به تازگی شاهد پرده ای جدید از خصومت ورزی آشکار سیاسی علیه ایران به عنوان یک کشور و ملت مستقل بودهایم. شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه که با هدف تعلیق شش ماه فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران ارائه شده بود، رای منفی داد. تنها 4 کشور که چین، روسیه، الجزایر و پاکستان باشند به این قطعنامه رای مثبت دادند. البته پیش از ارائه قطعنامه مذکور نیز بسیاری بر این باور بودند که به احتمال زیاد قدرت های غربی مانع از تصویب آن خواهند شد. با این حال، این رویداد حامل نکات قابلتاملی است.
به طور خاص، این قطعنامه در شرایطی رد شد که کنشگری اروپا به عنوان پادوی سیاسی آمریکا به عینیترین شکل ممکن پیش چشم جهانیان قرار گرفت. موضوعی که البته مورد اشاره سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان نیز بود و وی تاکید کرد که اگر آمریکا به دیپلماسی خیانت کرد، اروپا آن را دفن کرد! نماینده روسیه در سازمان ملل هم با لحنی طعنهآمیز به نماینده فرانسه گفت بهتر است وقت جلسه را نگیرد زیرا او و دولتش صرفا دنبالهرویِ آنچه آمریکا می گوید هستند. از این رو، اثبات شده که اروپایی کنونی، در زوال محض است و اساسا وزنی ندارد که بخواهد در قالب معادلات بینالمللی کنشگری مفیدی داشته باشد.
نکته دیگر اینکه قطعنامه تعلیق شش ماه مکانیسم ماشه علیه ایران در شرایطی رد شد که ایران در مدت اخیر همه نوع همکاری معقول و منطقی را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته ای خود انجام داده بود. به طور خاص در قالب توافق قاهره، تهران به یک سازوکار تازه با آژانس رسیده بود تا سطحی از همکاری ها درفضای پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه احیا شود. با این حال، بار دیگر این نکته آشکار شد که ایران به عنوان کشوری که بیشترین میزان همکاری ها با آژانس را داشته، به طور همزمان هدفِ بیشترین اقدامات خصمانه از سوی این نهاد نیز قرار می گیرد. معادله ای که بی خاصیت بودن همکاری با آژانس به عنوان نهادی که آن نیز تابع منافع غرب است را به نمایش گذاشته است.
در عین حال، برخی نیز معتقدند که رد شدن قطعنامه تعلیق شش ماهه فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران، در نوع خود تحول بدی هم برای ایران نیست زیرا برخی چهارچوب ها را در مورد آینده مناسبات سیاست خارجی ایران روشنتر می کند. حامیان این ایده تاکید دارند که اقتصاد ایران شاید با برخی نوسان های مقطعی همراه باشد با این حال، از شرطی شدن و بلاتکلیفی نیز خارج میشود و غرب دیگر نمی تواند با بازی های سیاسی، اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دهد. از این رو، با بسیج اهرم های مختلف قدرت ملی ایران می توان از این مساله یک فرصت خوب برای تقویت کشورمان ساخت. در این میان، خوشبینان سیاسی نیز باید از خواب برخیزند و حقیقت غرب و رویکردهای خصمانه آن علیه ایران را با شفافیت ببینند و در جهان بینی خود تجدیدنظر کنند.
