فتنه، فتنه گر و کاسب فتنه؛

چرا نمی توانیم از فتنه گران بگذریم؟

سیدامیر سیاح، 22 مرداد 92

22 مرداد 1392 ساعت 17:57


۱.فتنه و فتنه گر
بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس یکبار دیگر موضوع فتنه 88 را مورد توجه محافل سیاسی قرار داده است. در ابتدا لازم است تعریف و منظورمان را از فتنه روشن کنیم چرا که برخی منکرین فتنه، اغلب با کنایه می پرسند کدام فتنه؟!

منظور از فتنه، مخلوط کردن راست و دروغ و ایجاد شبهه و فضای غبارآلود برای دشوارکردن تشخیص حق از باطل و سواستفاده از این فضاست. در جریان انتخابات سال ۸۸ تخلفاتی وجود داشت. این جمله حق است. مانند حضور و سخنرانی آقای الهام عضو شورای نگهبان در میتینگ انتخاباتی آقای احمدی نژاد. اما جابجایی یازده میلیون رای به نفع آقای احمدی نژاد، دروغ بود. کشته شدن دختری به نام «ندا آقاسلطان» حقیقت بود اما کشته شدن دختری به نام «ترانه موسوی» دروغ بود. اصلاً چنین دختری با آن عکس کذایی وجود خارجی نداشت اما فتنه گران درباره نحوه کشته شدنش داستان سرایی کردند، برایش ختم گرفتند، نامه نگاری کردند و سعی کردند هواداران و ناظران ساکت را تحت تاثیر قرارد دهند و به میدان بیاورند. آنها این کار را چنان با مهارت انجام دادند که هر ناظر بیطرفی که نمی توانست لایه های زیرین ماجرا را ببیند، حرفشان را باور می کرد و برای ترانه موسوی اشک ماتم می ریخت و از بسیج و بسیجی کینه به دل می گرفت. حالا این میان پلیس و ماموران اطلاعاتی هم که باید قاتل ندای بیچاره را تعقیب می کردند، ناچار بودند دنبال نخودسیاه ترانه موسوی هم بدوند...، بماند.

مصداق مشهور دیگر فتنه، ماجرای جنگ جمل در صدر اسلام است. خلیفه سوم کشته شد. این حقیقت داشت. اما حضرت علی (ع) نه درکشته شدن عثمان تقصیر داشت و نه قاتلین وی را پناه داده بود. در این میان، فتنه گران راست را با دروغ آمیختند و بلوا به پا کردند.

ویژگی فتنه آن است که در آن، تشخیص حق از باطل مشکل می شود تا حدی که عده ای حتی از خواص نیز به تردید می افتند. در فتنه جمل، عده ای می گفتند یکطرف ماجرا خلیفه و پسر عموی پیامبر است و یکطرف ماجرا همسر پیامبر.

در فتنه ۸۸ عده ای به شبهه افتاده بودند که یک طرف ماجرا نخست وزیر امام است و یکطرف ماجرا نظام جمهوری اسلامی. برخی از این افراد، در ابتدای کار نتوانستند طرف حق را از طرف باطل تشخیص دهند و ساکتین فتنه نام گرفتند.

مهمترین عملیات فتنه گران برای زنده نگه داشتن فتنه، ساختن دروغ هایی جدید و واقع نما و غبارآلود کردن هرچه بیشتر فضا برای دشوارتر شدن تشخیص حق از باطل است. به همین دلیل هم بود که طی ماه های اول فتنه، آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و نزدیکان و اطرافیانشان به هیچ وجه حاضر به مصاحبه نبودند. ما در سایت الف از روز شنبه ۲۳خرداد ۸۸ از این آقایان مکررا دعوت می کردیم به عنوان مهمان ویژه به سوالات بینندگان پاسخ دهند یا در هر نوع مصاحبه دیگری که علاقه دارند اعم از کتبی و شفاهی، شرکت کنند. اما پاسخ ایشان، همیشه و همیشه و همیشه منفی بود. گاهی تلاش کردیم با علنی کردن این دعوت ها، آنها را در رودربایستی قرار دهیم اما باز هم زیر بار نرفتند:

دعوت از آقای موسوی برای پاسخ به سوالات بینندگان الف- علي حسيني88/04/23

چرا آقاي موسوي حاضر به مصاحبه نيست؟- بخش تحلیلی الف88/05/05

یکبار هم که یکی از آقایان (آقای مجید انصاری) مصاحبه را قبول کرد، با دیدن سوالات رسیده از سوی بینندگان، عذر خواهی کرد و عقب نشست:

