علی مطهری: بدون پیش شرط نباید وارد مذاکره شد/ پیام‌های محرمانه آمریکا قبل و بعد از حمله به تاسیسات هسته‌ای

گروه سیاسی الف،   4040422084 ۲۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

  علی مطهری: بدون پیش شرط نباید وارد مذاکره شد/ پیام‌های محرمانه آمریکا قبل و بعد از حمله به تاسیسات هسته‌ای

فصل امنیتی پسا العدید

روزنامه جوان نوشت:

پس از حمله دقیق و حساب‌شده جمهوری اسلامی ایران به پایگاه راهبردی العدید در خاک قطر، نه‌فقط یکی از پیچیده‌ترین مراکز عملیاتی ارتش ایالات‌متحده در منطقه هدف قرار گرفت، بلکه فصلی نو در هندسه امنیتی غرب آسیا گشوده شد. این اقدام که دومین حمله مستقیم یک دولت رسمی به یک پایگاه امریکایی پس از پایان جنگ جهانی دوم بود، فراتر از یک عملیات تلافی‌جویانه یا واکنش به اقدامات گذشته واشینگتن و تل‌آویو است؛ این حمله، نشانه‌ای راهبردی درباره پایان یک نظم و آغاز نظمی نوین است. 

حمله به العدید نه‌فقط یک هدف نظامی را از بین برد، بلکه نماد قدرت فناورانه امریکا را تخریب کرد. نابودی گنبد ژئودزیک حاوی تجهیزات پیشرفته نظامی و اطلاعاتی که صد‌ها میلیون دلار سرمایه‌گذاری پشت آن بود، نشان داد که هیچ نقطه‌ای از حضور امریکایی‌ها در منطقه مصون از ضربه نیست. آنچه این حمله را بیش‌ازپیش معنادار کرد، ناتوانی سامانه‌های دفاعی امریکا در واکنش مؤثر، حتی با وجود سامانه معروف راداری و پدافندی در سرتاسر جنوب خلیج‌فارس بود.

اگر تا دیروز تاد، پاتریوت‌ها و سامانه‌های C- RAM افتخار امنیتی واشینگتن بودند، امروز تبدیل به نماد ناکارآمدی شده‌اند. این واقعیت، امریکا را ناگزیر به بازنگری در دکترین نظامی «پایگاه‌محور» خود در منطقه خواهد کرد. جایی که حضور نظامی، بیش از آنکه عامل بازدارنده باشد، اکنون خود به تهدیدی علیه میزبانان تبدیل شده است.  البته ترامپ ادعا کرده بود که قبل از حمله از این موضوع مطلع شده بود که حتی اگر این ادعا را باور کنیم، ناتوانی سامانه‌های رهگیر در دفع حملات موشکی ایران، خود نشان‌دهنده ناکامی نظامی ارتش امریکا است. 

توانمندی ایران در اجرای عملیات دقیق علیه اهداف حیاتی - از وعده صادق ۳ تا بشارت فتح - معادله بازدارندگی را دگرگون کرده است. حالا دیگر اسرائیل در برابر محور مقاومت صرفاً با تهدید «امنیتی» مواجه نیست، بلکه با تهدید «موجودیتی» مواجه است. این وضعیت، توازن قوا در منطقه را به‌نفع بازیگران بومی تغییر داده و امریکا را از حاشیه‌نشینان تصمیم‌سازی کرده است.  اقدام ایران در هدف‌گیری مستقیم پایگاه العدید - بدون مداخله دوستان ایران - نقطه عطفی در گفتمان راهبردی مقاومت محسوب می‌شود. این تحول از یک سو نشانه ارتقای اعتمادبه‌نفس دفاعی جمهوری اسلامی و از سوی دیگر گواه ارتقای محور مقاومت از سطحی واکنشی به سطحی تهاجمی، مؤثر و مستقل است. 

