رابطه مستقیم مزدوری و نابرابری/ جعفر پناهی و بیانیه خفت‌بارش/ برنده جنگ کدام طرف خواهد بود؟

گروه سیاسی الف،   4040328076 ۳۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

رابطه مستقیم مزدوری و نابرابری/ جعفر پناهی و بیانیه خفت‌بارش/ برنده جنگ کدام طرف خواهد بود؟

برنده جنگ کدام طرف خواهد بود؟

روزنامه خراسان نوشت:

از روز اول تاکنون سومین ضربه متقابل سخت به اسرائیل وارد شده است. به همین دلیل مکرون واسطه پیام شد. به همین دلیل است که نتانیاهو درباره رهبر گران قدر ایران دست به تهدید زد تا دل‌هایی را تکان بدهد. ترور فرماندهان عملیاتی، هک پدافند و به شهادت رساندن جمعی از مردم و دانشمندان ضربه اول برای گیج کردن سیستم دفاعی کشور بود. رژیم برای ضربه دوم روی قفل‌شدن لانچرها با هک و ریزپرنده‌ها متمرکز شده بود. اما همه این‌ها مقدمه یک برداشت پیشینی بود: می‌زنیم و حمایت مردمی را همراه خواهیم داشت. درست مثل مصاحبه‌های نتانیاهو و مثل پست‌های دختر پهلوی و پدرش برای دعوت اسرائیل به حمله و تلاش‌های اینترنشنال و من‌وتو برای تفکیک حملات به مردم و جمهوری اسلامی.

جنگ اخیر صورت نظامی دارد. اما باطنش یک چیز است: ناراضی‌سازی مردم و به قول خودشان تبدیل مردم به اسلحه و درگیری خیابانی و براندازی. اما در مقابل چه شد؟ ساختار فرماندهی آسیب‌دیده به سرعت توسط فرماندهی کل قوا بازآرایی شد، پدافندها زودتر از موعد از هک خارج شدند. آن‌چنان که اف۳۵ صهیونیستی غافلگیرانه در تور پدافند گرفتار شد. دومین ضربه این بود که مشت موساد هم زودتر از موعد باز شد. شاید یک دلیلش ماجرای پهپادهای اوکراین در روسیه بود. الگوی عملیاتی ریزپرنده‌ها لو رفت و این جا باز رفع و حلش را جمهوری اسلامی به مردم سپرد. اخبار و گزارش‌های مردمی، فعال‌شدن بسیج مردمی باعث شد یکی بعد از دیگری وانت‌ها و کارگاه‌های مرتبط با ریزپروازها کشف شود و بار عملیاتی موساد در ایران به مرور کاهش یابد. ضربه سوم این بود که جنگ موجب شد قدرت همبستگی مردم بالا برود. جدا از این که وطن‌دوستی یک اصل فطری است و ایرانی‌ها تعصب و تعلقشان به خاک را بارها نشان داده‌اند؛ مردم شاهد بودند که رژیم خیلی نامردی و وسط مذاکرات حمله کرد.

صهیونیست‌ها اشتباه محاسباتی بزرگی کردند. اشتباهی بزرگ تر از حمله به پارس جنوبی که منجر به حمله به پالایشگاه حیفا شد. بزرگ تر از اشتباه حمله به مرکز علمی که مرکز وایزمن ا‌ش خورد و... و حالا او به صخره استحکام ملی خورده است.به همین دلیل است که در این روزها من و‌تو و دوستانش شروع کرده‌اند به تولید پرحجم ادبیات‌ و گزاره‌هایی از جنس مشروعیت‌زدایی استحکام ملی و تولید مشروعیت برای طرفداری از اسرائیل. آش چنان شور شده که نفتالی بنت که رقیب نتانیاهو هم حساب می‌شود در حمایت از حمله اسرائیل ویدئو منتشر می‌کند و همان حرف‌های اینترنشنال را خطاب به مردم تکرار می‌کند تا شاید فرجی شود برایشان.

