در بی‌اهمیتی مرگ ترامپ

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4040609018 ۱۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
در بی‌اهمیتی مرگ ترامپ

یکی از موضوعاتی که گهگاه با آب‌وتاب بازتاب می‌یابد، وضعیت جسمانی یا حتی خبر مرگ احتمالی دونالد ترامپ است. برخی می‌خواهند آن را به یک رویداد عظیم و تاریخ‌ساز بدل کنند؛ گویی با رفتن او، جهان دگرگون می‌شود. اما واقعیت این است که نباید در دام این اغراق‌ها افتاد.

۱. مرگی بی‌قدر و بی‌شکوه

مرگ ترامپ ـ چه امروز رخ دهد چه ده سال بعد ـ هیچ ارزش ذاتی یا شکوهی ندارد. او از پیش نزد حقیقت و نزد خداوند به هلاکت رسیده است. مرگ فیزیکی‌اش صرفاً ادامه منطقی مرگی است که پیش‌تر در ساحت حقیقت تجربه کرده بود. بسیاری از چهره‌های تاریخ با مرگشان عظمت آفریدند و حتی دشمنانشان نیز در لحظه مرگ برای آنان احترام قائل شدند. اما ترامپ از این جنس نیست؛ او همانند یک بازیگر مستهلک است که صحنه را ترک می‌کند بی‌آن‌که در وجدان جمعی جایگاه رفیعی یافته باشد.

در تاریخ، گاه مرگ سیاستمداری به نقطه عطف بدل شده است: ترور جان اف. کندی در آمریکا، یا مرگ جمال عبدالناصر در مصر، که به یکباره جامعه را در شوک و اندوه فرو برد. اما مرگ ترامپ هرگز چنین تأثیری نخواهد داشت. او نه قهرمان ملتی بود و نه نماد آرمانی. حتی در میان هوادارانش نیز چیزی بیش از یک ابزار هیجان و یک "نمایشگر خشم" نبود. به همین دلیل، پایان حیات او پایان یک تراژدی یا حماسه نخواهد بود، بلکه فقط بسته شدن یک پرونده پرهیاهو و بی‌ثمر است.

۲. ترامپ و حسادت به رهبران واقعی

یکی از ابعاد کمتر گفته‌شده شخصیت ترامپ، حسادت او نسبت به رهبران واقعی است. بارها در گفتار و رفتار او می‌توان ردّی از تلاش برای تقلید یا بدل‌سازی از رهبران واقعی از جمله رهبر انقلاب را دید. اما این تقلید هرگز موفق نبود؛ زیرا ریشه در عقده حقارت دارد.

غرور ترامپ همیشه نمایشی است؛ غروری که در لایه‌های زیرین، چیزی جز احساس کمبود و ضعف نیست. غرور کاذب، همزاد عقده‌ی حقارت است. کسی که واقعاً بزرگ است، نیازی به نمایش عظمت ندارد. اما ترامپ مدام می‌کوشد خود را "مرد قدرتمند" نشان دهد. همین موجب شد او گاهی میمون‌وار در سخنرانی‌ها و حرکاتش، ادای رهبران کاریزماتیک را درآورد.

رهبران واقعی برآمده از ایمان، اندیشه و فداکاری‌اند؛ اما ترامپ محصول تبلیغات رسانه‌ای، سرمایه‌داری مبتذل و فرهنگ عوام‌پسند است. او سیاست را همچون شوی تلویزیونی و محصولات فست فودی اش می‌فهمد و این نگاه سطحی سبب شد که از حقیقت رهبری تنها پوسته‌ای ظاهری برداشت کند. همین امر است که تقلیدهای او را مضحک و ناکام جلوه می‌دهد.

۳. سیاست به مثابه نمایش: احتمال عملیات فریب

ترامپ درک شخصی و کهنه‌ای از سیاست دارد. او سیاست را نه به مثابه یک نظام پیچیده مدرن، بلکه همچون نمایش شاهان قرون وسطی می‌فهمد: جایی برای قدرت‌نمایی فردی، نزاع شخصی و فریبکاری آشکار. از همین رو، هر خبری درباره او باید با تردید نگریسته شود.

امکان دارد بسیاری از شایعات پیرامون مرگ یا بیماری او صرفاً بخشی از یک عملیات فریب رسانه‌ای باشد. او بارها از تاکتیک «بازی با خبر» استفاده کرده است: یک روز وانمود می‌کند بیمار است، روز دیگر خود را پیروز مطلق معرفی می‌کند، و در هر دو حالت می‌کوشد رسانه‌ها و افکار عمومی را به بازی بگیرد.

ترامپ سیاست و حتی جنگ را به شکل بسیار شخصی می‌بیند. او به تاریخ شاهان و ماجراهای قهرمان‌سازی علاقه دارد. همین نگاه، باعث می‌شود مرگ یا زندگی او نیز به صورت یک «نمایش» ارائه شود، نه یک واقعیت تاریخی جدی.