تبلیغات رسانه ای درباره پیامدهای خروج از ان پی تی

گروه سیاسی الف،   4040512057 ۹۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
تبلیغات رسانه ای درباره پیامدهای خروج از ان پی تی

همکاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با رژیم صهیونیستی که در جنگ ۱۲ روزه به وضوح آشکار شد، ضرورت خروج ایران از پیمان NPT به عنوان مبنای همکاری با آژانس را بیش از پیش برجسته کرده است. با این حال، برخی رسانه‌های داخلی با انتشار ادعاهای غیرکارشناسی درباره تبعات خروج از این پیمان، به نگرانی هایی دامن می زنند که واقعی نیست. 

آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از سال ها تهدید، ترور و فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران در اقدامی هماهنگ و با تکیه بر اطلاعات ارائه شده از سوی آژانس انرژی اتمی، جنگی 12 روزه در مقابل ایران با ادعایی واهی ساخت سلاح هسته ای به راه انداخته ااند. در این میان از آنجا که آژانس نقش پررنگی در این حمله داشت و همکاری ایران با آژانس نیز مبتنی به تعهدات کشور در پیمان منع گسترش سلاح­های هسته‌ای(NPT) است، تداوم عضویت ایران در این پیمان تهدیدی علیه موجودیت کشور بوده و خروج از آنبیش از پیش ضرورت پیدا کرده است. با این حال برخی تلاش دارند با طرح ادعاهایی غیرکارشناسی، سایه این تهدید را بر سر کشور و مردم حفظ کنند.

بررسی ادعاهای غیر کارشناسی

ادعای ۱  «از بین رفتن مشروعیت بین‌المللی ایران در پرونده هسته‌ای»: این ادعا درحالی مطرح می شود که ایران هدف حمله‌ی نظامی مستقیم از سوی دو دارنده‌ی سلاح‌های هسته‌ای، یعنی ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی(عضو NPT نیست)، قرار گرفته است. این عملیات نظامی با حمایت و پشتیبانی دو قدرت دیگر هسته‌ای و عضو NPT یعنی فرانسه و انگلیس انجام گرفته است. دلیل حمله نیز با ادعای واهی مقابله با سلاح هسته‌ای که از سال‌ها پیش دستاویز آمریکا بوده مطرح شده است. این درحالی است که فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران به‌صورت کامل تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام گرفته است و از سوی دیگر تاکنون آژانس ونهاد‌های اطلاعاتی آمریکا و غرب نهاد هیچ‌گونه مدرکی مبنی بر وجود برنامه ساخت سلاح هسته‌ای در ایران ارائه نکرده‌اند. در مقابل، رژیم صهیونیستی که آغازگر این اقدام نظامی علیه ایران بوده، خود دارای زرادخانه‌ی هسته‌ای‌ است، عضو پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) نیست و فعالیت‌های هسته‌ای آن خارج از هرگونه نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صورت می‌گیرد. با توجه به این شرایط، خروج ایران از پیمان NPT ، مطابق با ماده‌ی ۱۰ این پیمان و در چارچوب حقوق بین‌الملل، اقدامی مشروع و در راستای دفاع از حاکمیت ملی و امنیت کشور است. درواقع اگر ایران از این فرصت بهره ببرد، نه‌تنها مشروعیت بین‌المللی آن از دست نمی‌رود؛ بلکه اعتبار این نهاد‌های ناکارآمد و تامین‌کننده منافع آمریکا و رژیم را نیز در عرصه جهانی با چالش جهانی مواجه می­کند که حتی همراهی برخی قدرت‌ها را نیز می‌تواند کسب کند.

