راهکاری جدید یا انداختن دولت در باتلاق؟/ پیشنهادات مهاجرانی برای تجدید‌نظر در برخی سیاست‌ها

گروه سیاسی الف،   4040507065 ۲۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

راهکاری جدید یا انداختن دولت در باتلاق؟/ پیشنهادات مهاجرانی برای تجدید‌نظر در برخی سیاست‌ها

نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی

روزنامه خراسان نوشت:

۱️- بیانیه‌ تبیینی وزارت اطلاعات پیرامون «نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» یک نشانه مهم از این موضوع است که در طول جنگ اخیر، یک تقابل اطلاعاتی کم‌سابقه اتفاق افتاده و داستانک‌هایی که رژیم صهیونیستی از عملیات‌های اطلاعاتی خود با روش‌های مختلف در محیط داخلی ایران بعد از توقف جنگ، توزیع و منتشر می‌کند، صرفاً برای برجسته‌کردن خلأها و بزرگ‌نمایی برخی ضعف‌ها نیست، بلکه تلاشی برای پرت‌کردن حواس‌ها از درک ابعاد اقدامات انجام شده متقابل اطلاعاتی ایران نیز است.

۲️- انتشار داده‌های جدید از ابعاد اطلاعاتی، امنیتی، رسانه‌ای، سیاسی و دیپلماتیک جنگ ۱۲ روزه توسط وزارت اطلاعات، یک حقیقت راهبردی را دوباره یادآوری می‌کند؛ پرونده هسته‌ای یک بهانه برای طراحی‌ها و اقدامات به‌مراتب بنیادین‌تر علیه ایران است.

۳- ابعاد جدید آشکار شده جنگ ۱۲ روزه، یک ناتوانی راهبردی نظامی را یادآوری می‌کند. ترکیب طرح نظامی اسرائیل و آمریکا با طراحی‌های همزمان امنیتی، اطلاعاتی، جنگ شناختی، اقدامات ایذایی، ترور، خرابکاری، بی‌ثبات‌سازی و ایجاد آشوب داخلی، در ظاهر یک طراحی راهبردی تمام‌عیار هست، ولی یک بار دیگر نشان می‌دهد که دشمن نمی‌تواند با تک گزینه جنگ سرنوشت ایران را تغییر بدهد و جنگ فقط یک مرحله از مراحل مقابله هست که معتقدند نباید به تنهایی به کارگیری شود و همچنین نباید به گزینه‌ای فرسایشی تبدیل شود وگرنه به ضد خود عمل خواهد کرد و سرنوشت راهبردی تقابل را به ضرر اسرائیل و آمریکا به‌صورت عمیق تغییر می‌دهد.

۴- مجموع اخباری که درباره فعالیت گروه‌های متعدد تروریستی و اپوزیسیون شناخته شده شرق و غرب ایران در جنگ ۱۲ روزه، توسط وزارت اطلاعات منتشر شده، یک بار دیگر ماهیت وابسته و شعارهای دروغین سیاسی و اقتصادی و ادعای داشتن رویکردهای ملی‌گرایی، 
قومیت‌گرایی، مذهب گرایی و...  را که سال‌هاست هر کدامشان به‌ظاهر متفاوت و جداگانه تبلیغ می‌کنند،نشان می‌دهد و البته سندی تاریخی برای دست‌ساز و غیرمستقل بودن آن ها هست و ساده‌تر این که این گروه‌ها نهایت اتفاقی که در هر حالتی بتوانند در محیط داخلی ایران رقم بزنند، خارج از کنترل یا طراحی و اهداف اسرائیل و آمریکا نخواهد بود.

۵- انبوهی از اقدامات و طراحی‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای و با نقش‌آفرینی بازیگران متعدد از گردانندگان برخی نهادهای بین‌المللی تا چهره‌های ارشد سیاسی و نظامی از آمریکا و اروپا تا سران گروهک‌های سیاسی و تروریستی ریز و درشت که قبل و در زمان جنگ علیه ایران، هدفمند و به‌مثابه یک تشکیلات هماهنگ عمل کردند و بخشی از اقداماتشان در بیانیه اخیر وزارت اطلاعات آمده، یک فرامتن مهم درباره جنگ به ما ارائه می‌دهد و آن این که اقدام به عملیات نظامی علیه ایران یک تصمیم آنی نبوده و مدت‌زمان نسبتاًطولانی طراحی، هماهنگی‌ها و پیش‌زمینه‌های آن از قبل تدارک‌ دیده‌شده و البته نشانه مهمی برای این است که ایران نیز متقابلاً چه پیروزی بزرگی را هم به دست آورده و جمهوری اسلامی با توجه‌ به حجم این طراحی‌ها از چه ساختار و سازمان مستحکم سیاسی و نظامی و امنیتی برخوردار هست.