از مجموع این تحولات می‌توان ویژگی‌های نظمی نوین را ترسیم کرد؛ نظمی که دیگر از دل یک چتر امنیتی امریکایی نمی‌جوشد، بلکه از دل واقعیت‌های روی زمین و مقاومت منطقه‌ای برمی‌خیزد. در این نظم جدید، ساختار قدرت از تک‌قطبی به چندقطبی بومی تغییر می‌یابد؛ مبانی ایدئولوژیک آن بر پایه هویت اسلامی استوار است؛ ابزار امنیتی‌اش نه پایگاه ثابت، بلکه بازدارندگی نامتقارن، متحرک، چابک و بومی است؛ و اکنون پرسش اصلی این است: آیا این نظم جدید به پایداری خواهد رسید؟ موفقیت نهایی این نظم، نیازمند به تبدیل بازدارندگی نظامی به دیپلماسی دفاعی اثرگذار و ارائه الگویی برای امنیت مشارکتی کشور‌های منطقه است. آینده غرب آسیا دیگر در دستان ناو‌های هواپیمابر نیست؛ در دستان اراده ملت‌هایی است که از سلطه خارجی عبور کرده‌اند و در مسیر رهایی از سلطه و نیل به استقلال واقعی قرار گرفته‌اند.

******

پایان جنگ با اسرائیل با حمله پیش‌دستانه

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

این واقعیت غیرقابل انکار است که قدرت نظامی ایران، بویژه توانمندی موشکی سپاه در توقف جنگ بسیار موثر بوده است، لذا مواضع فرماندهان نظامی ایران مبنی بر اینکه در صورت تجاوز مجدد رژیم صهیونی و آمریکا، واکنش ایران شدیدتر از دور اول جنگ خواهد بود، بسیار موثر است. ایده فرماندهان نظامی ایران کاملا مستدل و هوشمندانه است. ایران هرگز نخواهد پذیرفت رژیم صهیونیستی همانند لبنان و سوریه، هر از گاه به کشورمان حمله کند و از این طریق یک ناامنی مستمر و مداوم در ایران به ‌وجود آورد. بر همین اساس فرماندهان نظامی ایران صراحتا اعلام کرده‌اند در صورت تجاوز مجدد رژیم به خاک کشورمان، ایران به گونه‌ای واکنش نشان خواهد داد که جنگ برای همیشه پایان یابد.

در این بین یکی از راهکارها و پیشنهادات مهم و موثر برای ایجاد یک بازدارندگی همیشگی از دل این جنگ، اقدام پیش‌دستانه نیروهای مسلح ایران برای رفع حمله احتمالی رژیم صهیونیستی و مختل کردن تمام محاسبات نظامی رژیم علیه ایران است. بر اساس این ایده، در شرایطی که حمله رژیم صهیونیستی به ایران برای فرماندهان و مراکز تصمیم‌گیر قطعی به نظر برسد، ایران باید دست به حمله پیش‌دستانه زده و همه مراکز تصمیم‌گیر و موثر در برنامه‌ریزی حمله رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد. به عبارتی حمله پیش‌دستانه ایران به رژیم صهیونیستی می‌تواند شرایط را برای تداوم حملات به رژیم فراهم کند و ایران با وارد کردن خسارات هنگفت به رژیم صهیونیستی، هم ابتدا موضوع جنگ و حملات رژیم به ایران را برای همیشه پایان دهد و هم از این تهدید، برای ایجاد یک بازدارندگی همیشگی استفاده کند. بر اساس قوانین بین‌الملل نیز ایران حق اقدام پیش‌دستانه را داراست. حمله پیش‌دستانه به حمله‌ای‌ اطلاق می‌شود که یک طرف، خطر حمله طرف مقابل را احساس می‌کند و برای داشتن دست بالا، زودتر اقدام به حمله می‌کند.

