دکتر حسین انتظامی* در یادداشتی نوشت: در دوره آقای احمدینژاد، اسم معاونت اداری-مالی در دستگاهها عوض شد و نام پرطمطراق «معاونت توسعه و مدیریت منابع» را بر آن گذاشتند. اما آیا رویکردها هم تغییر کرد؟ این آسیب، متاسفانه عمومی است. از آنجا که نمیتوانیم کار بنیادی کنیم سادهترین راه را میرویم: اسمهای قلمبه-سلمبه میگذاریم تا چند کار صورت بگیرد: دستاورد سازی، ارضای عقدهها و مرعوب کردن مخاطب. این روش، جواب داده و هنوز هم سکه رایج است.
این معاونتها در دستگاهها سلطنت خاصی دارند چرا که پول و امکانات دست آنهاست؛ حتی اینجوری جا میاندازند که رئیس واقعی منم! آنها که توسعهنیافتهترند و یا شخصیتی مملو از کمبود دارند ادای خانها را هم در میآورند: رعیت با گردنی کج، از آنان خواستهای داشته باشد و آنان با حسی خدایگون تعیین سرنوشت کنند و کرامت و بزرگواری و مهربانی خود را به رخ بکشند. این رویه، ضدتوسعه است چون الگوریتم ندارد، کرامت انسانی را به چالش میکشد و آغشته به تبعیض است.
١- این معاونت، پشتیبانی است. یعنی شرافت ذاتی ندارد. اصالت و شرافت در هر دستگاهی مربوط به واحدهای عملیاتی و تخصصی است که فلسفه وجودی آن دستگاه را ساخته است. بخشهای پشتیبانی برای تامین محافظت از آنهاست و فرع بر آنها؛ و لذا حق ندارند خود را برتر ببینند.
٢- بهترین کارویژه این معاونت میتواند چیز دیگری باشد: شیوع تفکر برنامهپذیری، افزایش بهرهوری و طراحی و بهبود مستمر سیستم اداری و مالی.
این معاونت با ابزاری که در اختیار دارد (ساختار و پول) میتواند و باید ضامن سیاستها و رویکردهای اصلی باشد؛ تولید فرهنگ سازمانی کند؛ مانع آتش بهاختیاری و خوابنمایی و تبعیض و سلایق فردی شود.
٣- امور منابع انسانی در این معاونت جایابی شده است که بویژه شامل جذب، آموزشی، بهسازی و ارتقاء نیروی انسانی است به نحوی که اولا فعالیت و ثانیا رضایت شعلی را بالا ببرد. استقرار نظام حقوق و دستمزد بهطور شفاف و بویژه ضد تبعیض از الزامات است. تبعیض، اصلیترین عامل در اُفت رضایت شغلی است.
۴- وظیفه این معاونت ضابطهگذاریهای مناسب، منطقی و روزآمد است و نگاه تحولی (و نه مکانیکی و تکراری و میراثپرستی) باید بر آن حاکم باشد.
۵- این معاونت ، امانتدار واحدهای تخصصی است؛ جمعدار اموال آنهاست، بانک آنهاست. مگر بانک، خود را مالک سرمایههای سپردهگذارانش میداند؟ پس مالک پستهای اداری نیست که با پارتیبازی و در خفا آنها را توزیع کند. پس رب و ذوالرقاب نیست که روزیها به دست او باشد. پس در ازای انجام وظیفهاش حق ندارد کسی را منتدار کند.
چنین رویکردهایی، از این معاونت، سلطنتزدایی میکند. در عوض، اقتداری یگانه به آن میبخشد.
***
در یکسال گذشته و در وزارت فرهنگ، شاهد برخی سلطنتزداییها از معاونت توسعه مدیریت و منابع بودهایم:
١- جابجایی پُستهای اداری بدون درخواست یا موافقت معاونان ذیربط ممنوع شد. زیرا پستها امانتی است نزد این معاونت و حق ندارد بدون اطلاع معاونت ذیربط، مرحمت و بده-بستان و گروکشی کند.
٢- با استقرار عاملان ذیحساب در معاونتها نیازی نیست هزینههای تنخواه خود را به این معاونت بفرستند تا دیگر مجبور نباشند برای اخذ تایید، التماس کنند. البته بدیهی است استانداردهای ابلاغی را لازم است رعایت کنند.
٣- سطح استفاده معاونان و مدیران این معاونت از امکانات به اندازه مدیران همطراز پایین آمد. دلیلی ندارد چند خودرو در اختیار این معاون باشد. او را صبح با سفیده بیاورند و شب با سیاهه ببرند! سطح پذیرایی دفتر او با همطرازان خود فرق کند و فخر هم بفروشد. فقط وقتی او به سفر استانی میرود به همکاران آن استان، پاداش داده شود و ...
از این نمونهها فراوان است که متاسفانه در اکثر دستگاهها رواج دارد.
۴- عقد قرارداد با موسسات رسانهای، انتشاراتی، قرآنی، سینمایی، پژوهشی و ... که معمولا با دستور وزیر و بدون اطلاع معاونان تخصصی صورت میگرفت متوقف شد. همان بودجه در اختیار معاونتها قرار گرفت و وزیر مستقیما کار را به خود آنان ارجاع میدهد. معاونتهای تخصصی صلاحیت مذاکره و تشخیص در حوزههای محتوایی دارند، نه معاون اداری-مالی.
۵- توزیع تخصیصها به صورت شفاف (اطلاع معاونتها از وضع یکدیگر) شد و تبعیضهای مرسوم خاتمه یافت. آدم کاشتن آنها در دفتر برنامه و بودجه و یا امورمالی، موضوعیت خود را از دست داد و دیگر نیازی نیست که معاونتهای تخصصی برای دریافت حق خود به دستبوسی معاون اداری-مالی بروند و یا اگر دیر به او سلام کنند مبغوض و مغضوب شوند! متقابلا در راستای برنامهمحوری، اجرای هر گونه برنامه خارج از برنامه مصوب (مبادلهشده) ممنوع است و در صورت مشاهدهی این برنامههای خلقالساعه و خوابنما شدنها و رفتار برنامهستیز، کل بودجه آن واحد تخصصی توسط دفتر برنامه و بودجه قفل میشود.
۶- آدمکاری و حامیپروری متوقف شد. معمولا مدیران میانی دوست دارند با این معاون، مرتبط باشند تا تقاضاهای خود را به نتیجه برسانند. بدیهی است در ازای این ارتباط، او امکان مییابد که در شمایل پدرخوانده، منویات خود در هر معاونت را بدون اطلاع بالاترین رده آن حوزه پیش ببرد و عملا نفر اصلی دستگاه شود.
وقتی با شفافیت و ضابطهمندی، دلایل یا زمینههای نیاز مدیران، منتفی شود خود بخود ارتباط و اِعمال نفوذ از بین میرود.
*معاون توسعه و مدیریت منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