******

 سیاه و سفید جنگ ۱۲ روزه

روزنامه صبح‌نو نوشت:

جنگ ۱۲ روزه آزمونی جدی برای سنجش قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران بود. نتیجه این آزمون پیام‌های مهمی داشت. نخست آنکه توان موشکی و پهپادی ایران به‌عنوان ستون فقرات بازدارندگی، کارآمدی خود را اثبات کرد. دشمن با تکیه بر غافلگیری توانست در ساعات ابتدایی به برخی اهداف آسیب بزند، اما ضربه متقابل ایران بسیار سریع و قوی وارد شد. طی کمتر از یک روز، ده‌ها فروند موشک بالستیک و پهپاد به سمت پایگاه‌ها و شهرهای رژیم صهیونیستی شلیک شد و ضربات قابل‌توجهی بر جای گذاشت. شدت این پاسخ چنان بود که اسرائیل در میانه جنگ دست به دامان کمک نظامی آمریکا شد. بدین‌ترتیب یکی از اهداف اولیه دشمن - یعنی نابودی توان تهاجمی ایران - محقق نشد و برعکس، این ایران بود که توانست شهرهای مهم اسرائیل را آماج قرار دهد. همین موازنه جدید قوا باعث شد دشمن خیلی زود تقاضای آتش‌بس کند، چراکه ادامه جنگ فرسایشی را فراتر از توان خود می‌دید. این رخداد نشان داد که سرمایه‌گذاری چندین‌ساله بر برنامه موشکی، سپر امنیت کشور در لحظات حیاتی بوده است، لذا درس ما این است که باید این قابلیت بازدارنده را همواره حفظ و تقویت کنیم.

با این‌حال، غافلگیری اولیه نیز زنگ هشداری برای ما بود. علی‌رغم برخی اشارات مبنی بر احتمال اقدام دشمن، نخستین حمله غافلگیرانه طراحی شد و آسیب‌هایی به برخی فرماندهان وارد کرد. این نشان می‌دهد که در حوزه استخبارات و آگاهی‌بخشی پیش‌دستانه نیازمند تقویت هستیم.

باید سازوکارهای کشف توطئه و هشدار سریع ارتقا یابد تا حداکثر آمادگی پیش از ضربه اول دشمن فراهم باشد. همچنین تقویت پدافند هوایی لایه‌به‌لایه، به‌ویژه در حفاظت از مراکز حساس، ضروری است.

دشمن در این جنگ عمدتا از جنگنده‌های رادارگریز، پهپادها و موشک‌های دورایستا استفاده کرد که بعضا در نفوذ اولیه موفق بودند. تجربه جنگ لزوم به‌روزرسانی سیستم‌های راداری، دفاع ضدموشکی و جنگ الکترونیک را گوشزد می‌کند. خوشبختانه با افزایش همکاری‌های دفاعی و انتقال دانش (مثلا با قدرت‌هایی چون چین یا روسیه) می‌توان این خلأها را جبران کرد.

درس مهم دیگر، هماهنگی و یکپارچگی قوای مسلح  است. در این جنگ، ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران به ‌صورت هماهنگ وارد عمل شدند و هر یک مأموریت‌های مشخصی را به‌ انجام رساندند. این هماهنگی باید الگوی همیشگی باشد.

اتاق‌های عملیات مشترک، تبادل اطلاعات آنی و تقسیم وظایف میان نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و پدافند، همه باید پیش از نبردهای آینده تمرین و نهادینه شود. همچنین حضور نیروهای مردمی و داوطلب (بسیج و دیگر نیروها) در کنار یگان‌های حرفه‌ای، ترکیب قدرتمندی ایجاد کرد که غافلگیری دشمن را جبران نمود.

در روزهای اول، پیش از سازماندهی ضدحمله رسمی، این مدافعان مردمی در شهرهایی چون خرمشهر جدید (خرمشهر ثانی) و حوالی تأسیسات هسته‌ای نطنز به مقابله پراکنده با نیروهای نفوذی دشمن پرداختند و زمان خریدند - شبیه آنچه در روزهای آغاز جنگ تحمیلی ۱۳۵۹ شاهد بودیم. بنابراین تکیه بر دفاع همه‌جانبه و مردمی کماکان یک راهبرد کارساز است.

