رادیکالیسم سعودی

ناصر ایمانی؛ 11 فروردین 94

11 فروردين 1394 ساعت 10:58

در واقع کاسه صبر سعودی ها لبریز شد و حمله را زمانی شروع کردند که بر اساس اطلاعات واصله، توافق هسته ای ایران در مراحل پایانی بود و انتظار داشتند که بحران یمن، بر مذاکرات سایه بیاندازد که باز هم نشد!


شاید اگر ده سال پیش خبر از تهاجم نظامی ارتش عربستان سعودی به کشور دیگری مخابره میشد، همگان از این خبر بعنوان یک شوخی خنده دار نام می بردند. زیرا حکومت آل سعود در طول چند دهه زمامداری خود بر کشور عربستان نه تنها تاکنون هیچگونه تحرکات نظامی و جنگ خارجی نداشته بود، بلکه اساساً تا همین ده سال پیش از این کشور و دیگر کشورهای حاشیه خلیخ فارس بعنوان کشورهای "محافظه کار" در سیاست خارجی نام می بردند. زیرا این کشور تقریباً در تمامی تحولات جهانی و بالاخص جهان عرب ، همواره موضعی محتاطانه و نرم اتخاذ می کردند و هیچگاه در خصوص تحولات کشورهای عربی خصوصاً موضوع فلسطین و صهیونیست ها و جنگ های منطقه ای و کودتاها در کشورهای عربی، شاهد موضعی قاطع و جدی از سوی سعودی ها نبودیم چه رسد به اینکه این کشور، آغاز گر جنگ تمام عیار علیه یک کشور همسایه خود باشد.

در واقع در عربستان سعودی طی چند دهه اخیر همواره بصورت پنهان و عمدتاٌ از طریق منابع مالی عظیم خود، در تحولات منطقه نقش داشته است؛ اما هرگز این نقش را علنی نکرد و در صحنه دیپلماتیک، به مواضعی بسیار محافظه کارانه اکتفا می نمود. اما اکنون شاهد هستیم که همین کشور پادشاهی بشدت محافظه کار، رسماً و بدون هیچ مجوز بین المللی، بصورت یک جانبه و بدون اینکه مرزهای جغرافیائی اش با یمن تهدید نظامی شده باشد، به کشور ضعیف یمن حملات نظامی گسترده می کند.

سعودی های که در ادبیات سیاسی خود نیز از الفاظ تند استفاده نمی کردند، سه سال پیش رسماً شروع به تجهیز نظامی مخالفان دولت سوریه کردند و امروز لشکر کشی بزرگ نظامی می کنند! براستی رمز و راز رادیکال شدن این نظام پادشاهی و محافظه کار که هر چه دارد فقط و فقط از سرمایه نفتی خود دارد، چیست؟
به اعتقاد بنده راز حمله نظامی عربستان به یمن را نه در به قدرت رسیدن حوثی ها در یمن و برکناری دولت طرفدار سعودی در یمن، بلکه باید در این نکته جستجو کرد که چرا این حکومت سنتی و محافظه کار، به سرعت تبدیل به یک حکومت رادیکال شد که رد پای او را در عملیات نظامی در عراق و افغانستان و بالاخص سوریه مشاهده می کنیم و اینک بطور تمام عیار به جنگ یمنی ها می رود. برای بررسی این موضوع باید اذعان کنیم که عوامل متعددی در این مسئله موثر هستند اما یکی از مهمترین این عوامل، نظام " جمهوری اسلامی ایران " است . تا پیش از انقلاب، نظام سلطه، رژیم شاه را به عنوان ژاندارم منطقه تعیین کرده بود. موقعیت ژنو پولیتیک ایران – قدرت اقتصادی – جمعیت – نیروی انسانی مستعد ایران و عوامل دیگر در این انتخاب موثر بود. بعد از سقوط رژیم شاه و استقرار یک نظام انقلابی و بشدت ضد امپریالیستی در ایران، به تدریج بخشی از وظیفه به عهده سعودی ها قرار گرفت. اگر چه هرگز نتوانستند و نمی توانند که جایگزین ایران شوند. جمله معروف هنری کسینجر که ایران را متحد طبیعی امریکا می داند، بیانگر بخشی از این واقعیت است.

حمله صدام به ایران و تضعیف نظام جمهوری اسلامی بسیار مطلوب سعودی ها بود؛ اما نتیجه آن علیرغم حمایت کامل سعودی ها ازصدام، مطلوب نبود. طی ده سال گذشته که به تدریج ورق برگشت و نقش و تاثیر جمهوری اسلامی در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین بیشتر شد و از سوی دیگر قدرت نظامی ایران روز بروز افزون گردید، سعودی ها احساس خطر بیشتری کردند. باشروع داستان انرژی هسته ای ایران، سعودی ها جدی تر شدند. زیرا ایران را به قدرت بلامنازع منطقه بدل می کرد. تحریم های بین المللی، راه نفسی برای سعودی ها بود؛ اما قدرت نمائی ایران در منطقه را کمتر نکرد و بلکه گرایش ها به سمت ایران بیشتر شد. آغاز عملیات تروریستی در سوریه، سعودی ها را ذوق زده کرد و با ارسال سیل کمک های مالی و تسلیحاتی به آنها، تلاش نمودند که زنجیره پیش روی جمهوری اسلامی را پاره کنند؛ اما باز هم نتیجه مطلوب آنها نبود.

شروع مذاکرات هسته ای ایران با قدرت های جهانی و احتمال توافق ایران با آنها و رفع تحریم های اقتصادی، تیر خلاصی به سعودی ها بود که رد پای 35 ساله آنها را نقش بر آب می کرد. ضمن آنکه قدرت ایران با حل مسائل هسته ای کاملاً افزایش می یافت. بدون تردید در یک قرن گذشته، در خصوص هیچ موضوع مهم جهانی (به جز دو جنگ جهانی)، وزرای خارجه شش قدرت بزرگ جهان در طی مدت یک سال، بارها و بارها گرد هم نیامده اند؛ جز موضوع هسته ای ایران. همین مهم به نقش و تاثیر ایران در منطقه و جهان از نظر قدرت های جهانی صحه می گذارد و این نکته، خواب سعودی ها را سخت آشفته کرده است.

اگر این تحولات نبود، سعودی ها هرگز هزینه های سنگین حمله به یمن را به جان نمی خریدند. آنها به خوبی می دانند که باتلاق یمن چگونه آنها را به درون می کشد؛ اما دستپاچگی سعودی ها برای برگرداندن آب از جوی رفته، آنها را چنان از خود بی خود کرد که توجه نکردند. ارتشی که تاکنون هیچ تحرک نظامی از ابتدای تشکیل آن نداشته و اتکای آن صرفاً به تجهیزات گسترده نظامی خود است ، چگونه می تواند با مردمی فقیر و سختی کشیده که اساساً چریک متولد شده اند و زندگی آنها در کوهها و دره ها بوده است ، مقابله کند ؟! درست مانند آنچه در حمله نظامی شوروی سابق به مردم فقیر و مبارز افغانستان اتفاق افتاد. در واقع کاسه صبر سعودی ها لبریز شد و حمله را زمانی شروع کردند که بر اساس اطلاعات واصله، توافق هسته ای ایران در مراحل پایانی بود و انتظار داشتند که بحران یمن، بر مذاکرات سایه بیاندازد که باز هم نشد!


کد مطلب: 265174

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdccmpqi02bqes8.ala2.html?265174

الف
  http://alef.ir