مقامات رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر به دفعات اعلام کرده‌اند حمله مجدد به ایران را در دستور کار دارند. بر اساس شواهد موجود، مبنی بر گسیل سلاح و موشک به سرزمین‌های اشغالی، نیز آرایش جنگی رژیم، حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران بسیار محتمل است. بنابراین بر اساس تهدیدات علنی صهیونیست‌ها، نیز ارسال حجم زیادی سلاح و مهمات از آمریکا و اروپا برای رژیم صهیونیستی، ایران امکان و حق اقدام پیش‌دستانه را دارد. بر همین اساس اگر جمع‌بندی و برآورد فرماندهان نظامی و دستگاه‌های اطلاعاتی ایران به قریب‌الوقوع بودن حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران باشد، ایران می‌تواند یک حمله پیش‌دستانه انجام دهد. بر اساس گزارشات، این حمله پیش‌دستانه می‌تواند یک روز، چند ساعت یا حتی یک ساعت قبل از حمله رژیم صهیونیستی به ایران انجام شود.

نکته دیگر اینکه پس از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، افکار عمومی هم در ایران و هم در دنیا از واقعیت مربوط به این تجاوز کاملا مطلع شده‌اند. مردم در ایران از پروژه خطرناک رژیم صهیونیستی برای ایران خبر دارند و بر همین اساس است که زمان حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران در جامعه محل بحث شده است. بنابراین این نکته که حمله پیش‌دستانه ایران باید ابتدا در جامعه مطرح و افکار عمومی نسبت به آن همسو شود، چندان محلی از اعراب ندارد. حتما جامعه برآورد دقیقی از وضعیت جنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد و حتما منطق حمله پیش‌دستانه ایران به رژیم صهیونیستی را درک می‌کند. به هر حال، حمله پیش‌دستانه اکنون بیش از هر زمان توسط فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی ایران در حال بررسی است. بسیاری تحلیلگران معتقدند حمله پیش‌دستانه ایران می‌تواند هدف اصلی ایران یعنی پایان همیشگی جنگ و بازدارندگی بلندمدت ایران را محقق کند.

******

به دوگانه دیپلماسی و میدان پایان دهید

روزنامه خراسان نوشت:

برخی حرف ها نباید بر زبان و قلم جاری شود اما دریغا که می شود و دریغاتر این که به نام انقلابیگری هم چنین می شود و تیر در چله کمان دشمن گذاشته می شود. حواس مان نیست انگار که امروز نه تنها جنگ تمام نشده که فراگیرتر از ساحت نظامی، نظامات حکومتی و اجتماعی و روانی ما را هدف گرفته اند. انگار برخی ها هم خوش خوشان شان می شود از این وضعیت. اگر نه این بود، فلان عضو شورای شهر فلان جا، قلب رئیس جمهور را هدف تیر های کینه صهیونیست ها نمی خواست. اگر نه این بود که دیگران به تراشیدن توان ملی، قلم نمی فرسودند. انگار فهم این واقعیت برای برخی ها سخت است که باید سنجیده گفتار و رفتار کرد و حتی پندار را نظام داد.

در روزگاری که ایران با چالش‌های گوناگون داخلی و خارجی روبه‌روست، بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت ملی هستیم. وحدتی ریشه‌دار، آگاهانه و نه شعاری؛ وحدتی که میان مردم، نخبگان و حاکمیت پلی بسازد تا کشتی ایران از میان توفان‌ها عبور کند. امروز دشمنان ایران، به‌ویژه صهیونیسم جهانی، با ابزار رسانه، عملیات روانی و تحریک ناراضی‌گری، در پی آن هستند که بزرگ‌ترین سرمایه ملی ما یعنی «اعتماد و انسجام درونی» را تضعیف کنند. آن‌ها می‌دانند ایران را نمی‌توان با جنگ مستقیم شکست داد، اما اگر ایرانیان را به جان هم بیندازند، خود کشور از درون تحلیل می‌رود. در چنین شرایطی، تخریب دولت، بی‌اعتبار کردن نهادهای حاکمیتی و ترویج بدبینی و اختلاف در جامعه، خواه آگاهانه باشد یا ناآگاهانه، چیزی جز بازی در زمین دشمن نیست. این‌ها تیرهایی‌اند که از کمان رسانه‌های صهیونیستی و اتاق‌های فکر آن‌ها رها شده‌اند، اما متأسفانه گاه به دست برخی در داخل هم به هدف می‌خورند. نقد منصفانه، دلسوزانه و مشفقانه همیشه لازم است، اما مرز باریکی میان نقد و تخریب وجود دارد. مرزی که اگر نادیده گرفته شود، به جای اصلاح، کشور را وارد گرداب بی‌ثباتی می‌کند.