در بُعد تهاجمی نیز تجربه‌هایی حاصل شد. سپاه در این نبرد از نسل جدید پهپادهای تهاجمی و ریزپرنده‌های انتحاری خود بهره برد که توانستند برخی سامانه‌های پدافندی گنبد آهنین دشمن را دور بزنند. به‌کارگیری انبوه و شبکه‌ای این سلاح‌ها شیوه جنگ را تغییر داد. در مقابل، دشمن نیز نشان داد در جنگ الکترونیک و سایبری دست بالا را جست‌وجو می‌کند؛ گزارش‌ها حاکی است که در خلال جنگ، تلاش‌های متعددی برای اختلال در سامانه‌های ارتباطی ایران صورت گرفت. بدین‌ترتیب درس دیگر، سرمایه‌گذاری بر فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی، دفاع سایبری و جنگ شبکه‌محور است تا در میدان‌های نبرد آینده ابتکار عمل را از دست ندهیم.

******

راهکاری جدید یا انداختن دولت در باتلاق؟

روزنامه فرهیختگان نوشت:

هم‌زمان با قرارگیری کشور در مرحله‌ای حساس پس از مواجهه با تهدیدهای خارجی، جبهه اصلاحات در بسته‌ای پیشنهادی به رئیس‌جمهور، مواردی مطرح کرده که در ظاهر این‌طور ادعا می‌شود که راهی برای خروج از بحران است؛ اما در اصل نوعی برائت‌جویی و انداختن دولت در باتلاقی جدید است.

برخلاف آنچه نگارندگان در این بسته تبلیغ می‌کنند، هدف اصلی نه ترمیم ساختار‌ها و نه آشتی ملی، بلکه خروج بی‌هزینه از دایره پاسخگویی و انداختن تمام تبعات وضعیت موجود بر گردن دولت است؛ دولتی که در زمان انتخابات مورد حمایت مستقیم اصلاح‌طلبان بود و امروز که سنگ‌هایی پیش پایش افتاده، ناگهان آن را «فاقد انسجام» و «بی‌تصمیم» معرفی می‌کنند.

در این بسته، اصلاح‌طلبان نه حامی دولت که ناظر منتقدی شده‌اند که به نظر می‌رسد فقط زمانی یونیفرم حمایت از پزشکیان و کابینه‌اش را می‌پوشند که اوضاع کاملاً گل و بلبل باشد. دولت اگر می‌خواهد از این پوست موز عبور کند، باید مراقب باشد که در مسیر وحدت و وفاق ملی، ابزار گروه‌های سیاسی نشود. همدلی واقعی با مردم از مسیر باج‌دهی به جریانی که دیروز حامی دولت بود و امروز تلاش دارد خود را از آن متمایز نشان دهد، عبور نمی‌کند. 

در روز‌های انتخابات و پس از پیروزی و جشن‌های پیروزی، اصلاح‌طلبان تمام‌قد در حمایت از پزشکیان ظاهر شدند. نامزد خود را با اعتماد کامل به میدان فرستادند، رسانه‌های‌شان او را «فرصتی برای نجات کشور» خواندند و شکست جناح مقابل را به پای بلوغ سیاسی مردم گذاشتند. اما حالا که نوبت به تصمیم‌های سخت، تبعات بین‌المللی و تحولات امنیتی رسیده، ناگهان خود را کنار کشیده‌اند و می‌گویند «چون این دولت زیر نظر رهبری و شورای عالی امنیت ملی است، ما دخالتی نداریم.» آنان می‌خواهند با این رفتار برگه‌سفید اصلاح‌طلبی را دوباره دست‌نخورده نگه دارند تا شاید در انتخابات بعدی، بدون هزینه وارد کارزار شوند؛ بی‌آنکه نقش خود را در تشکیل و حمایت از دولت فعلی به یاد بیاورند.

در ابتدای بسته پیشنهادی اصلاح‌طلبان، از شهدای نظامی و غیرنظامی تقدیر شده و از خدمات دولت در بحران تجاوز نظامی اخیر تمجید می‌شود. اما بلافاصله، این تقدیر به انتقاد از آنچه که«پنهان‌کاری»، «روایت‌سازی‌های کاذب» و «بی‌اعتمادی عمومی» نامیده می‌شود تبدیل می‌گردد.

گویی نویسندگان با زبان دوگانه‌ای سخن می‌گویند. از یک‌سو دولت را بابت صبوری و تدبیر می‌ستایند و از سوی دیگر، همان دولت را به پنهان‌کاری و ضعف مدیریت متهم می‌کنند. یکی از گزاره‌های بسته اصلاح‌طلبان، حمله به نهاد‌های نظامی و امنیتی در پوشش «وحدت فرماندهی در سیاست خارجی» است.