دلايل انصاري براي پاسخ ندادن به ۲۸سوال بينندگان الف- بخش تحليلي الف 88/09/28

اما چرا هیچ یک از طرفین منازعه سال ۸۸ به مصاحبه تن نمی داد؟ دو پاسخ بیشتر وجود ندارد. یا پاسخی به سوالات درباره ادعایشان (تقلب) نداشته و یا علاقه ای به شفاف سازی و زدودن غبارها نداشتند چرا که فتنه، اقتضا می کند فضا غبارآلود بماند و شبهه ها برطرف نشود.

نباید فراموش کرد مسوولان انتخابات نیز در شفاف سازی و زدودن شبهه هایی که فتنه گران با کمک انبوه رسانه های خارجی ضدانقلاب منتشر می کردند، بسیار ضعیف عمل کردند و وظایف خود را در رفع شبهه ها و اقناع معترضان به درستی انجام ندادند و عملا زمینه ساز شیوع و باورپذیرشدن شبهه ها شدند به همین دلیل اگر بخواهیم برای «ناصران فتنه» مصداقی پیدا کنیم، باید در حوزه سخنگویی دولت و وزارت کشور وقت دنبالش بگردیم.

۲.کاسبین فتنه!
بارها گفته ایم که حساب طرفداران آقای موسوی و کروبی و کسانی که به نتیجه یا فرایند انتخابات اعتراض داشتند از حساب فتنه گرها جداست. سوال و حتی اعتراض به نتیجه انتخابات، فتنه گری نیست بخصوص اگر در چارچوب قانون باشد که قطعا حق شهروندان است. اتفاقاً فتنه گرها علاقه داشتند معترضین را با خود همراه و در فتنه، دخیل کنند به همین دلیل شعار می ساختند که «نترسید ... نترسید... ما همه با هم هستیم» یا «حماسه خس و خاشاکیم ما...» و به همین دلیل هم گاهی با کنایه، لفظ «فتنه گران» را بجای لفظ «معترضان به نتیجه انتخابات» به کار می برند... .

در مقابل این حربه، ناظران بابصیرت و عمارهای واقعی باید روشنگری می کردند و صف «فتنه گران» را از «معترضان» جدا می ساختند. به اعتراض و مطالبه معترضان گوش می دادند و به سوالات و اعتراضات آنها پاسخ قانع کننده می دادند و حتی بر اساس موارد نقدها و اعتراضهای صحیح و منطقی، تلاش می کردند رفتار حکومت اصلاح و اشتباهات جبران شود.

این همان راهبرد «دفع حداقلی و جذب حداکثری» و «بصیرت افزایی» است که رهبری بارها و بارها در آن زمان مطرح کردند. اما بسیاری از مدعیان مبارزه با فتنه و قریب به اتفاق کسانی که امروز رقبای سیاسی و مخالفین خود را به فتنه گری و سکوت در برابر فتنه متهم می کنند، نه تنها در کوران فتنه تلاشی برای روشنگری فضا و توجیه و اقناع و جذب معترضان نکردند، بلکه اغلب، عکس استراتژی رهبری عمل کردند. یعنی «دفع حداکثری و جذب حداقلی»

برای نمونه، سایت ارگان گروه پایداری که همیشه خود را مدعی مبارزه با فتنه و منتقدان دولت سابق را فتنه گر یا ساکت فتنه می خواند، در طول سال ۸۸ مرور کنید. پراست از اهانت به معترضین به نتیجه انتخابات و خواسته هایشان. این برادران تصور می کردند و هنوز هم تصور می کنند که بصیرت افزایی و عمارگری یعنی فحش دادن به موسوی و کروبی و مونتاژ عکس این دو با عکس رجوی! در حالی که این کار دقیقاً در راستای خواست فتنه گران بود چرا که «معترضان» را عصبانی می کرد و بسوی «فتنه گران» هل می داد. در آن مقطع حساس، وظیفه وفاداران به نظام و عمارهای واقعی این بود که صف معترضان را از فتنه گران جدا کنند، اما این خودعمارپندارهای بي تدبیر، با رفتارشان دقیقا معکوس عمل می کردند.