این جنگ، جنگ اجتماعی‌سازی است. ابزارهای نظامی تاثیرگذار هستند اما تعیین کننده آن نخواهند بود. نه اف۳۵ اسرائیلی، نه موشک هایپر ایرانی و حتی نه آزادسازی بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی با نیروی زمینی. این جنگ، جنگ قلب‌های محکم و ایستادگی روی آرمان‌هاست. رژیم می‌تواند جنایت کند مثل حمله به صداوسیما اما شکست می‌خورد چون آن بانوی خبرنگار آن صحنه دلاورانه را در مقابل دوربین خلق می‌کند و بر انسجام ملی می‌افزاید.آن چیزی که برنده این جنگ را تعیین می‌کند؛ اراده مردم آن خواهد بود؛ چه برای ایرانی‌ها چه برای صهیونیست‌ها.

******

چرا مدل حمله به حزب‌‏‏الله درباره ایران صدق نمی‏‌کند؟

 روزنامه هم‌میهن نوشت:

حمله‌ی بامدادی اسرائیل در ۱۳ ژوئن - که گستاخانه‌ترین حمله به خاک ایران در دهه‌های اخیر بود - برای تکرار موفقیت‌های گذشته‌اش در لبنان طراحی شده بود اما این حمله جواب نداد. صبح همان روز جمعه، جت‌های جنگنده‌ی اسرائیل چندین حمله در سراسر ایران انجام دادند: ۶۰ غیرنظامی در یک برج مسکونی به شهادت رسیدند، چندین دانشمند هسته‌ای ارشد و فرماندهان ارشد نظامی ترور شدند و سایت‌های کلیدی پدافند هوایی و زیرساخت‌های هسته‌ای مورد اصابت قرار گرفتند.این حملات نشان‌دهنده‌ی تشدید خطر بالایی بود که تا حدی از کمپین سپتامبر ۲۰۲۴ اسرائیل در لبنان الگوبرداری شده بود؛ جایی که یک ترور هماهنگ، رهبری واحد نخبگان رضوان حزب‌الله و در نهایت، خود دبیرکل حسن نصرالله و جانشین احتمالی او، هاشم صفی‌الدین را از میان برداشت.

این طرح «شوک و وحشت» در لبنان، جایی که اطلاعات اسرائیل نفوذ عمیقی به دست آورده بود، تا حدودی موفقیت‌آمیز بود. با این حال، در تهران، با مردمی بسیار مقاوم‌تر روبه‌رو شد. در حالی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با صدای بلند از ایران خواست از حق غنی‌سازی هسته‌ای خود صرف‌نظر کند، رویکرد چماق و هویج را با تحریم‌های «فشار حداکثری»، تهدیدهای نظامی و مذاکره دنبال کرد تا تهران را متقاعد کند که در طول مذاکرات غیرمستقیم، خواسته‌های یکجانبه خود را بپذیرد. این الگو پیش از این در درگیری اوکراین و روسیه پس از بن‌بست‌های مذاکره، شامل عملیات در عمق روسیه و حمله به بمب‌افکن‌های استراتژیک روسیه، تکرار شده بود. ماه‌ها، تهران مدل حمله اسرائیل به حزب‌الله را به عنوان یکی از سناریوهای احتمالی حمله به ایران محاسبه کرده بود. بر این اساس، اقداماتی برای جایگزینی سریع فرماندهان در چنین رویدادی انجام شد. با این حال، حداقل از نظر تاکتیکی، اسرائیل همچنان توانست با حملات خود، که عمدتاً ناشی از نفوذ داخلی و عملیات خرابکاری بود، ایران را شوکه کند.

اما پاسخ ایران سریع بود. ظرف ۷۲ ساعت، تهران سه عملیات تلافی‌جویانه قابل توجه را آغاز کرد. پدافند هوایی بازسازی شد، واحدهای پهپادی دوباره درگیر شدند و پست‌های فرماندهی کلیدی دوباره پر شدند. فیلم‌ها و تصاویر اهداف اسرائیلی که توسط مهمات ایرانی مورد اصابت قرار گرفتند، به زودی به صورت آنلاین پخش شدند و نشان‌دهنده بهبود عملیاتی و پیام‌رسانی استراتژیک تهران بود.

تل‌آویو به اشتباه فرض کرده است که استراتژی لبنان قابل تغییر است. چندین محاسبه اشتباه، طرح کپی‌پیست آن برای سرنگونی رهبری ایران را تضعیف کرد.

اول، فرماندهی نظامی ایران گسترده، باتجربه و به سرعت قابل جایگزینی است. برخلاف حزب‌الله، یک بازیگر غیردولتی با منابع محدودتر، ایران عمق و افزونگی را در سراسر نیروهای مسلح خود حفظ می‌کند. سرتیپ ابوالفضل شکارچی به این ظرفیت اشاره کرد و فرضیات اسرائیل مبنی بر اینکه چند ترور می‌تواند دفاع ملی را فلج کند، رد کرد.