در بند ۶ به صراحت آمده: «نظامیان دیپلمات‌های خوبی نیستند» و «مداخلات آنان خسارات زیادی به کشور ‌زده است». کدام مقام نظامی ادعا کرده که دیپلمات است؟ مگر نه اینکه در وقت بحران، این فرماندهان بودند که با تحرک منطقه‌ای، بازدارندگی ایران را احیا کردند؟ نویسندگان بسته اصلاحات تلاش کرده‌اند تضادی جعلی میان دیپلماسی و امنیت ایجاد کنند و دولت را تشویق به تقابل با ارکان دیگر نظام نمایند.

در بخش دیگری از پیشنهادات، بار دیگر همان ادبیات تکراری «مذاکره با آمریکا» تحت عنوان «راهبرد توسعه به جای بقا» مطرح شده است. این بار نه تنها مذاکره را راه‌حل مشکلات معرفی می‌کنند، بلکه پیشنهاد می‌دهند گفت‌وگو با آمریکا و اروپا به منظور گرفتن تضمین‌های امنیتی در دستور کار قرار گیرد.

اصل مذاکره قابل بررسی است و مسئولان نظام با مدنظر قرار دادن شرایط و ضوابط متنوع، تصمیم به انجام آن می‌گیرند. اما پرسشی که درباره این بخش از بسته پیشنهادی مطرح می‌شود این است که در کدام شرایط و با کدام پشتوانه؟

در زمانی که آمریکا و متحدانش با تمام ظرفیت در حال فعال‌سازی مکانیسم ماشه، ایجاد اجماع بین‌المللی علیه ایران و تحمیل انزوای دیپلماتیک هستند، این پیشنهاد دولت را در معرض تصمیم‌گیری عجولانه قرار می‌دهد و مقتضیات موجود را نادیده می‌گیرد. مذاکره در شرایط برابر بخشی از منطق دیپلماسی است. اما در شرایط تهدید و جنگ تحمیلی تبدیل آن به راهبرد مرکزی، صرفاً منتقل‌کننده پیام ضعف است. 

جبهه اصلاحات در ظاهر به دولت راه‌حل می‌دهد، اما در عمل او را تهدید می‌کند که یا سیاست‌های ما را اجرا کن یا افکار عمومی را از دست بده، یا به سمت «راهبرد توسعه» برو یا در انزوای کامل قرار بگیر. حتی جملاتی مثل «اگر نظام اراده تجدیدنظر در سیاست‌ها را نشان دهد، جامعه همراهی خواهد کرد» نوعی گروکشی است. به این معنا که حمایت مردمی در گروی تمکین نظام به بند‌های این بسته است. در چنین ساختاری، جبهه اصلاحات خود را قیم افکار عمومی و تنها مسیر مشروع و مقبول اصلاح معرفی می‌کند و با این گفتمان، دولت را در مقابل نهاد‌های نظامی و رسانه‌ای و دیگر ارکان حکمرانی قرار می‌دهد. 

******

دولت ازمنتقدین مشورت بخواهد 

روزنامه هم‌میهن نوشت:

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های اصولگرایان با منتقدان وضع موجود به‌ویژه اصلاح‌طلبان این است، درحالی‌که اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولی‌نعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت می‌کنند، در مقابل اصلاح‌طلبان متعهد به حقیقت هستند و‌ وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمی‌کنند؛ چه‌بسا در این میان برخی زیاده‌روی هم کنند. این را در سیاست رسانه‌ای و عمومی آنان می‌توان به‌روشنی دید.

از هنگامی که لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» از سوی دولت به مجلس داده شد، سیل انتقادات علیه دولت و پزشکیان سرازیر شد. حتی مرزهای متعارف نقد هم درنوردیده شد. البته اطمینان داریم که آقای پزشکیان نه‌تنها این نقدها را درک می‌کنند و احترام می‌گذارند؛ بلکه برخلاف دیگران با روی باز پذیرا خواهند شد و این وجه تمایز ایشان با دیگران است. به همین دلیل هم دستور رسیدگی دوباره با حضور منتقدین را در شورای اطلاع‌رسانی دولت داده‌اند و اطمینان داریم که مسئله حل خواهد شد. طی این چند روز نقدهای گوناگونی به ابن لایحه وارد شده است که قصد تکرار آنها را نداریم و در اینجا فقط به ذکر چند نکته شکلی بسنده می‌کنیم.