همان x,v که  قالیباف نیز به صراحت تاکید کرد: «دیپلماسی یک روش برای مبارزه است، مثل موشک که برای مبارزه است» نه باید موشک را تضعیف کرد و نه دیپلماسی را. هر دو را باید چون دوبال تقویت کرد. ققنوس ما با این دوبال از خاکستر برمی خیزد و پر می کشد. باری، آنچه امروز ایران نیاز دارد، گفت‌وگوی ملی، تحمل متقابل، اتحاد هدفمند و تقویت اعتماد عمومی است. این وحدت نه به معنای چشم بستن بر کاستی‌ها، بلکه به معنای اولویت دادن منافع ملی بر منافع جناحی و شخصی است.فراموش نکنیم: ایران خانه همه ماست و اگر سقف این خانه ترک بردارد، بر سر همه فرو خواهد ریخت. بی‌هیچ تمایزی میان منتقد و مدافع و حتی مخالف. هنوز در دنیا بمب و موشکی ساخته نشده است که میان مخالف و موافق تمیز قائل شود. هوشیار باشیم!

******

چرا افشای تصویر اصابت دقیق موشک ایرانی به رادار فوق پیشرفته آمریکا در پایگاه العدید مهم است؟

روزنامه قدس نوشت:

انتشار تصویر اصابت دقیق و مؤثر موشک‌های جمهوری اسلامی ایران به «العدید»، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه، از آن قاب‌های مهم، خاص و معنادار است و ابعاد دیگری از پشت پرده آتش‌بس ناگهانی مورد درخواست ترامپ را افشا می‌کند. قرار گرفتن این تصاویر در خبرگزاری‌ها که شامگاه جمعه اتفاق افتاد در شرایطی بود که پیش‌تر مقامات آمریکایی با حالت تمسخرآمیز مدعی بودند هیچ ‌یک از موشک‌های ایرانی حتی به پایگاه آن‌ها نرسیده و در آسمان رهگیری و منهدم شده و تنها یک فروند از آن‌ها که در مسیری انحرافی بوده رها شد تا به بیابان‌های قطر اصابت کند! این نوع دروغ‌گویی بی‌پروایانه البته دارای پیشینه است؛ چراکه چند سال پیش و هنگام حمله موشکی گسترده جمهوری اسلامی به پایگاه عین‌الاسد عراق نیز ترامپ اگرچه ابتدا هر گونه آسیب به نظامیان کشورش را رد کرد، ولی خود او ماه‌ها بعد، از آسیب‌های جدی مغزی، فیزیکی و روانی تعداد زیادی از نظامیان اشغالگر حاضر در پایگاه مذکور خبر داد.

اما به فاصله چند روز از پایان جنگ ۱۲روزه، انتشار تصاویر ماهواره‌ای از انهدام رادار پیشرفته و گرانقیمت آمریکایی‌ها در پایگاه العدید قطر توسط یک موشک ایرانی، پرده از واقعیت و پنهان‌کاری آمریکایی‌ها در ماجرای اخیر نیز برداشت. تصاویر ارائه‌ شده توسط شرکت Planet Labs PBC و تحلیل ‌شده توسط آسوشیتدپرس نشان می‌دهد یک گنبد ژئودزیک (رادوم) که تجهیزات ارتباطی امن کلیدی نیروهای آمریکایی را در خود جای داده بود، چند ساعت پیش از حمله ایران در پایگاه حضور داشت، اما در تصاویر بعدی دیگر دیده نمی‌شود. ساخت و نصب این رادار فوق پیشرفته در سال ۲۰۱۶ که تا هزاران کیلومتر پیرامون خود را رصد کرده افزون ‌بر ۱۵ میلیون دلار برای ارتش آمریکا خرج برداشته بود.