دوم، جغرافیا اهمیت دارد. وسعت ایران امکان پراکندگی استراتژیک دارایی‌های حیاتی را فراهم می‌کند. جت‌های اسرائیلی ممکن است به‌طور خلاصه به گره‌های کلیدی غربی نفوذ کرده باشند، اما بخش زیادی از زیرساخت‌های ایران همچنان در سرزمین‌های شرقی و مرکزی آن قرار دارد. دکترین نظامی این کشور حول چنین عمقی بنا شده است.

سوم، درحالی‌که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در نفوذ به حلقه‌های فرماندهی ایران موفق شد، اما به تسلط کامل دست نیافت. جمهوری اسلامی ظرفیت عملیات ضداطلاعاتی را حفظ کرده است و در روزهای پس از حمله، طبق گزارش‌ها، امنیت داخلی چندین سلول جاسوسی را که عامل بیشتر انفجارهای اخیر بودند، منهدم کرده است.

اما شاید بزرگترین اشتباه تل‌آویو در برداشت آن از انسجام داخلی ایران نهفته باشد. به نظر می‌رسد نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، معتقد بود که یک حمله ناگهانی خارجی، نیروهای مخالف در داخل ایران را فعال می‌کند؛ جدایی‌طلبان، شبه‌نظامیان و منتقدان دولت را برای بی‌ثبات کردن کشور آزاد می‌کند. این محاسبه سابقه‌ای به همان اندازه ناآگاهانه دارد: صدام‌حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق، در دهه ۱۹۸۰ اشتباه مشابهی مرتکب شد. اما وحدت سیاسی ایران در مواجهه با تهدیدات خارجی بارها نشان داده شده است. حتی بخش‌هایی از جامعه که منتقد جمهوری اسلامی هستند، هنگام مواجهه با تجاوز خارجی، صفوف خود را بسته‌اند. این یک ملی‌گرایی است که نه از تبلیغات دولتی، بلکه از حافظه جمعی جنگ‌ها، تهاجم‌ها و انزوا ساخته شده است. تل‌آویو در عرض سه روز کوتاه، ۲۲۴ تبعه ایرانی، که اکثر آنها غیرنظامی بودند را کشته و چندین ساختمان مسکونی را به ویرانه تبدیل کرده است. این سطح از تحریک عواقبی دارد. در این درگیری، بازدارندگی ایران نه‌تنها نظامی است، بلکه اجتماعی نیز هست.

******

گفت‌وگوی نتانیاهو با اینترنشنال؛ کارگر به کارفرما رسید

روزنامه فرهیختگان نوشت:

اینکه دوباره اینترنشنال گفت‌وگویی با نتانیاهو تنظیم و منتشر می‌کند نشان از ترس دارد. همانطور که دوسال و چندماه قبل‌تر هم گفت‌وگوی زراعتی و نتانیاهو از سر ترس بود. آن موقع نتانیاهو از این می‌ترسید که زن، زندگی، آزادی متوقف شود و هرچه کاشته از بین برود، حالا از این می‌ترسد موشک‌ها کارش را تمام کنند و با فرسایشی شدن جنگ صدای ساکنان تحمیلی فلسطین اشغالی دربیاید. با این همه هنوز یک سؤال برای ما باقی مانده؛ نتانیاهو از چه چیز زراعتی خوشش آمده که دائم و تنها با او گفت‌وگو می‌کند؟

آدم یاد دهه 60 می‌افتد و مجری‌های فارسی‌زبان رادیو‌های عراق؛ همان‌هایی که خوزستانی‌ها وقتی موجشان را می‌گرفتند قبل از آنکه گوینده داهنش را باز کند، چند ناسزای سزاوار نثارشان می‌کردند. کمی که آدم بیشتر فکر می‌کند مورد زراعتی و اینترنشنال نباید چندان برای ما عجیب باشد، برای مایی که در حافظه تاریخی مردم، خاطرات جنگ هنوز باقی‌ است. شاید شوک‌آور باشد اگر بفهمیم پشت بی‌سیم دشمن کسی به زبان فارسی حرف می‌زند، اما این اتفاق چندان هم امر عجیبی نیست. عجیب‌تر از همه آن است که از بی‌سیم دشمن صدای کسانی را بشنویم که روزی می‌گفتند ما سیاسی نیستیم و اصلاً به سیاست کاری نداریم ولی حالا صدا‌هایشان از پشت همان تریبون‌ها می‌آید. بله! روزگار آدم‌ها را تغییر می‌دهد و جنگ چقدر خوب همه‌چیز را روشن می‌کند. ترس آدم‌ها را لو می‌دهد.