برادران جبهه پایدار که از فتنه برای عملیات پارلمانی و سیاسی خود چماقی ساخته اند، بفرمایند و نشان دهند در کوران فتنه کجا بصیرت افزایی کردند؟ کجا حرف معترضان را استماع کردند؟ کجا یک نفر از معترضان را اقناع کردند و به قطار انقلاب برگرداندند؟ آیا اصولا جز لگد زدن به شکاکان و بیرون کردن غیرخودی ها از قطار انقلاب هنر دیگری هم دارند؟!

حقیقت تلخ این است که این آقایان نه بلدند با بخش خاکستری و شبه دار جامعه ارتباط برقرار کنند و نه ظاهراً ضرورتی برای این کار احساس می کنند. از نظر آنها، همه باید سفید باشند آن هم سفید مطابق سلیقه آنها و گرنه، سیاه هستند. خاکستری هم چون سفید نیست پس سیاه است و اگر خواست فعالیت اجتماعی- سیاسی کند باید با چماق فتنه چنان به سرش کوفت تا دیگر از این غلطها نکند.

در دوران فتنه، ما در سایت الف وظیفه و ماموریت خود این قرار داده بودیم که تا حد ممکن دست معترضان را بگیریم تا از قطار انقلاب پیاده نشوند. بسیاری از کسانی که این روزها به ناحق «ساکت فتنه» نامیده می شوند هم همین کار را می کردند. در آن دوران ۸ماهه، در سایت الف بیش از ۳۰۰یادداشت با هدف روشنگری درباره فتنه منتشرکردیم که منتخب آنها در کتاب حادثه و حماسه ۸۸ منتشر شده است:

مجموعه تحليل‏های حوادث سال ۸۸ منتشر شد+ فهرست مقالات

۳.چرا نمی توانیم از فتنه گران بگذریم؟
اخیرا کسی از نگارنده پرسید به نظر تو موسوی بیشتر به نظام و کشور آسیب زد یا احمدی نژاد؟ گفتم از نظر حجم و دامنه تخریب، احمدی نژاد. پرسید پس چرا اینقدر با احمدی نژاد مدارا کردید اما با موسوی سختگیرید و مدارا نمی کنید؟

پاسخ دادم: اولاً با آقای موسوی هم با تمام توان مدارا کردیم و تا جایی مدارا شد که ایشان علناً و عملاً با فراخوان های خیابانی خود در نیمه دوم سال ۸۸، زمینه را برای عملیات تروریستی مجاهدین خلق و گروه ریگی و انجمن پادشاهی فراهم می کرد. ما درسال ۸۸ ماه ها تلاش کردیم آقای موسوی مصاحبه کند و بگوید دقیقاً منظورش از تقلب چیست؟ و به سوالات درباره ادعای بزرگ و خانمانسوزش پاسخ دهد اما ایشان هیچگاه قبول نکرد ولی یکطرفه بیانیه می داد و طرفدارانش را به خیابانها فرا می خواند. اکثر قریب به اتفاق هواداران و دوستاران ایشان فتنه گر نبودند، شهروندان اتفاقاً مسوولیت پذیری بودندکه سوال و اعتراض داشتند. سوال و اعتراض حق ایشان بود اما گروه های تروریستی از تجمعات آنها سواستفاده می کردند.

دوم اینکه، قیاس شما بین جرم موسوی و احمدی نژاد غلط است. ما منافق را بدتر و شرورتر و خسارت بارتر از کافر می دانیم اما برخورد اسلام با منافق، مدارا است با کافرحربی، بسیار خشن.

در فقه شیعه و قانون ما، یک نفر ممکن است در دعوای دسته جمعی چند نفر را بکشد بعد رضایت بگیرد و آزاد شود ولی اگر فردی باقمه در شهر مردم را مرعوب کند، به جرم محاربه، باید اعدام شود. حتی اگر خونی هم از دماغ کسی نیامده باشد.

جرم بزرگ غیر قابل گذشت فتنه گران، صرفا همنوایی و هماهنگی با ضدانقلاب در زیرسوال بردن مشروعیت نظام و به سقوط کشاندن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نیست؛ جرم بزرگ آنها، زمینه سازی برای ناامنی است .اگر نگوئیم اقدام به ناامنی. چگونه می توان بر این جرم بزرگ چشم پوشید؟ چگونه می توان آن کارها را فراموش کرد؟


کد مطلب: 195563

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcg3n9qwak9yn4.rpra.html?195563

الف
  http://alef.ir