در ارتباط با هدف قرار گرفتن این سازه نیز دو نکته حائز توجه است؛ نخست اینکه نیروهای مسلح ایران نشان دادند هیچ واهمه و هراسی از هژمونی پوشالی ارتش آمریکا ندارند و در پاسخ به این حمله هیچ تردید و مکثی نشان ندادند. دیگر اینکه برخلاف ادعای آمریکایی‌ها موشک‌های ایرانی حداقل در این مورد افشا شده، به اهداف خود اصابت و آن را منهدم کرده‌اند و همین نقطه‌زنی با وجود سامانه‌های پدافندی متعدد، موضوعی است که آسیب‌پذیری جدی نیروها، پایگاه‌ها و ناوهای آمریکایی در منطقه مقابل حملات بعدی ایران را اثبات می‌کند. انهدام رادار فوق پیشرفته در پایگاه العدید که نقشی راهبردی در جنگ هوایی و عملیات رهگیری در جنگ ۱۲روزه اخیر داشت البته یک شوک نظامی برای آمریکایی‌هاست که تلاش کردند آن را پنهان نگه‌ دارند.

آن‌ها پیش‌تر هم توان تأثیرگذاری پهپادهای متنوع ایرانی از انواع ساده و کاربردی مانند شاهد ۱۳۶ تا کرار و آرش را انکار کردند ولی وقتی که روسیه با خرید فناوری شاهد ۱۳۶ معادلات جنگی را تغییر داد غرب شکایت آن را به تهران برد. اکنون نیز توان  تهاجمی موشکی ایران و به کارگیری موشک‌های نسل جدید با سرهای جنگی سنگین و قدرت تخریب بالا مانند خرمشهر، عماد، قدر و سجیل و صحنه‌های ویرانی بزرگ ناشی از اصابت این موشک‌ها در تل‌آویو در جنگ ۱۲روزه، کار را به جایی رسانده که کارشناسان نظامی نسبت به آسیب‌پذیری نیروهای آمریکایی و البته زیرساخت‌های رژیم صهیونیستی به مقامات پنتاگون و کاخ سفید در صورت هر گونه تحرک خصمانه علیه جمهوری اسلامی هشدار می‌دهند. 

***
 علی مطهری: بدون پیش شرط نباید وارد مذاکره شد

علی مطهری، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی گفت و گویی را با سایت خبرآنلاین درباره احتمال مذاکره ایران و آمریکا پس از جنگ ۱۲ روزه و موضوع عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور انجام داده که بخش‌هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:

* ما نباید اعلام کنیم که مذاکره نخواهیم کرد و میز مذاکره را ترک می‌کنیم. اما باید برای مذاکره، شروطی را قائل شویم. باتوجه به این حمله غافلگیرانه و ناجوانمردانه ای که انجام دادند و خسارتی که به ما وارد کردند، این که ما بدون پیش شرط وارد مذاکره شویم، با عزت و استقلال ما چندان سازگار نیست. به نظر من باید سه شرط را قرار دهیم. اولا آمریکا باید الزام غنی‌سازی صفر را کنار بگذارد.  ثانیا ضمانتی به ایران بدهند که دوباره به تاسیسات هسته ای ما حمله نخواهند کرد و ثالثاً خساراتی را که طی این جنگ دوازده روزه به ایران وارد کردند جبران کنند. البته این خسارات را از امریکا می‌خواهیم چون ما اسراییل را کشور نمی‌دانیم و آن را به رسمیت نمی‌شناسیم و از طرفی نوچه آمریکاست. هروقت آنها این سه شرط را اجرا کردند، آماده مذاکره هستیم. ولی بدون هر گونه شرطی وارد مذاکره شدن، به نظر من با عزت ملت ایران سازگار نیست.

* اگر ما بخواهیم بدون مطرح کردن هر گونه شرطی مذاکره کنیم، به نظرم کار عزتمندانه‌ای نیست. ولی با شروطی که عرض کردم، به نظرم مذاکره اشکالی ندارد. در آن صورت، هم ما مذاکره کرده‌ایم و هم عزت مردم را حفظ کرده ایم.