دست‌ها را رو می‌کند. نتانیاهو، زراعتی، خطیبی و... به وضوح از چیز‌هایی می‌ترسند که اگر رقم بخورد، دیگر چیزی از آن‌ها باقی نمی‌ماند. ولی اگر راستش را بخواهید این ترسناک است که همه این چیز‌ها را فراموش کنیم، اینکه پس از کمپین راه انداختن‌ها، چند هفته دیگر یادمان برود. این گزارش هم برای همین است به قول محمود درویش، خبر آن چیزی نیست که دیده یا شنیده می‌شود، آن چیزی‌ است که نوشته می‌شود. درویش می‌گوید یک مورخ اسرائیلی بود که با آنکه می‌دید اسرائیلی‌ها بیروت را محاصره کرده‌اند، اما قبول نمی‌کرد تا روزنامه محلی‌شان خبرش را اعلام کند. به امید اینکه این نوشته‌ها هم انقضا نداشته باشد.

******

رابطه مستقیم مزدوری و نابرابری

حسین راغفر، تحلیلگر اقتصادی معتقد است که علاوه بر حمله به خاک ایران، وجه دیگر وارد شده به امنیت ملی، ماجرای همکاری عده‌ای در داخل با دشمن صهیونی است که وی ریشه‌های آن را عواملی نظیر تضعیف مداوم ارزش پول ملی و افزایش شدید نابرابری‌های اجتماعی می‌داند. بخش‌هایی از مصاحبه وی با سایت انصاف‌نیوز به شرح زیر است:

* پاسخ نظامی به تجاوز اسرائیل، موجب ترمیم شوکی شد که در ۱۸ ساعت اول حمله به کشور در میان مردم پیش آمده و این پرسش‌ها را به وجود آورده بود که پس پدافند هوایی کجاست؟ این‌همه از دست رفتن فرماندهان ارشد نظامی چرا؟ این‌همه از دست رفتن دانشمند هسته‌ای چرا؟ این‌های پرسش‌های مهمی بوده و هست که باید در وقت مناسب مطرح و پاسخ داده شود.

* تجربه تاریخی نشان می‌دهد در دنیایی که منطق زور و قدرت بر آن حاکم است، صلح از راه اقتدار نظامی قابل دست‌یابی خواهد بود. هم‌چنان که پاسخ‌های موشکی ایران به اعتراف رسانه‌های اسرائیلی، شرایط بسیار وخیمی را برای آنان ایجاد کرده که برای‌شان قابل تحمل نیست. در دنیایی که رئیس‌جمهور آمریکا گستاخانه از ضمیمه‌کردن خاک کشورهای دیگر به خاک خود سخن می‌گوید و هیچ واکنش مناسبی از نهادهای بین‌المللی دریافت نمی‌کند، هیچ راهی برای ایجاد صلح جز پاسخ نظامی مقتدرانه به هر تجاوزی وجود ندارد. در برابر منطق زور، جز با زور نمی‌توان موفق بود.

* وجه دیگر ضربه وارد شده به امنیت ملی، ماجرای همکاری عده‌ای در داخل با دشمن است که من آن را ناشی از تضعیف مداوم ارزش پول ملی و افزایش شدید نابرابری‌های اجتماعی می‌دانم.

* در 36 سال اخیر، سیاست‌های اقتصادی نابرابرساز، بسیاری را از فرصت‌ها رشد محروم کرده است. افرادی که آینده‌ای از آن خود نمی‌بینند، کاملا برای همکاری با هر عامل خارجی ضدمیهنی آماده خواهند بود.

* سیاست‌های اقتصادی اجراشده در دولت‌های پس از جنگ، یک اولیگارشی هار پدید آورده که به اسم خصوصی‌سازی و تقویت بخش خصوصی، منابع عمومی و متعلق به آحاد مردم را از چپاول کرده و متاسفانه دولت را هم به تسخیر خود درآورده است.

