلابی آنها بسیار کارآمد و با تجربه است ولی بعید است که بیش از آنچه در عراق و سوریه در حال انجام است قادر باشند انجام دهند.

حتی اگر آنها همکاری کنند، همکاری‌شان باعث ثبات در دراز مدت احتمالا نخواهد شد به این دلیل که فاصله موجود در شیعیان ایرانی در عراق و سوریه مخالفت گروههای سنی عرب را باعث می‌شود. راه حل اساسی برای موفقیت علیه داعش این است که اعراب سنی را به همکاری تشویق کنیم و آنها خودشان داعش را طرد کنند همان گونه که القاعده را رد کردند و با آنها در عراق جنگیدند و دست همکاری با آمریکا از سال ۲۰۰۷ دادند. متأسفانه حمایت غربی ها و ارتباطشان با گروههای سنی های عرب مانع موفقیت سیاسی شده و به همین دلیل است که داعش پابرجا مانده است. ایجاد ارتباط دوباره با سنی ها بسیار دشوار است زیرا آنها احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است.

در ایجاد سیاست مناسب در منطقه در شرایطی که تقسیمات فرقه‌ای در حال افزایش است، از همه مهمتر این است که تعهدات ما در مورد ثبات روشن وصریح است، خصوصا تعهدات ما برای نابودی داعش و القاعده، اما تاکنون به دلایلی پابرجا مانده‌اند. من به همان جمله بولارد و نیچه اشاره می‌کنم: خلیج فارس به تو می‌نگرد، به عبارت دیگر، تنشهای موجود در منطقه ما را ملزم به بازبینی سیاست‌هایمان می‌کند.

ثبات در منطقه‌ی خلیج فارس همان چیزی است که ما می‌گوییم و می‌خواهیم، و هر چقدر تجزیه، تحلیل و تفسیر بیشتر اتفاق بیفتد بیشتر محتمل می‌شود. آیا ما واقعا این را خواستاریم؟ چه مقدار ما خواهان این هستیم؟ آیا خواستن این کافی است؟ برای مثال، آیا خطر اینکه متحدان ظاهریمان را از دست دهیم در بخش شرقی خلیج فارس وجود دارد و اینکه موضعشان را در مورد معاملات پرسود سلاح تغییر دهند؟ این اتفاق می افتد اگر ما نقش کلیدی برخی کشورها را در نابودی گروههای افراطی سنی مانند داعش و القاعده در نظر نگیریم.

بسیاری بر این اصل توافق دارند که ایدئولوژی افراط‌گرایان داعش همان نشأت گرفته از وهابیت می‌باشد که ریشه آن در عربستان سعودی می‌باشد. آنچه که این افراطی ها را رشد و پروش می‌دهد ناشی از اختلافات فرقه‌ای بین شیعه و سنی می‌باشد که تا به حال فاجعه‌ای است که در تصور نمی‌گنجد.

ما از طریق فروش سلاح به کشورهای عرب منطقه خلیج فارس، چشم بر حمایت آن‌ها از افراط گرایان می‌بندیم و در حقیقت منابع لازم را نیز برای این کار در اختیار آن‌ها می‌گذاریم. اگر دولت‌های غربی بخواهند وجهه‌ای حداقلی در منطقه داشته باشند، باید در این گونه سیاست‌های خود تجدید نظر کنند.


کد مطلب: 258249

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchk6niw23nmid.tft2.html?258249

الف
  http://alef.ir