اولین نکته اینکه دولت محترم بهتر است همه لوایح در دست بررسی خود را پیش از نهایی شدن در اختیار افکارعمومی قرار دهد و نقدهای آنان را بخواهد و به نظرات تعدادی اندک از مدیران یا کارشناسان خود و در جلسات دربسته بسنده نکند. به‌ویژه در این‌گونه لوایح که به حقوق عمومی ملت مرتبط است. این کار باعث مشارکت عمومی می‌شود و دیگر کسی غافلگیر نخواهد شد. به همین دلیل یکی از بدترین مسائل این لایحه اعلان ناگهانی و غیرمنتظره بودن آن است که واکنش تندی برانگیخت.

آقای پزشکیان بارها گفته‌اند که ملتزم به نظرات کارشناسی هستند و طبعاً از این پیشنهاد استقبال خواهند کرد. اطلاعیه معاونت حقوقی رئیس‌جمهور باید پیش از یا همزمان با ارسال لایحه منتشر می‌شد. مشکل این است که چرا کسی یا کسانی در دولت محترم نبودند که متوجه تبعات رسانه‌ای و سیاسی چنین لایحه‌ای شوند؟ یا اگر بودند چرا حرفشان شنیده نشد؟

این نشان می‌دهد که آقایان در چارچوبی متفاوت از جامعه تنفس می‌کنند و این مغایر ادعاهای اعلامی و مکرر آقای رئیس‌جمهور است. یکی از نکاتی که نشان می‌دهد دست‌اندرکاران دولت محترم هنوز درک روشنی از وظایف خود و نحوه برخورد با افکار عمومی را ندارند، نحوه واکنش سرکار خانم سخنگوی دولت است که در پاسخ به انتقادات فراوان علیه لایحه گفتند: «کسانی که نقد دارند، لایحه را کامل بخوانند. این لایحه در صورت تصویب، درباره حساب‌ها و کانال‌هایی که بیش از ۹۰هزار نفر دنبال‌کننده دارند، قابل اجرا خواهد بود.» 

این نوعی تعریض توهین‌آمیز به دیگران و بدترین شکل دفاع از یک لایحه است، و نشان‌دهنده عدم توجه کافی سخنگوی محترم به فلسفه حقوق و جرم و مجازات و عدم شناخت کافی از ماهیت خبر در فضای مجازی و نیز از شناخت این مجلسی است که لایحه را برای تصویب به آنجا ارسال کرده‌اند. به‌علاوه، مشکل منتقدان تعداد دنبال‌کننده نبود. اگر لایحه را با دقت و‌ کارشناسی از منظر حقوقی و رسانه‌ای مطالعه کنند، متوجه اعوجاج و ناکارآمدی چنین لوایحی خواهند شد. ما حملات خارج از ادبیات عرفی به دولت و شخص آقای پزشکیان را نمی‌پذیریم؛ هرچند در این شرایط خطیر این گونه واکنش‌ها را کاملاً درک می‌کنیم‌.

همچنین، معتقدیم که دستور رسیدگی دادن به شورای اطلاع‌رسانی نشانه خوبی از رفتار دولت است و پیشنهاد می‌کنیم دولت محترم ابتدا استرداد لایحه را اعلام نماید، سپس جلسه‌ای در همین مورد بگذارد و موافقان و مخالفان گفت‌وگو کنند و تصویر و صوت و متن مکتوب آن را برای اطلاع عموم منتشر کنند، پس از آن هر چه خواستند تصمیم بگیرند. مواظبت از اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت خیلی سخت‌تر از نگهداری بار شیشه است. اگر یکی دیگر بزنید، چیزی برای حفاظت نخواهد ماند.

******

پیشنهادات مهاجرانی برای تجدید‌نظر در برخی سیاست‌ها

عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در روزنامه ایران نوشت:

سرانجام صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی و خاندان اسد در سوریه و خاندان پهلوی در ایران و نظام شوروی، به دلیل سنگین بودن وزن سیاست در جامعه و زندگی مردم بود. مردم در دفاع به خیابان نیامدند. به تعبیر پابلو نرودا «از پشت پنجره به خیابان نگاه کردند!» در روز مبادا به خیابان نیامدند. ما در ایران و در نظام جمهوری اسلامی می‌بایست از این پنج سرنوشت عبرت بگیریم. مردم ایران به رغم همه نارسایی‌ها، ناترازی‌ها، آزردگی‌ها و توطئه بسیار سنگین سالیان متمادی جنگ روانی برای جدا کردن آنان از نظام، جدا کردن جمهوری اسلامی از ایران، جدا کردن ایران از اسلام، جدا کردن شیعه از سنی، جدا کردن اقوام ایرانی فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و… از یکدیگر، که به عنوان استراتژی آمریکا و اسرائیل و اروپا و هم‌پیمانان، سال‌هاست پیگیری می‌شود، به گونه‌ای در میدان دفاع از کشور و بالطبع نظام حضور پیدا کردند که حیرت همگان از دوست و دشمن و تحسین ناظران را بر انگیخت.

