فحاشی، سلاح سلطنت طلبهاست / پزشکیان:اسرائیل تلاش کرد من را ترور کند

گروه سیاسی الف،   4040416072 ۸۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷۸ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

فحاشی، سلاح سلطنت طلبهاست / پزشکیان:اسرائیل تلاش کرد من را ترور کند

غافلگیری‌های واقعی جنگ!

روزنامه جوان نوشت:

جنگ با یک غافلگیری شروع شد. دست‌کم ادعای طرف مقابل که هنوز هم به آن اذعان و افتخار می‌کند این است. با این‌حال غافلگیری‌های بعدی برای او ویرانگر بود. غافلگیری ویرانگر اول این بود که ایران آنچنان که انتظار می‌کشیدند غافلگیر نشد و چند ساعت پس از تجاوز، ابتکارعمل را در دست گرفت. سپس ناگهان ملت ایران در یکی از بی‌نظیرترین وحدت‌های خود و تاریخ ملت‌ها حول ملیت و ایرانیت خود که هرگز از باور‌های راستین آنان جدا نبوده است، گرد آمدند و چنانکه قبلاً نوشتم مردم ایران را هیچ‌گاه این‌قدر عاشق ندیده بودیم، عاشق وطن، عاشق خودشان و عاشق رهبرشان! غافلگیری سوم این بود که آمده بودند تا بترسانند و از این باتلاق ترس، صیدی بگیرند، اما «ترس مردم از جنگ ریخت»؛ و این عین شجاعت و عقلانیت مردم بود.

در غافلگیری بعدی در شرایطی که امریکا و رژیم صهیونی ادعا‌هایی درباره برتری خود داشتند، تقاضای توقف جنگ دادند. هرگز و هرگز اگر ادامه جنگ سودی ولو اندک برای آنان داشت، حاضر به توقف آن ولو با تقاضای ایران یا تمامی کشور‌های جهان و سازمان‌های بین‌المللی نمی‌شدند، مانند آنچه در غزه اتفاق افتاده است. غافلگیری پنجم آن بود که جهان ویرانی کامل برنامه هسته‌ای ایران را از امریکا نپذیرفت، چه رسد به آن دو هدف دیگر یعنی نابودی موشکی و سپس نزدیک‌شدن به براندازی را! تا مدت‌ها- و هنوز هم- کار هر صبح و شام رئیس‌جمهور امریکا آن است که فضای مجازی را پر کند از ناسزاگویی به رسانه‌ها و جامعه اطلاعاتی امریکا که او را در ادعای ویرانی هسته‌ای ایران دروغگو می‌خوانند. 

اما دو غافلگیری بعدی خیلی اساسی بود و چنین به‌نظر می‌رسد که اینها درواقع غافلگیری زمان‌بندی‌شده ایران بوده است! یکی ختم جنگ به آغاز ماه محرم که یک محرم بسیار متفاوت با جلوه‌های جدیدی از باور‌های ایرانیان و «ایران عاشورایی» را به ظهور رساند و دیگری عادی‌سازی زندگی در ایران چند روز پس از پایان جنگ با حضور «قهرمان ایران عاشورایی» در عزاداری سنتی بیت، که بیشتر مقامات قوای سه‌گانه کشور نیز در آن حاضر بودند و رئیس‌جمهور نیز در شهر خود در یک آیین عزاداری خیابانی حاضر بود. 

دشمن دهه‌ها تلاش کرد تا قدر و قیمت رهبر انقلاب ایران را بشکند. این جنگ تا آنجا که دست‌ها به آن نرسد، این قدر و قیمت را افزود. رئیس‌جمهور امریکا می‌خواهد ادعا کند که کشورش را بزرگ کرده است، اما نمی‌داند اگر مانند چهل سال پیش و در اوج جنگ سرد، امریکا قدرت اول بود، نیازی به جنگ نداشت و با اشاره سرانگشتان کار را جلو می‌برد، نه اینکه جنگ کند و نتیجه هم نگیرد و بعد با کج‌کردن صورت خود و تمسخر رهبری ایران بخواهد انتقام بگیرد! این افول واقعی است؛ و این خاصیت شکست‌خورده و فانی است که روبه‌تمسخر و تخریب می‌آورد. غافلگیری بزرگ واقعی این بود که امریکا به جهان ثابت کرد نیم‌قرن ادعا‌های ایران درباره امریکا و حقوق‌بشر غربی و شکست‌ناپذیری ملت‌های مقاوم و توانایی بر شکستن هژمونی امریکا بدون اتکا به قدرت‌های دیگر و با تکیه بر قدرت مردم خود، چقدر دقیق و صادق بوده است.