******

زیباکلام: پشت‌کردن به جمهوری اسلامی را صحیح نمی دانم

صادق زیباکلام در روزنامه هم‌میهن نوشت:

شاید کمتر کسی در دو دهه گذشته وجود داشته باشد که به اندازه منِ صادق زیباکلام از عملکرد و سیاست‌های مختلف جمهوری اسلامی، انتقاد کرده باشد. به گونه‌ای که بسیاری از آنچه که در دو دهه گذشته گفته‌ام، عملاً جا افتاده است. مثلاً اینکه چه کسی این رسالت را به ما داده است که اسرائیل را باید نابود کنیم؟ یا اینکه انقلاب اسلامی اصلاً برای مرگ بر آمریکا نبوده است و یا اینکه هسته‌ای به جز اینکه منافع ملی کشور را نابود کرد، فایده نداشته است. موضع‌گیری‌هایی که من داشته‌ام، بسیار تند و تلخ بوده و بعضاً هم به علت همین موضع‌گیری‌ها، علیه من اعلام جرم شده است و زندان هم رفته‌ام.

اما سوالی که منِ صادق زیباکلام، در این وضعیت از خودم دارم این است که این نظامی که تو، طی سال‌های سال، به بسیاری از سیاست‌هایش انتقاد داشته‌ای و این سیاست‌ها را درست نمی‌دانی، حالا به‌دنبال حمله خارجی، درگیر شده است. صادق زیباکلام، در این وضعیتی که ایران با اسرائیل درگیری نظامی پیدا کرده، چه تصمیمی خواهد گرفت؟ پاسخ من این است که من با همه انتقاداتی که نسبت به جمهوری اسلامی دارم و خیلی از آنها انتقادات تندی است، پشت کردن به جمهوری اسلامی را در این شرایط صحیح نمی‌دانم و نمی‌توانم این جمله را بگویم که این جنگ به من مربوط نمی‌شود و این جنگ بین نظام جمهوری اسلامی و اسرائیل است. 

موضوع پایانی، حرفی است که با برخی ایرانی‌ها دارم. به آنها می‌گویم که بیایید و از اسرائیلی‌ها یاد بگیرید. قبل از هفت اکتبر، صدها هزار اسرائیلی، علیه نتانیاهو تظاهرات کردند و مخالف او بودند؛ اما آیا هیچ‌کدام از آنها بعد از هفت اکتبر و آغاز جنگ؛ با حماس همکاری کردند؟ ما حداقل از آنها یاد بگیریم. اسرائیلی‌ها با همه انتقاداتی که داشتند، حمایت نکردند و همچنان به نظام حاکم وفادار ماندند.

******

راه پایان جنگ از نگاه خاندوزی

وزیر اسبق اقتصاد گفت: «از فردا به‌مدت ۱۰۰ روز، هیچ نفتکش و محموله LNG نباید بتواند از تنگۀ عبور کند مگر با تایید ایران.»

احسان خاندوزی، وزیر اسبق اقتصاد، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس عبور از تنگه هرمز را منوط به کسب اجازه از دولت ایران دانست.

او در این زمینه نوشت: «به‌مدت ۱۰۰ روز، هیچ نفتکش و محموله LNG نباید بتواند از تنگۀ عبور کند مگر با تایید ایران. این سیاست اگر «به‌موقع» اجرا شود تعیین‌کننده است. هر تاخیر در اجرای آن، یعنی تحمل بیشتر جنگ در داخل خاک. نبرد ترامپ را باید با ترکیب اقتصاد-امنیت خاتمه داد».

******

هشدار شدیدالحن آیت‌الله نوری همدانی در پی یاوه‌گویی ترامپ

آیت‌الله نوری همدانی، مرجع تقلید شیعیان هرگونه تعرض به مرجع بزرگوار و رهبری امت اسلامی را تعرض به اساس اسلام و به جان کل مسلمانان دانست که با واکنش سخت و کوبنده ملت مؤمن ایران و همه آزادگان جهان مواجه خواهد شد.