* انتقادات مطرح‌شده به آقای پزشکیان برای این است که معتقدند در مصاحبه ای که با مجری آمریکایی داشتند، ایشان ملایم برخورد کردند و باید درباره آمریکا و ترامپ، قاطع‌تر صحبت می‌کردند. انتقاد این افراد به لحن ملایم ایشان در آن مصاحبه است. اگر انتقاد آن‌ها در همین حد باشد، مسئله مهمی نیست. ولی این که بخواهند موضوع را به سمت عدم کفایت سیاسی ببرند، کار درستی نیست. رئیس جمهور به عنوان مقام رسمی کشور، مواضعی را اتخاذ می‌کند که راه دیپلماسی بسته نشود. یک رئیس جمهور نمی‌تواند مانند یک فرمانده نظامی در مصاحبه‌ها صحبت کند.

* ممکن است انتقاداتی به آن مصاحبه ایشان با مجری آمریکایی وجود داشته باشد و اینکه انتظار داشته باشند که رئیس جمهور قاطع‌تر و تندتر صحبت کند. ولی خود این موضوع هم با آقای رئیس جمهور قابل گفتگو است. می‌توانند جلسه‌ای با رئیس جمهور داشته باشند و دلایل خود را مطرح کنند. نیازی به مطرح کردن مسائلی مانند استیضاح و عدم کفایت سیاسی نیست. مخصوصا در شرایط حاضر این کارها به نفع اسراییل است.

******

شکست عاطفی غربگرایان بعد از قدرت نمایی ایران در جنگ

سایت جهان‌نیوز نوشت:

حمله رژیم صهیونیستی به ایران، عملاً همه افراد، جناح‌های سیاسی و حتی کسانی که شیمون پرز آن‌ها را سرمایه اسرائیل در ایران می‌دانست، حول دفاع از وطن متحد کرد؛ موضوعی که برای رژیم صهیونی دور از انتظار بود.

ورود آمریکا به جنگ و تجاوز شبانه بمب افکن‌های آمریکایی به خاک ایران اما در دل غربگرایان حامی آمریکا تردید ایجاد کرد. تجاوز رژیم ایالات متحده به ایران یک شکست عاطفی برای کسانی بود که تصویری متمدن، حقوق بشری، قانونمند و دموکراتیک از آمریکا داشتند. اما علاقه‌ به غرب و دارایی‌های غربی، ظاهراً نتوانست جای حب به وطن را بگیرد.

ورود آمریکا با تصویر ساخته شده به عنوان یک کشور قدرتمند و شکست ناپذیر(!) به جنگ با ایران با هدف دفع ضربات ایران به رژیم صهیونی صورت گرفت اما با حمله موشکی ایران به پایگاه العدید آمریکا، نبرد ایران و رژیم ایالات متحده هنوز شروع نشده، پایان یافت. فارغ از آنکه اسرائیل با مجوز، همراهی و تجهیزات آمریکا به ایران حمله کرد اما همواره غربگرایان سعی می کردند مردم ایران را از حمله مستقیم امریکا به واهمه بیاندازند. پس از پاسخ ایران بود که جریان غربگرای داخلی با چرخش 180 درجه از همراهی با مردم دست کشید و بازگشت به میز مذاکره را به فرماندهان ایران تعارف زد. میزی که به طبق اظهارات کارشناسان و رسانه‌های آمریکایی، حیله‌ی برای غافلگیری و تله‌‌ای برای حمله ایران بود.

بزرگترین حامیان مذاکره با آمریکا تاکنون جریان رادیکال حامی آمریکا بوده است که طی سال‌های گذشته همواره افکار عمومی را به سمت مذاکره یا آمریکا هدایت می‌کرده است. چه در زمان مذاکرات برجام که نقش این جریان آماده سازی افکار عمومی برای پذیرش خواسته‌های آمریکا بود؛ و چه بعد از آنکه ترامپ برجام را پاره کرد به دنبال مذاکره دوباره با آمریکا بودند؛ چه بعد از ترور سردار سلیمانی و چه امروز حتی بعد از حمله آمریکا به ایران.