******

مقابل شکسته‌شدن قبح ترور، بایستیم

روزنامه کیهان نوشت:

یکی از کثیف‌ترین حربه‌های دشمن در روزهای پس از آغاز جنگ 12 روزه، تلاش برای عادی‌سازی مسئله «ترور» مقامات رسمی کشورمان بوده است. همیشه، تهدیدِ رسمی و علنی به ترور مقامات کشورها، امری مذموم بوده و اگر یک طرفِ جنگ حتی، قصد ترور هم داشت، آن را به دلیل پیامدهای بد سیاسی‌اش، لااقل به زبان نمی‌آورد.

در این مدت، دشمن تلاش داشته با تهدید به ترور، قُبح‌شکنی کند فلذا، باید سران و رهبران دشمن را تهدید کرد و قبح قتل آنها را هم شکست! کاری که چند تن از مراجع به شکلی، با صدور فتوا و همین‌طور حوزه‌های علمیه به شکلی دیگر به‌درستی انجام دادند و هیئت‌های عزاداری امام حسین‌(ع) هم به درستی همان خط را گرفته و ادامه داده‌اند. در این بین چنانچه فردی در حالی که فرماندهان و دانشمندان کشورش به دست دشمن ترور شده و سایر مقامات کشورش نیز تهدید به ترور می‌شوند اعلام کند، نباید به دشمن از گل نازک‌تر گفت، باید به این فرد، شک کرد.

چنین افرادی در خوش‌بینانه‌ترین حالت، افراد ترسویی هستند که معتقدند، دشمن هر غلطی کرد، باید نشست و تماشا کرد و در بدبینانه‌ترین حالت نیز چنین افرادی، همان نفوذی‌هایی هستند که می‌توانند در پوشش کارشناس، مسئولین را دچار خطای محاسباتی کنند. برخورد فوری با چنین موجوداتی، بزرگ‌ترین کمک به انسجام و اتحاد ملی است که در بند اول این یادداشت، از اهمیت آن گفتیم! تلاش برای درگیر نشدن در جنگ، برای زمانی است که جنگی آغاز نشده؛ اما چنانچه جنگ تحمیل شد، هرگونه «تردید» و «ترس» یعنی خوردن ضربات از دشمن!

******

شکست استراتژیک رژیم در سه سطح

روزنامه صبح‌نو نوشت:

تاکتیک تهاجمی ایران، اتکای غلط رژیم صهیونسیتی به سیستم چند لایه پدافندی خود را خیلی سریع مشخص کرد. داده‌های موجود نشان می‌دهد که در برخی مناطق، در همان روزهای نخست جنگ و در زمانی که ایران نسل جدید موشک‌های خود را وارد نبرد نکرده بود، بر اساس داده های خودشان نرخ رهگیری به زیر ۷۰ درصد سقوط کرد و همین مسأله بر اساس اطلاعاتی که رژیم اسرائیل منتشر کرده است به کشته‌شدن حداقل ۲۸ نفر و زخمی‌شدن بیش از ۱۴۰۰ نفر انجامید. اگرچه در گزارش که در روزهای گذشته رسانه های غربی منتشر کرده اند آمار تلفات و مجروحین اسرائیل خیلی بیشتر از اینها برآورد و اعلام شده است. حملات همزمان به مراکز تولید برق، آب‌شیرین‌کن‌ها و ایستگاه‌های فرماندهی نظامی، ضربه‌ای مستقیم به کارآمدی سیستم‌های دفاعی اسرائیل بود. در پارادایم ساختاری-سیاسی، آسیب‌پذیری‌های جدی‌تر رخ نمود. افزایش فوری هزینه‌های نظامی (روزانه نزدیک به ۲۸۵ میلیون دلار فقط برای مصرف موشک‌های رهگیر)، فشار بر بودجه دفاعی را دوچندان کرد. و این در شرایطی بود که بخشی از این هزینه ها کشورهای حامی اسراییل مانند آمریکا، و تروئیکای اروپایی را تحت فشار قرار می داد. همزمان، اعمال سانسور گسترده از روز دوم عملیات نشان داد که حاکمیت اسرائیل در مدیریت اطلاعات عمومی دچار بحران شده است.