ایشان بیان کردند: «رئیس جمهور جنایتکار آمریکا که در کارنامه سیاه خود جز قتل و غارت و آدم کشی چیز دیگری ندارد و پیوسته از جنایات رژیم سفاک صهیونیستی حمایت نموده، در یک اظهار نظر احمقانه نسبت به ساحت مقام مرجعیت و رهبری انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله آقای خامنه‌ای (مدّظله‌العالی)، جسارت نموده است. این شخصیت بزرگ، پرچم‌دار عزت اسلام و فریادرس مظلومان امت اسلامی در عصر حاضر هستند. دشمنی سران استکبار با این وجود شریف، نه از سر قدرت، بلکه از شدت درماندگی و هراس آنان از گسترش بیداری اسلامی و نفوذ گفتمان مقاومت در سراسر عالم است.

ما اعلام می‌کنیم که هرگونه تعرض به مرجع بزرگوار و رهبری امت اسلامی تعرض به اساس اسلام و به جان کل مسلمانان محسوب می‌شود و با واکنش سخت و کوبنده ملت مؤمن ایران و همه آزادگان جهان مواجه خواهد شد. آمریکا و حاکمان ستم‌پیشه آن باید بدانند که این تهدیدها نه‌تنها خللی در اراده ملت ما ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب استحکام بیشتر صفوف امت اسلامی خواهد شد. همگان بدانند که وعده خداوند متعال تخلف‌ناپذیر است».

******

درخواست چهره‌ها از مردم ایران: «اینترنشنال» را خاموش کنید

«مجتبی جباری» مربی فوتبال سرشناس کشورمان در یک استوری اینستاگرامی به هموطنان توصیه کرد با خاموش کردن شبکهٔ اینترنشنال و مسدودسازی حساب‌های کاربری این شبکه و مجریانش، با این رکن مهم اتاق جنگ دشمن صهیونیستی مبارزه کنند.

او در این پیام نوشت: «هم‌وطن عزیز؛ شبکهٔ تروریستی اینترنشنال، رکن مهم اتاق جنگ دشمن صهیونیستی است که بی‌پروا در حال عادی‌سازی تجاوز و کشتار مردم و غیرنظامیان، ترور و بمباران است. این شبکه همچنین با هدف جنگ روانی، در حال وحشت‌آفرینی میان مردم با بزرگ‌نمایی قدرت نظامی اسرائیل و کوچک‌نمایی قدرت ایران است. با خاموش کردن این شبکه و بلاک کردن اکانت‌های آن و مجریانش، با آن مبارزه کنید.»

پیش از این «یوسی میلمان»  تحلیلگر امور اطلاعاتی در روزنامهٔ صهیونیستی هاآرتص نوشته بود: «ایران اینترنشنال یک شبکهٔ متعلق به موساد به شمار می‌رود. موساد اطلاعاتی را که نمی‌خواهد به نام خودش منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر می‌کند.»

«باراک راوید» خبرنگار صهیونیست وبگاه عبری «واللا» و وبگاه آمریکایی «آکسیوس» نیز پیش‌تر اذعان کرده بود که «موساد به طور منظم از شبکهٔ ایران اینترنشنال به عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده می‌کند.»

قبل از آن هم «محمد منظرپور» سردبیر سابق BBC طی یک افشاگری گسترده از انتقال مدیریت اینترنشنال از عربستان به سازمان جاسوسی موساد پرده برداشته بود.
علی افشاری از نیروهای اپوزیسیون که در خارج از کشور زندگی میکند نیز خواستار تحریم اینترنشنات اهدشد و اعلام کرد دیگر با این شبکه گفتگو نخواهد کرد .

رژیم صهیونیستی شهریور ۱۴۰۱ به خبرنگار شبکهٔ ایران اینترنشنال اجازه داد از داخل یک پایگاه نظامی این رژیم در سرزمین‌های اشغالی فلسطین برنامه تهیه کند. انتقال بخش قابل‌توجهی از اعضا و امکانات این شبکه به فلسطین اشغالی در سال ۱۴۰۲ نیز وابستگی مستقیم این شبکه به رژیم صهیونیستی را اثبات کرد. نتانیاهو، نخست‌وزیر خونخوار رژیم صهیونیستی هم کمی بعد از آغاز تجاوز به کشورمان در ۲۳ خرداد در ارتباط زندهٔ تلویزیونی با مجری این شبکه مصاحبه کرد.