بعد از آتش بس این جریان سیاسی با نادیده گرفتن تجاوز آمریکا، باز هم انگشت اتهام را به سمت ایران و نحوه حکمرانی جمهوری اسلامی گرفتند. این درحالی است که نحوه حکمرانی جمهوری اسلامی توانست ظرف ۱۲ روز دست طمع آمریکا و اسرائیل را از ایران کوتاه کند.

******

پیام‌های محرمانه آمریکا به ایران قبل و بعد از حمله به تاسیسات هسته‌ای

سید محمود نبویان نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، درباره جنگ با اسرائیل و حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران صحبت کرد که بخش‌هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:

* همان شب حمله اسرائیل به ایران، روبیو با یکی از وزرای کشورهای منطقه تماس گرفت و او نیز به وزیر خارجه ما پیام داد که اسرائیل می‌خواهد حمله کند ولی ما (آمریکایی‌ها) دخالتی نداریم؛ ما را هدف نگیرید.

* پس از ترور فرماندهان ما، فرماندهان جدید بر اساس هنر و تدبیر مقام معظم رهبری، ظرف چند ساعت منصوب شدند، و از همان ابتدا هم آماده و وارد عملیات شدند و تنها در همان بعدازظهر روز نخست تجاوز، حدود ۱۵۰ فروند موشک و ۳۵۰ پهپاد به سوی اهداف دشمن شلیک شد.

* از روز دوم و سوم، برتری قاطع ملت ایران در میدان نبرد آشکار شد و از روز چهارم و پنجم، درخواست‌های مکرر و مستقیم از سوی کشورهای مختلف برای توقف درگیری‌ها مطرح گردید. با این حال، رهبر معظم انقلاب هرگونه توقف مذاکره و سازش را رد کردند.

* آمریکایی‌ها پیش از حمله ایران، از طریق یکی از کشورهای منطقه، پیغامی فرستادند و حتی «لوکیشن» یک پایگاه نظامی را برای هدف قرار دادن، پیشنهاد کردند.

* حدود ظهر روز شنبه، یعنی یک روز پیش از پاسخ ایران، یکی از کشورهای منطقه با ایران تماس گرفت و پیامی از سوی آمریکایی‌ها منتقل کرد. همان آمریکایی که به ما حمله کرده بود و تهدید می‌کرد اگر ایران پاسخ دهد، به‌شدت مقابله می‌کند، حالا با التماس پیغام می‌فرستاد.

* حتی روز بعد، یعنی صبح یک‌شنبه، دوباره از سوی آمریکایی‌ها پیام آمد که اگر قرار است حمله کنید، بیایید یک پایگاه ما را هم بزنید، ما مشکلی نداریم! انگار می‌خواستند ما را در یک سناریوی نمایشی درگیر کنند. ما به قطری‌ها گفتیم که هدف کجاست، آن‌ها گفتند صبر کنید با آمریکایی‌ها مشورت کنیم، سپس آمریکایی‌ها یک مختصات مشخص فرستادند که فلان پایگاه را بزنید. با این حال اما ما همان پایگاهی را هدف قرار دادیم که خودمان صلاح دیدیم، نه آنچه آمریکا پیشنهاد داد. پایگاه مهم هوایی آمریکا در قطر که از مهم‌ترین مراکز عملیاتی آن‌ها در غرب آسیاست، مورد هدف قرار گرفت.

* قبل از حمله، آمریکا به‌صراحت می‌گفت اگر پاسخ بدهید، به‌شدت مقابله می‌کنیم. اما وقتی زدیم، لحن‌شان تغییر کرد و دوباره تماس گرفتند و خواستار توقف شدند. برای دهمین، شاید بیستمین بار، به ما التماس کردند. ملت ایران باید بداند که آمریکایی‌ها واقعاً به‌معنای واقعی کلمه «دست افتاده بودند».