شکاف میان جناح‌های سیاسی، اعتراضات داخلی و افزایش تردیدها درباره تداوم جنگ، نمودهایی از بحران در سطح ساختار قدرت اسرائیل بود. موضوعی که پس از جنگ نیز تداوم یافت و به جای اینکه نتانیاهو شاهد اعتراضات گسترده در ایران باشد، شهرهای سرزمین های اشغالی به صحنه اعتراض علیه سیاست های غلط کابینه نتانیاهو تبدیل شد و حذف او از قدرت به خواسته ای داخلی و جهانی تبدیل شده است. جمع‌بندی آنکه، اشتباه محاسباتی در برآورد زمان، اتکای بیش از حد به فناوری دفاعی و ضعف در مدیریت ساختاری، سه عاملی بودند که اسرائیل را از تحقق اهداف اولیه‌اش بازداشتند و این عملیات را به یکی از پرهزینه‌ترین و پرچالش‌ترین بحران‌های امنیتی دهه‌های اخیر این رژیم تبدیل کردند. از سوی دیگر وادار شدن ترامپ برای مداخله و نقش آفرینی بخشی از پایگاه های نظامی آن در منطقه و پاسخ قدرتمندانه ایران، نوعی بازدارندگی جدید بر پایه سلاح های متعارف با قدرت تخریب بالا را در منطقه غرب آسیا رقم زده است. تجربه‌ای که قطعاً در محاسبات آینده بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، نقش تعیین‌کننده خواهد داشت.

******

چرا سلطنت‌طلب‌ها فحاشی می‌کنند؟

محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات در کانال تلگرامی خود نوشت:

فحاشی، سلاح سلطنت‌طلبها و صهیونیستها در فضای مجازی است. جایی که جنگ، جنگ ذهن‌هاست نه مشت‌ها. اونها به چند دلیل فحاشی میکنن: اول شکستن هیبت و شخصیت طرف مقابل و حتی شکستن تقدس از باورهای دینی، دوم تحریک واکنش احساسی، سوم دو قطبی سازی جامعه، چهارم بستن راه گفتگو و در نهایت ناامیدسازی جامعه.

در جنگ اوکراین و روسیه هم شاهد این جنگ ذهن‌ها بودیم، جایی که پوتین، پوتلر (پوتین+هیتلر) خوانده شد و زلنسکی، دلقک بی مایه. البته این مشتی از خروارها نمونه بود. در این شرایط، برخی متقابلا فحاشی می‌کنند، این همان تله و زمینی است که برای شما طراحی کرده‌اند و نباید وارد آن شد، لذا عدم واکنش احساسی، اصل اول و مهم در این جنگ روانی است، کسی که فحاشی می‌کند «کم آورده».

پاسخ دادن با محتوای قوی و محترمانه یا بی توجهی، عمدتا ابزارهای مناسبی برای مواجهه با این شرایط است.

مجددا تاکید می‌کنم این فحاشی‌ها صدای خشم نیست، صدای طراحی امنیتی برای عملیات روانی است، طرحشان را با آگاهی بی‌اثر کنیم!

******

کارآمدی رهبری دینی در 2 جنگ نظامی و روانی

روزنامه فرهیختگان نوشت:

در جنگ ۱۲ روزه خصوصاً ۲۴ ساعت اول، رهبری دینی در دل یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال سهمگین‌ترین بحران‌ها به آزمون گذاشته شد. نیرومندترین قدرت‌های مادی که بشر تا به امروز به خود دیده است با یک تهاجم غافلگیرکننده نظامی، شوکی به جامعه و سیستم سیاسی وارد کرد و انتظار داشت با از کار انداختن بنیاد نظامی و در پی آن ناتوانی سیستم سیاسی در بازیابی خود و در امتداد آن انفعال اجتماعی، تسلیم جمهوری اسلامی را جشن بگیرد اما پایان‌بندی این بحران‌افکنی و تهدیدسازی به کلی تغییر کرد و برخلاف انتظار آن‌ها در کمتر از ۲۴ ساعت به این تهدید پاسخ مؤثر و تهاجمی داده شد. رهبری دینی محور این موازنه‌سازی و تهدیدزدایی از موجودیت ایران است.

رهبری دینی پیش و بیش از ابزار‌های مادی، متکی به یک قدرت ایمانی و باطنی و درونی است که ریشه در عمیق‌ترین لایه‌های شخصیت و فکر انسان یعنی جهان‌نگری‌اش دارد که شهید ابراهیم عقیل از فرماندهان حزب‌الله از آن به عنوان «توحید عملی» نام می‌برد. 