گفتنی‌ست تا کنون جمعی از چهره‌های شناخته‌شدهٔ کشورمان، از جمله زانکو، مجید واشقانی، مصطفی راغب، وحید رهبانی، جواد قارایی، حسین لامعی، سجاد افشاریان، بابک خواچه‌پاشا، سحر اسداللهی، سوگل طهماسبی، بیژن بنفشه‌خواه، مژده لواسانی، المیرا شریفی‌مقدم و... به کارزار تحریم اینترنشنال صهیونیستی پیوسته‌اند.

******

جعفر پناهی و بیانیه خفت‌بارش

فرهیختگان نوشت:

اینکه نهادهای «فرهنگی/هنری» غربی در بیست سال اخیر اعتبار و هویت قرن بیستمی خود را از دست داده‌اند بر کسی پوشیده نیست. نه جایزه صلح نوبل معنای صلح‌خواهی می‌دهد و نه اهدای نخل طلای کن براساس زیباشناسی سینمایی اتفاق می‌افتد. این نهادها صرفا اهرم‌هایی هستند از سوی «غربِ خبیث» برای تحت فشار گذاشتن «فرهنگ بومی» جوامع شرقی. مثالش همین مورد اخیر جشنواره فیلم کن است. جایی که در حضور آثار سینمایی برجسته، جایزه به نافیلمی می‌رسد که خوب شعار می‌دهد و اوامر غربی را برای غربی‌ها در قالب شعارهای صدمن‌یه‌غاز تکرار می‌کند. اینکه در سال ۱۴۰۱ چه اتفاقی در ایران افتاد نیاز به فهم درونی از پیچیدگی‌های جامعه ایران دارد نه بازی براساس الگوهای "غربِ خبیث". جعفر پناهی و امثالهم در نگاهی خوش‌بینانه برده «غرب خبیث» هستند و البته براساس دیدگاه واقع‌بینانه خائن به آرمان‌های تاریخی ایران و ایرانیان.

البته که جعفرِ «وسط‌باز» دوره‌های مختلفی داشته؛ از خرابکاری در حین صحبت سید مرتضی آوینی در ابتدای دهه هفتاد که شبیه به کودکی نادان در میان سخنرانی عاقلانه یک مرد، نویز ایجاد می‌کند تا جعفر همین اواخر که با آن ژست حال‌بهم‌زنِ آمیخته به خون قربانیان ۴۰۱، سرمست از بردن جایزه، شیهه خوشحالی می‌کشد. پناهی دهه هفتاد فیلمسازی بود که از دستیاری عباس کیارستمی به تقلید ناشیانه از آثار او رسید و البته تا قبل از فیلم سیاه‌نمای "دایره" هنوز تبدیل به عروسک‌ خیمه‌شب‌بازی «غرب خبیث» نشده بود. اشتباه سیستم فرهنگی در مدیریت امثال او، کار را به جایی رساند که بعد از "طلای سرخ" و "آفساید" پناهی کامل خرجش را از جامعه ایران سوا کرد. اتفاقات سال ۸۸، بالماسکه‌ای که برایش در فستیوال ونیز و فستیوال‌های بعدی به راه انداختند، جعفرِ بی‌اعتنا به منافع ملی ایرانیان را به جایی رساند که فکر کرد زبان مردم ایران است. توهم خالص.

اما حقیقت چیز دیگری است؛ ای جعفرِ «وسط‌باز» و جنگ‌طلب؛ تو فقط زبان/صدای خودت هستی و نه هیچ کس دیگر. منافع ملی ایران را ایرانیان تعیین می‌کنند و نه تو که صرفا مزدور/بله‌قربان‌گوی استعمار غربی هستی. کسی که در میانه جنگ، موضعی هم‌راستا با دشمن اتخاذ می‌کند خائن است و متجاوز به حقوق ملت. دوره بازی امثال تو مدت‌هاست که به پایان رسیده. جایزه مفتضحانه کن نه به کارنامه کم‌مایه تو اعتبار می‌دهد و نه معانی ضمنیِ سیاسی برای مردم ایران می‌سازد. در خلا انتزاعی خودت و همپالکی‌های ضدملی‌ات دست و پا می‌زنی و صدای خیانت منتشر می‌کنی. شرم بر تو! اما این را بدان و آگاه باش که در نظم فرهنگی جدید ایرانیان جایی برای تو و امثال تو نیست. شما خائنین با موضع خائنانه اخیر برای همیشه به زباله‌دان تاریخ فرهنگی ملت ایران پیوستید.