آیت‌الله خامنه‌ای در سپاسگزاری از مردم ایران از تعبیر «هزار بار تشکر» استفاده کردند. بسیار خب، این حضور بایست یکی از دستاوردهایش تجدید نظر منطقی و اندیشیده و سنجیده در برخی راهبردها، سیاست‌ها و کاهش وزن سنگین سیاست باشد. مردم بایستی نشانه‌هایی را ببینند که مطلقاً برای نظام هزینه‌ای در بر ندارد. بلکه برعکس تداوم آن شیوه‌ها خسارت‌بار و هزینه‌افزاست. به دو مورد مشخص در کاهش سنگینی وزن سیاست اشاره می‌کنم.

یکم: نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان، به گونه‌ای که اعمال شده است؛ قابل دفاع نیست. نخبگان و مردم را به حاشیه رانده است. در انتخابات مجلس به گونه‌ای رفتار شده است که افراد با صلاحیت که لزوماً دغدغه حفظ اعتبار و آبرویشان را هم دارند، جریده می‌روند و کناره می‌گیرند و نامزد نمی‌شوند. مردم حضورشان در انتخابات در ‌گذار سال‌ها کاهش یافت و به زیر ۵۰ درصد رسید. شما درصد آرای نامزدهای دوره اول مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸ را مقایسه کنید با دوره فعلی مجلس. ببینید تعداد رأی ۱۰ نفر اول دوره اول مجلس با ۱۰ نفر دوره فعلی، با توجه به جمعیت ایران در هر دو زمان، چه تفاوت دهشتناکی دارد!

البته به لحاظ شخصیت سیاسی و فکری و علمی، که داستان دیگری است و اصلاً قابل قیاس نیستند؛ چیز دیگری است! این هم دستاورد نظارت استصوابی که در مجلس پنجم به ابتکار همانانی که اکنون پشیمانند؛ بعد از ۳۰ سال چه دستاوردی داشته است. افرادی انتخاب می‌شوند که تماشایی‌اند. در انتخابات ریاست جمهوری و حتی خبرگان، چهره‌هایی صلاحیت‌شان احراز نمی‌شود یا مردود می‌شوند که از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب بوده و هستند. اگر این شیوه اصلاح شود شاهد تشکیل مجالسی با کیفیت مطلوب خواهیم بود، همان که گفته شده است «مجلس عصاره فضایل ملت است»؛ مجلسی که بایست بیشترین نسبت را با ملت ایران داشته باشد.

دوم: برخی منتقدان، حتی اگر زبان تیز و تندی هم داشته باشند، که دارند، اما می‌دانیم که افراد مستقل و دلسوزی هستند. جای اینان در زندان نیست. آنان که به هر ترتیب حرفشان را می‌زنند. چرا با نگه‌داشتن آنان در زندان برایشان اعتبار و مشروعیت اضافی و ناخواسته ایجاد کنیم که نتوان به نقد نظر و آرای آنان پرداخت!؟

درباره مبانی فکری، نظری و سیاسی اصلاحات ساختارشکن که با احتیاط اصلاحات ساختاری بیان می‌شود، نقد جدی وجود دارد. اما به دلیل اینکه مطرح‌کنندگان در حبس یا حصرند، فضای مناسب و منطقی برای نقد و بررسی چنان‌که شایسته است فراهم نیست. نمی‌توان سخنی گفت. این افراد بایست آزادانه در منظر عمومی نظریات‌شان را مطرح کنند. طرفداران‌شان و منتقدان سخن بگویند. این شیوه حتماً به خیر و مصلحت کشور و ملت و نظام و نیز خود همان افراد است.

******

اگر به پزشکیان رأی نمی‌دادیم، ایران تجزیه می‌شد!

مصطفی مولوی، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور و از همراهان همیشگی پزشکیان از دوران جنگ تا نمایندگی در مجلس است. او در مصاحبه با انصاف نیوز درباره رئیس‌جمهور و جنگ ۱۲ روزه صحبت کرد. بخش‌هایی از مصاحبه وی به شرح زیر است:

* آقای پزشکیان چندین بار تا مرز شهادت رفته. این اولین بار نیست. راه کسی که رزمنده باشد و به مردم خدمت صادقانه کند همین است. حیف است آدم با مرگ طبیعی از دنیا برود. 