این قدرت درونی و ایمانی به خودساختگی و خوداتکایی صاحبانش منجر می‌شود و یک اقتدار درونی توأم با اعتماد به نفس و طمأنینه ایجاد می‌کند که در شرایط ضعف امکانات یا نابرابری مادی، از اقتدار تهی نمی‌شود و حتی بالاتر، می‌تواند این اقتدار را به صحنه اجتماعی و ساختار سیاسی و نظامی مثل این جنگ ۱۲ روزه پمپاژ کند و سرنوشت این تهدید پیچیده را تغییر دهد. 

تجربه میرزای شیرازی در موفقیت جنبش تحریم تنباکو به‌رغم فقدان ابزار‌های مادی متعارف، تجربه امام خمینی(ره) در ساقط کردن پهلوی و تأسیس و تثبیت جمهوری اسلامی بدون امکانات مادی و تجربه سیدحسن نصرالله از تبدیل کردن یک گروه کوچک به یک جریان مؤثر شیعی در لبنان و یک محور قدرت در جریان مقاومت ضداسرائیلی و تجربه مرجعیت شیعه در عراق یعنی آیت‌الله سیستانی در غلبه بر داعش و حفظ یکپارچگی عراق، برخی دیگر از شواهد کارآمدی و توانایی این قدرت درونی و ایمانی در رهبری دینی است که مزیت ایران در این وضعیت نابرابر قدرت مادی، در برابر دشمنانش است.

******

دستاوردسازی روزنامه کرباسچی برای چهره‌های مورددار سیاسی

سایت جهان‌نیوز نوشت:

روزنامه کرباسچی (هم‌میهن) در شماره امروز خود، تلاش کرده تا برای چهره‌های مورددار سیاسی دستاوردسازی کند.

این روزنامه در تلاش برای زنده کردن مردگان سیاسی، یکی یکی از مخالفان جمهوری اسلامی نام برده و طوری حمایت آن‌ها از تمامیت ارضی ایران را تمجید می‌کند که گویی آن‌ها پیش از این تجزیه طلب بوده و حالا توبه کردند: «بسیاری از نیروهایی که از منظری ملی به حمله بیرونی واکنش نشان دادند، سال‌هاست در مقام مخالف (اپوزیسیون) نظم سیاسی موجود تعریف می‌شوند و برخی از آنان، همچون عبدالکریم سروش و محسن کدیور صریح‌ترین نوشتارها و گفتارها را خطاب به عالی‌ترین مقام‌های نظام در کارنامه خویش دارند و برخی از آنان همچون سیدمصطفی تاج‌زاده هنوز در حال طی دوران محکومیت خود برای آن انتقادات هستند و یا چون زهرا رهنورد در حصر به سر می‌برند و یا همچون مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی پس از ایفای مهمترین مسئولیت‌ها به حاشیه رانده شدند.»

همراه شدن اپوزیسیون و غربگرایان با مردم و دفاع از تمامیت ارضی ایران، اگر از روی فشار افکار عمومی و با هدف همراهی با مردم نبوده باشد، در خوش بینانه ترین حالت وظیفه ملی و میهنی بوده است که هر فردی با هر عقیده و جایگاهی، به آن اهتمام دارد. لذا فاکتور کردن حمایت اصلاح‌طلبان از تمامیت ارضی ایران، بیش از آنکه تقاضای وصول مطالبات از سوی جمهوری اسلامی باشد منت‌گذاشتن بر سر مردم ایران است.

روزنامه هم میهن در ادامه مینویسد : «نشانه‌های کم‌وبیش آشکاری از تغییر سیاست حاکم از رویکرد خالص‌سازانه (که انتخابات 1400 و تشکیل دولت سیزدهم نماد بارز آن بود) به رویکردی گشاده‌دستانه‌تر در سال‌های اخیر ظهور و بروز یافته است که برخی تحلیلگران و سیاستمداران آن را متکی بر تصمیم و اراده مقام‌رهبری و نیز بخش موثری از هسته سخت قدرت (از جمله در قوه‌قضائیه و طیفی در سپاه) ارزیابی می‌کنند. نقطه آغاز این تغییر سیاست نیز در همان مواجهه با اعتراضات 1401 و خودداری از برخورد گسترده و خشونت حداکثری با مخالفان دیده می‌شود. از منظر طیفی از نیروهای سیاسی منتقد و اصلاح‌طلب، نشانه‌های این تغییر در انتخابات مجلس دوازدهم نیز دیده شد. تاییدصلاحیت بخشی از ردصلاحیت‌شدگان (از جمله مسعود پزشکیان و علی مطهری) از سوی شورای نگهبان و در ادامه شکل‌گیری تقابل در فضای انتخابات تهران میان طیف ریشه‌دار و باسابقه‌تر جناح راست با نیروهای نوپدید نزدیک به دولت سیزدهم (که غلامعلی حدادعادل از آن، با تعبیر رودررویی «چنارها و پاجوش‌ها» یاد کرد) نشانه‌های کمرنگ این تغییر سیاست بود.»