* به خدا قسم ملت ایران در برابر کل ناتو ایستاد و پیروز شد. قطعاً هم دشمن را شکست می‌دهیم. پیروزی بر پیشانی این ملت ثبت شده و شکست در پیشانی دنیای کفر.

******

خالقان برجام درباره چماق «مکانیزم ماشه» پاسخگو خواهند بود؟

سایت صراط‌نیوز نوشت:

مکانیزم ماشه یا اسنپ بک، از جمله شاهکار‌ها و دسته گل‌های بر آب داده ای بود که در بند ۳۷ برجام گنجانده شده و صراحتاً در آن قید شده بود که آمریکا و تروئیکای اروپایی به تفسیر خود هرگاه تشخیص دهند که ایران به تعهدات خود عمل نکرده، تمام تحریم‌های به ظاهر ملغی شده را برگردانده و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند.

تیر ماه ۱۳۹۴ بود که پس از امضای توافقنامه برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام، بسیاری از طرفداران حسن روحانی و محمدجواد ظریف به خیابان آمدند و با رقص و شادی، انعقاد این معاهده را جشن گرفتند، غافل از اینکه نمی‌دانستند قرار است ۱۰ سال بعد، برخی از مفاد مندرج در این توافقنامه که با ساده لوحی محض تیم مذاکره کننده ایرانی در آن گنجانده شده بود، به ضرر ملک و مملکت تمام شده و همچون چماقی، همواره بالای سر کشورمان باشد!

جالب آنکه به جای تنبیه منعقدکنندگان این توافق کاملاً خسارت بار و فاجعه آمیز، در همان برهه حسن روحانی رئیس دولت یازدهم، با اعطای نشان‌های دولتی به امثال ظریف و عراقچی و صالحی و تخت روانچی و بذل و بخشش ۷۵۰ سکه بهار آزادی، از نامبردگان تقدیر کرده بود! در این بین این سوال مطرح می‌شود، چرا این روز‌ها محمد جواد ظریف که در آن روزگار مدعی بود هیچگونه تهدیدی از جانب مکانیزم ماشه کشورمان را تهدید نمی‌کند، صم البکم شده و از عملکردش دفاع نمی‌کند؟ برجامیانِ محبان المذاکره که مدعی بودند این قرارداد سایه جنگ را از کشور دور کرد و براساس قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل، هیچکدام از کشور‌های ۵+۱ امکان خروج یا تخطی از آن را ندارد، چرا جوابگوی خروج یکجانبه ترامپ در سال ۱۳۹۷ از برجام و همچنین حمله اخیر صهیونیست‌ها به کشورمان، درست در بازه ۱۰ ساله اعتبار برجام، نیستند؟!

اکنون پس از حمله ائتلاف شیطانی آمریکا و اسرائیل به کشورمان، بازوی اروپایی آنها نیز فعال شده و با توجه به سررسید ۱۰ ساله برجام، به بهانه عدم پایبندی جمهوری اسلامی به تعهدات فراپادمانی، ایران را به فعال سازی مکانیزم ماشه تهدید می‌کند. این درحالیست که تروئیکای اروپایی متشکل از سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان، با این باور که این تهدید می‌تواند ایران را به بازگشت به میز مذاکرات بی ثمر با ایالات متحده و پذیرش غنی سازی صفر درصد متقاعد کند، رویه تهدید را در پیش گرفته‌اند.

اگرچه تروئیکای اروپایی و متحدین آمریکایی و اسرائیلی شان می‌دانند که تهدید جمهوری اسلامی به برقراری مکانیزم ماشه، نه تنها فاقد هرگونه ارزش برای طرف ایرانی است بلکه تصمیم گیران را به این جمع بندی رسانده است که ذره‌ای عقب نشینی در برابر زیاده خواهی‌های طرف‌های غربی، نتیجه‌ای جز شکست به همراه نخواهد داشت و همانگونه که سیلی وعده صادق ۳ در جنگ ۱۲ روزه، دشمن را وادار به پذیرش آتش بس کرد، مقاومت تنها راه پیروزی بر مستکبرین خواهد بود.