* رفتار ایشان در قامت رئیس جمهور فرقی با زمانی که رزمنده بوده‌اند نکرده‌ است.

* مشکلات کشور حاصل انباشت از سال ۸۴ است. انحرافات در دستگاه‌های اجرایی به مرور به وجود آمده‌اند و به آن‌ها عادت کرده‌ایم. متاسفانه اصرار هم داریم که این انحراف درست است.

* سیستم‌های امنیتی ما زمانی که وارد کار اقتصادی شدند منحرف شدند. سازمان که انحراف پیدا کرد افرادش هم منحرف شدند. هر سیستمی یا شخصی از ماموریت خودش منحرف شود حتما فساد را به دنبال دارد.

* من در جلسه شورای‌عالی امنیت‌ملی حضور نداشتم و نمی‌توانم درباره حمله به آن چیزی بگویم. هر اتفاقی هم بیفتد به نظر من محرمانه‌ست. کسانی هم که در صداوسیما چیزی گفته‌اند بنظرم باید در برابر قانون پاسخگو شوند. 

* آقای پزشکیان کشور را در حال جنگ تحویل گرفت. ما فکر می‌کینم جنگ این است که دشمن جایی در کشور بمب بیندازد اما فقط این نیست جنگ خاموش هم هست. مثلا زمانی که قطعنامه‌ها کاغذپاره بودند هم جنگ بود. صدایش را نمی‌شنیدیم اما حالا صدایش را می‌شنویم.

* زمانی که لیست اسامی دانشمندان هسته‌ای‌مان را به آژانس هسته‌ای دادیم جنگ بود فقط صدایش را نمی‌شنیدیم. دانشمندان ما به راحتی شناسایی نشدند که در یک شب ۱۴ نفر از آن‌ها را بکشند. لیست تمام این اساتید را آقایان داده‌اند. سیستم قضایی باید به این موضوع رسیدگی کند.

* اگر به پزشکیان رای نمی‌دادیم به جای اینکه بگویند فلان مقر سپاه را زدند یا موشک زدند در اخبار می‌شنیدید که بخشی از ایران جدا شد! کدام بخش ایران جدا شد؟! اگر به پزشکیان رای نمی‌دادیم ایران تجزیه می‌شد.

******

تحلیل مخبر از تهدیدات دشمن پس از دریافت پاسخ از ایران

مشاور و دستیار رهبر معظم انقلاب گفت: «وقتی دشمن در صحنه با شکست مواجه می‌شود، به دنبال این است تا با روایت‌سازی و صحنه‌سازی این شکست را جبران کند».

محمد مخبر در گفت‌وگو با فارس در پاسخ به این سوال آیا شهادت‌ فرماندهان ارشد نظامی خللی در امنیت کشور ایجاد خواهد کرد یا خیر، گفت: «از دست دادن سرداران و دانشمندان به لحاظ طبیعی یک خسارت و ضایعه است».
 
وی افزود: «اما به دلیل گستردگی این فرهنگ و آموزش، تربیت و پرورش که در نظام اسلامی صورت گرفته، ما هیچ نگرانی درباره از دست دادن این عزیزان نداریم و به حول قوه الهی نیروهای نظامی با اقتدار کامل از کشور دفاع خواهند کرد».

مشاور و دستیار رهبر انقلاب در پاسخ به این سوال که چرا دشمن با وجود اینکه پاسخ تجاوز خود به ایران را گرفته، همچنان دست به تهدید می‌زند، خاطرنشان کرد: «طبیعی است وقتی دشمن در صحنه با شکست مواجه می‌شود، به دنبال این است تا با روایت‌سازی و صحنه‌سازی این شکست را جبران کند».

******

آقای پزشکیان بپرسید چرا وحشت کرده‌اند؟!

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

۱- چند روز قبل رئیس‌جمهور محترم کشورمان لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را پس از تصویب در هیئت دولت برای انجام تشریفات قانونی با قید دوفوریت به مجلس شورای اسلامی ارسال کرد و نمایندگان مجلس هم با توجه به اهمیت و ضرورت آن به دوفوریت این لایحه رأی مثبت دادند. لایحه یاد شده همان‌گونه که از نام و عنوان و محتوای آن پیداست، مقابله با دروغ‌پردازی‌ها و انتشار مسائل و مطالب خلاف واقع در فضای مجازی است. اگرچه بر اساس قوانین جاری، دروغ‌پردازی و تشویش افکار عمومی به هر شکل و از هر طریقی که صورت بپذیرد، یک عمل مجرمانه و قابل پیگرد در مراجع قضائی است ولی لایحه مورد اشاره را که موضوع آن دروغ‌پردازی در فضای مجازی است، می‌توان تاکید دیگری بر مقابله با این‌گونه اقدامات زشت و خسارت‌بار دانست.