******

خانم  مهاجرانی :به اعلام آتش‌بس از سوی رژیم صهیونیستی نباید اعتماد کرد

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در گفت و گو با سایت عصر ایران درباره موضوعات مختلفی از جمله مذاکره با آمریکا و جنگ ایران و اسرائیل صحبت کرده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:

* جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به تجاوز مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک کشور، دفاع حساب‌شده و مشروعی را انجام داد که پیام روشنی در حوزه بازدارندگی ارسال کرد اما در عین حال می‌دانیم به اعلام آتش‌بس از سوی رژیم صهیونیستی نباید اعتماد کرد. این رژیم سابقه‌ای روشن در نقض تعهدات و تحریک بحران دارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران همزمان با حفظ آمادگی دفاعی کامل، مسیر دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز دنبال می‌کند.

* پاسخ ایران نه تنها محدود نبود، بلکه بی‌سابقه، دقیق و گسترده بود و معادله بازدارندگی را وارد مرحله جدیدی کرد. البته بازدارندگی پایدار نیازمند هوش‌مندی است. دولت معتقد است ترکیب پاسخ نظامی قدرت‌مند و مدیریت هوش‌مند بحران، بهترین شیوه برای جلوگیری از درگیری تمام‌عیار است. اگر رژیم صهیونیستی اشتباه راهبردی دیگری مرتکب شود، پاسخ ایران قطعاً متفاوت و بسیار شدیدتر خواهد بود.

* برنامه هسته‌ای ایران مسیری مستقل و صلح‌آمیز داشته است. ما همواره اعلام کرده‌ایم گفت‌وگو در این حوزه باید بر مبنای احترام و منافع متقابل باشد. هرچند طرف مقابل در شرایطی که ما در میانه مذاکرات بودیم بدعهدی کرد و نه تنها از حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای ما دفاع کرد که خود به تاسیسات هسته‌ای ما در فردو حمله کرد. البته آنچه اخیراً در میدان رخ داد، طرف‌های غربی را با واقعیت جدیدی از توان راهبردی جمهوری اسلامی ایران روبه‌رو کرده است و در چنین شرایطی امیدواریم طرف‌های مقابل به تعهدات و واقع‌بینی پای‌بند باشند.

* سیاست خارجی دولت دکتر پزشکیان بر پایۀ منافع ملی، ثبات راهبردی و تعامل مسئولانه با جهان طراحی شده است. دولت همواره تلاش کرده میان صیانت از اصول و منافع راهبردی کشور از یک‌سو  و ایجاد فضای مناسب برای همکاری‌های اقتصادی و منطقه‌ای از سوی دیگر، تعادل برقرار کند. طبیعی است که هرگونه کاهش تنش در فضای بین‌المللی می‌تواند فرصت‌هایی را در حوزه‌های مختلف ایجاد کند، اما این به معنای وابستگی مطلق نیست.

******

روایت خاندوزی از کارشکنی ها در مقابل آزمایش‌های موشکی سپاه

وزیر اقتصاد دولت سیزدهم از کارشکنی‌های دولت روحانی در مقابل آزمایش‌های موشکی سپاه پرده برداشت.

سید احسان خاندوزی در گفت و گویی تلویزیونی اظهار داشت: سرداران حوزه نظامی ما که امروز شهید شدند، اعلام می‌کردند که ما ناچار می‌شدیم برای آزمایش موشک هایپرسونیک خود، زمین‌های پادگان‌های مربوط به هوا و فضا را بفروشیم.

وی افزود: متاسفانه این اتفاق در دولت دوازدهم رخ داده بود.