ادعای ۲ «بهانه کامل برای ارجاع پرونده به شورای امنیت و اجرای مکانیسم ماشه»: درباره مکانیسم ماشه دو کشور فرانسه و انگلیس از مدت‌ها پیش در تلاش بوده‌اند از این ابزار برای فشار بر ایران استفاده کنند. به همین دلیل در تاریخ 22 خرداد 1404 در شورای حکام اقدام به صدور قطعنامه علیه ایران کردند، بدون آن‌که ایران تعهدات خود را نقض و نظارت­های آژانس را تعلیق کرده باشد. اقدامی که از یک‌سو آغاز فرایند استفاده از مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل بوده است و از سوی دیگر از بعد بین‌الملل و حقوقی زمینه‌ساز حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران شد. درواقع غربی‌ها تلاش دارند قبل از اتمام زمان استفاده از مکانیسم ماشه در 26 مهر 1404 با هدف حفظ فشار‌های سیاسی و اقتصادی و بازرسی‌ها بر ایران، این مکانیسم را فعال نمایند. شایان ذکر است که طبق مفاد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، هر یک از اعضای دائم این شورا، این اختیار را دارند که بدون نیاز به ارائه دلیلی موجه، قطعنامه‌های پیشین علیه ایران را - خارج از مکانیسم وتو - احیا نمایند. درواقع حتی اگر ایران در شرایط کنونی که مورد حمله نظامی واقع شده است از NPT نیز خارج نشود، مکانیسم ماشه که مربوط به تعاملات برجام است، فعال خواهد شد و خروج ایران از NPT پس از فعال شدن آن عملا بی‌فایده بوده و نتیجه‌ای نخواهد داشت. درواقع در صورت نمایش عینی و عملی تهدیدهای ایران طی دهه‌ی گذشته(خروج از NPT) از طریق کنشگری فعال، طرف‌های مقابل در ارزیابی هزینه-فایده‌ی خود - به‌ویژه درباره‌ی فعال‌سازی مکانیسم ماشه - بازنگری خواهند کرد.

ازسوی دیگر در صورت طرح بحث با بهانه های سیاسی در شورای امنیت، با توجه به تغییر موازنه قدرت در جهان و جریان شکل‌گیری نظام جهانی جدید و نیز نقش مهم ایران در این نظم، در صورت عملکرد هوشمندانه دولت صدور قطعنامه علیه ایران به دلیل به‌خطر افتادن منافع راهبردی چین و روسیه به واسطه تضعیف ایران منتفی می­شود.

ادعای ۳ «تسریع در اقدامات نظامی یا اطلاعاتی اسرائیل»: درحال حاضر ایران عضو NPT بوده و بیشترین همکاری را با آژانس انرژی اتمی داشته است. همچنین هیچ گزارشی دال بر تخلف فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز آن وجود ندارد؛ با این حال آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌عنوان دارنده سلاح هسته‌ای با تکیه بر جاسوسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نیز اقدامات سیاسی آن به تاسیسات هسته‌ای کشور حمله کرده‌اند. درواقع حضور در NPT نه‌تنها مانع حمله نشد؛ بلکه تسهیلگر آن نیز بوده است؛ چراکه آژانس برخلاف اصول حقوق بین‌الملل و تعهدات اساسنامه‌ای خود، مطابق اعترافات مقامات ارشد این نهاد و اسناد افشاشده، با دشمنان ایران به ویژه رژیم صهیونیستی در زمینه اطلاعات مربوط به برنامه هسته‌ای کشورمان همکاری داشته است. 

 در حقیقت، آژانس و پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) به یکی از اصلی‌ترین ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات برای رژیم صهیونیستی و همچنین محملی برای تبلیغات سوء علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران تبدیل شده‌اند. این نهاد نقش به سزایی در ترور دانشمندان هسته‌ای و ایجاد بسترهای لازم برای حمله نظامی به ایران ایفا کرده‌ است. لذا، خروج از پیمان NPT اکنون به‌عنوان اقدامی ضروری برای صیانت از اطلاعات حساس، دفاع از منافع مشروع ملی و حفاظت از جان دانشمندان هسته‌ای کشور به‌شمار می­آید.