تهیه و تدوین لایحه یاد‌شده و ارسال آن از سوی دولت به مجلس و‌... با هر نگاهی یک اقدام منطقی و ضروری تلقی می‌شود چرا که پالایش فضای مجازی از دروغ‌پردازی و انتشار مطالب خلاف واقع را دنبال می‌کند. ولی بعد از ارسال این لایحه به مجلس، شاهد موج گسترده و پر‌حجمی از مخالفت در داخل از سوی جماعت مدعی اصلاحات و در خارج، از سوی رسانه‌های تابلودار دشمنان مردم و نظام بوده‌ایم. چرا؟!

۲- در این لایحه محتوای خلاف واقع به محتوایی گفته شده که مابه‌ازایی در واقعیت نداشته یا شکل تحریف‌شده‌ای از یک واقعیت یا انعکاس ناقص واقعیت مانند پنهان کردن عمدی بخش‌هایی از آن باشد، به نحوی که عرفاً موجب تشویش اذهان، شبهه یا فریب مخاطب یا هتک حیثیت دیگران شود و‌... مخالفان لایحه در هجوم پر حجم و گسترده خود فقط از مخالفت با آن سخن می‌گویند و از پاسخ به این سؤال طفره می‌روند که کجای این لایحه با آموزه‌های الهی و انسانی و اخلاقی و ملی و حفظ حریم مردم مغایرت دارد که تا این اندازه باعث نگرانی‌(!) آنها شده است؟!

از رسانه‌های بیگانه وابسته به دشمن انتظاری نیست که برای این پرسش پاسخی داشته باشند. زبان و قلم آنها «‌نیش عقرب» است و اقتضای طبیعتشان مقابله با هر اقدامی است که بازار دروغ‌پردازی و شایعه‌سازی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را کساد کند. ولی تعجب‌آور است که چرا برخی از مدعیان اصلاحات از پاسخ به این پرسش طفره می‌روند و به جای اعلام منطقی علت مخالفت خود با این لایحه فقط به بدگویی و اظهارات دم‌دستی روی آورده‌اند؟! و سؤال این است که از دروغ‌پردازی و شایعه‌سازی و انتشار مطالب خلاف واقع چه سودی می‌برند که لایحه یاد شده را مانع آن می‌دانند؟! 

۳- برخی از روزنامه‌ها و سایت‌های وابسته به مدعیان اصلاحات اعلام کرده‌اند که «‌قرار است به‌زودی نشستی با حضور وزیر دادگستری و جمعی از حقوقدانان، دانشگاهیان و فعالان رسانه‌ای و سیاسی برگزار شود تا دیدگاه‌های مختلف درباره این لایحه به بحث گذاشته شود‌»! و خبر داده‌اند که «‌رئیس‌جمهور نیز موافقت کرده است که نتیجه این نشست و اجماع نخبگان به‌عنوان مبنای تصمیم نهایی دولت در نظر گرفته شود. به گفته او، در صورت اجماع بر استرداد و خروج لایحه از دستور کار مجلس، دولت آن را خواهد پذیرفت‌»!

اکنون روی سخن با رئیس‌جمهور محترم است و با پوزش از محضر ایشان، باید عرض کرد: جناب آقای پزشکیان! وظیفه دولت اجرای مصوبات مجلس شورای اسلامی است و دولت حق ندارد و نمی‌تواند، لایحه‌ای را که از سوی قوه قضائیه تهیه شده و از طریق دولت به مجلس ارسال شده را پس بگیرد. جناب پزشکیان، در کجای قانون آمده است که یک جمعیت «خود‌ساخته»! بخوانید «‌جعلی‌»! با عنوان «‌نخبگان‌»! یا هر نام جعلی دیگری، حق دارند «‌نص صریح‌» قانون اساسی را نادیده بگیرند؟! آقای پزشکیان! به این بدعت تن ندهید، جماعت یاد شده که متاسفانه برخی از اطرافیان «‌زاویه‌دار‌» شما را هم شامل می‌شود در پی سوءاستفاده از حسن‌ظن شما هستند. باور نمی‌کنید؟ از آنها بپرسید چرا از قانونی که موضوع آن مقابله با دروغ‌پردازی و شایعه‌سازی و خلاف‌گویی است، مخالفید و از تصویب آن به وحشت افتاده‌اید؟!