گفتنی است در ماه‌های قبل و در نزدیکی سالگرد شهادت آیت‌الله رئیسی، شهید امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران  در گفت و گویی تصویری، بخش دیگری از کارشکنی‌های دولت روحانی را بیان کرده و گفته بود: « در دولت‌های یازدهم و دوازدهم (روحانی) قبل از اینکه آمریکا، اسرائیل و اروپایی‌ها به رزمایش ما یا شلیک موشک اعتراض کنند دولتمردان خودمان اعتراض می‌کردند!»

******

پزشکیان: فتوای اخیر مراجع، به معنای تهدید نیست

تاکر کارلسون، مجری مشهور آمریکایی و چهره نزدیک به ترامپ، مصاحبه‌ای را با رئیس‌جمهور کشورمان انجام داده که بخش‌هایی از این گفت و گو به شرح زیر است:

* واقعیت این است که نتانیاهو از سال ۱۹۹۲ این ذهنیت را القا کرده که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای است و هر رئیس‌جمهوری که در آمریکا روی کار آمده، همین تصور را در ذهن او تقویت کرده‌اند. او تلاش کرده این دروغ را به رؤسای‌جمهور آمریکا القا کند که ایران در پی سلاح هسته‌ای است. ما به هیچ‌وجه به دنبال سلاح هسته‌ای نبوده‌ایم، نیستیم و نخواهیم بود. 

* ما بر سر میز مذاکره بودیم. در حال گفت‌وگو بودیم و رئیس‌جمهور آمریکا برای ایجاد صلح ما را دعوت کرده بود. در آن جلسه به ما گفتند تا زمانی که ما اجازه ندهیم، اسرائیل حمله نخواهد کرد. اما در جلسه ششم، در حالی‌که ما همچنان در حال مذاکره بودیم، عملاً روی میز مذاکره بمب انداختند و دیپلماسی را نابود کردند. با این حال، درباره نظارت، بدون تردید آماده‌ایم مجدداً وارد گفت‌وگو شده و راستی‌آزمایی کنیم.

* اسرائیل تلاش کرد من و دیگران را ترور کند. ما مشغول مرور برنامه‌ها بودیم که – براساس اطلاعاتی که از جاسوس‌هایشان گرفته بودند – منطقه‌ای را که در آن حضور داشتیم، بمباران کردند. ولی وقتی خدا نخواهد، حادثه‌ای رخ نمی‌دهد. ما نیز هیچ‌گاه از مرگ و شهادت در راه استقلال و عزت کشورمان نهراسیده‌ایم. مردم و سرزمین ما در مواجهه با جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، به وحدت و انسجام بیشتری دست یافتند. 

* تا جایی که من اطلاع دارم، مراجع تقلید علیه هیچ فرد خاصی فتوا صادر نکرده‌اند. فتوایی که منتشر شده – که البته ارتباطی به دولت یا رهبری ندارد – فقط اعلام می‌کند که توهین به مذهب یا شخصیت‌های مذهبی، از نظر اعتقادی، محکوم و غیرقابل‌قبول است. این مسئله مشخصاً مربوط به رئیس‌جمهور آمریکا یا اشخاص دیگر نیست. دانشمندان دینی نظرات علمی خود را بیان کرده‌اند، اما این فتوا هرگز معنای قتل یا تهدید ندارد.

* شعار «مرگ بر آمریکا» هم به‌هیچ‌وجه به معنای مرگ بر مردم یا حتی مسئولان آمریکا نیست. این شعار یعنی «مرگ بر جنایت»، «مرگ بر قتل»، «مرگ بر حمایت از کشتار»، و «مرگ بر سیاست‌هایی که منطقه را ناامن می‌کنند». تا حالا ایرانی‌ای دیده‌اید که در آمریکا دست به ترور زده باشد؟ من که نشنیده‌ام. تا جایی که می‌دانیم، هیچ ایرانی‌ای به‌دنبال ترور و ناآرامی نبوده است، اما افرادی دیگر در منطقه بودند که رئیس‌جمهور آمریکا اذعان کرده خودِ آمریکا آن‌ها را تربیت کرده؛ همان داعشی‌ها که باعث ناامنی و جنایت در منطقه و حتی در آمریکا شدند و نگاه منفی در دنیا نسبت به دین و باورهای ما ایجاد کردند. شعار «مرگ بر...» ما، علیه جنایت و ناامنی است، نه انسان‌ها. هر کنشگری که از این مسیر حمایت کند، مورد لعن مردم ماست، نه افراد به‌عنوان انسان.