ادعای ۴ «خطر فروپاشی دیپلماسی و تعامل با شرق: چین، روسیه و هند»  هند در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ورود این کشور به توسعه بندر راهبردی چابهار—که نقش کلیدی در راه‌اندازی کریدورهای بین‌المللی شرق-غرب و شمال-جنوب از طریق ایران دارد—با هدف تقویت همکاری راهبردی میان دو کشور طراحی شده است، به‌ویژه برای تسهیل تجارت میان هند و روسیه. با این حال هند همواره با پیروی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران از خرید نفت ایران خودداری و حتی در توسعه بندر چابهار —که برای منافع اقتصادی خودش نیز حیاتی است— اقدام مؤثری انجام نداده است و با وجود توافق سرمایه گذاری 500 میلیون دلاری با بهانه قرار دادن تحریم های آمریکا تنها 90 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده است. هدف اصلی هند از حضور در چابهار جلوگیری از ورود رقیب خود یعنی چین به این بندر و همچنین دستیابی به منطقه امنیتیِ پشتیبان آن—یعنی آسیای مرکزی—است. در واقع، هند تمایل چندانی به توسعه واقعی چابهار ندارد. از سوی دیگر پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران دولت هند حاضر به محکومیت این حملات در بیانیه سازمان همکاری‌های شانگهای نشد. در نتیجه هند با این اقدانات عملا پاسخی منفی به اقدامات همکاری جویانه ایران داده است و مسئول کاهش سطح روابط است.
منطقه‌ی غرب آسیا، با برخورداری از ویژگی‌های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، جایگاهی راهبردی در سیاست بین‌الملل و عرصه‌ی رقابت قدرت‌های بزرگی همچون ایالات متحده، چین و روسیه دارد. در این میان، حضور ایرانِ قدرتمند، مستقل و برخوردار از گسترۀ طبیعی و موقعیت ژئواستراتژیک، در کنار بازیگران آمریکایی منطقه، می‌تواند به ایجاد توازن قدرت به سود چین و روسیه منجر شود. با توجه به اینکه ادامۀ عضویت ایران در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و تهدید­های ناشی از آن منجر به کاهش توان راهبردی کشور و تعارض آن با منافع چین و روسیه می‌گردد، خروج ایران از این پیمان، نه تنها گامی در جهت حفظ استقلال و قدرت ملی است، بلکه کاملاً هم‌سو با منافع ژئوپلیتیک چین و روسیه نیز محسوب می‌شود. درواقع ایران می­تواند با بهره گیری از امتیاز کریدورهای حیاتی شمال-جنوب و شرق-غرب با افزایش وابستگی متقابل راهبردی آن­ها به خود مانع از اقدامات خلاف منافع ملی کشور به‌ویژه در خروج از NPT توسط این قدرت‌ها شود.
ادعای ۵ « از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی و فناوری: دسترسی ایران به فناوری‌های هسته‌ای صلح‌آمیز»: 55 سال عضویت ایران در این پیمان منجر به انتقال هیچ فناوری هسته‌ای به کشور نشده است؛ بلکه کشورهای غربی برخلاف گزارشات مکرر آژانس با اتهام برنامه ساخت سلاح هسته‌ای در آینده، ایران را تحریم کرده‌اند. اتهامات کشورهای غربی درحالی مطرح می‌شود که 70 درصد ظرفیت نظارتی آژانس صرف بازرسی از تاسیسات هسته‌ای ایران شده است. در جنگ تحمیلی 12 روزه نیز آمریکا نه به دلیل برنامه ساخت سلاح هسته‌ای؛ بلکه به دلیل تاسیسات غنی‌سازی که تحت نظارت آژانس بودند به کشور حمله کرد. در نتیجه پس از گذشت از بیش از نیم قرن از عضویت ایران در این پیمان انتقال فناوری‌ای انجام نشده است. از این رو، NPT عملاً به ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی-اقتصادی، جاسوسی سیستماتیک و حتی حملات نظامی به ایران تنزل یافته است. این پیمان نه تنها کمترین کمکی به توسعه فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز در کشور نکرده، بلکه خود به عاملی تهدیدکننده برای صنعت هسته‌ای ملی، حاکمیت سرزمینی و امنیت شهروندان ایرانی تبدیل شده است.

ادعای 6 « خروج کشورها از این معاهده را می‌توان تهدیدی برای امنیت جهانی دانست»: خروج از پیمان NPT به معنای اقدام به ساخت سلاح اتمی و تهدید امنیت جهانی به واسطه آن نیست و اگر چنین بود، اساساً ماده ۱۰ این پیمان اجازه خروج اعضا را نمی‌داد. این حق خروج، صرفاً به عنوان مکانیسمی دفاعی برای حفظ حاکمیت ملی پیش‌بینی شده است. زمانی که دفاع مشروع یک کشور در برابر تهدیدات حیاتی، به چالشی برای امنیت جهانی تبدیل شود، مسئولیت این وضعیت متوجه قدرت‌های زورگویی است که با نقض قوانین بین‌المللی، سایر ملل را تحت فشار قرار می‌دهند. ایران با وجود پایبندی مستمر به این پیمان، همواره هدف تحریم‌های ظالمانه و تهدیدات نظامی بوده است. بنابراین، ادعای نگرانی برای امنیت جهانی از سوی همان کشورهایی که خود ناقضان اصلی حقوق بین‌الملل هستند، نه تنها فاقد اعتبار است، بلکه نمایشی مضحک از استانداردهای دوگانه به شمار می‌رود. اگر جامعه جهانی واقعاً نگران امنیت است، باید به جای فشار بر ایران، به رفتارهای تجاوزکارانه قدرت‌های مدعی نظم بین‌المللی پاسخ دهد.