مرجعیت‌سازی خودساخته از سلبریتی‌ها 

سامان مهراد، گروه اجتماعی الف،   4020803098 ۶۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
مرجعیت‌سازی خودساخته از سلبریتی‌ها 

فضای رسانه‌ای کشور، آکنده است از پرخاش و هجمه به سلبریتی‌ها و جنس این تاخت و تازها به بازخواست شباهت دارد. می‌گویند چرا فلان ستاره سینما و بهمان چهره مشهور، در خصوص موضوعی خاص، موضع‌گیری کرده یا نکرده و این سرآغازی است بر حملات پردامنه.

از سویی دیگر، اگر در مسائلی دیدگاه سلبریتی‌ها بر خط‌مشی رسانه‌های حمله‌کننده منطبق و یا از همپوشانی نسبی برخوردار باشد، همین رسانه‌هایی که تا دیروز آتش توپخانه‌هایشان فعال بود، تریبونی می‌شوند برای بازتاب این اظهارات و موضع‌گیری‌ها.

ذکر مثالی متاخر، موضوع را روشن‌ می‌کند. در ماجرای حمله رژیم‌صهیونیستی به مردم غزه و کشتار این رژیم، برخی رسانه‌ها به نکوهش سلبریتی‌ها مبنی بر سکوتشان و محکوم نکردن اقدامات اسرائیل پرداختند اما پس از چند روز که برخی لب به همدردی با فلسطینی‌ها گشودند،‌ ورق برگشت و مواضعشان در رسانه‌های منتقد با آب و تاب بازتاب یافت. 

پیام این قبیل اقدامات چیست و چه نکته‌ای را به ذهن متبادر می‌کند؟ اینکه رسانه‌های داخلی به دست خود و به‌شکل خودخواسته‌ای در حال مرجعیت‌سازی از سلبریتی‌ها هستند. تصویر‌سازی از آنان به‌گونه‌ای است که گویا سلبریتی‌ها کنشگر اصلی و مهم‌ترین عامل اثرگذار بر افکارعمومی‌اند و جامعه تشنه شنیدن و دیدن سخنان آنان است و باید به هر ماجرایی ورود کنند، در صورتی که اینگونه نیست. هر چند این قشر را می توان یکی از متغیرهای اثرگذار بر روی باور و رفتار بخشی از مردم قلمداد کرد اما متغیر اصلی خواندن آنان خطایی است بزرگ.

واقعاً ورود طیفی قشری‌نگر به ماجرایی سیاسی، تاریخی و فرامرزی، محکوم‌کردن یا نکردن آن و اتخاذ موضع چه تاثیری داشته و یا چه گره‌ای را باز می‌کند که برخی دوان‌دوان در پی آن می‌دوند؟ رسانه‌هایی که در این مسیر قدم برمی‌دارند به پیامدهای اقدامات خود مبنی بر اعطای جایگاه و مرجعیت خودساخته به آن‌ها اندیشیده‌اند؟

نمی‌توان هم سلبریتی‌ها را در خصوص پا نهادن به هر حوزه‌ای به باد انتقاد گرفت و هم انتظار موضع‌گیری در برخی مسائل را داشت. این نوع اقدامات، مصدق همان یک بام و دو هوا رفتارکردن است.

هر اندازه که نقدهای تند و تیزی را به سلبریتی‌ها وارد کنیم، رفتارهایشان را مورد نکوهش قرار دهیم و چپ و راست آنان را مورد نوازش قرار دهیم که چرا بیش از اندازه اظهارنظر می‌کنند، به همه مسائل ورود کرده و در مقام دانای‌کل قرار می‌گیرند اما نمی‌توان خطای رسانه‌های داخلی را نادیده گرفت.

نقش اصلی در ضریب‌دادن به این طیف، مرجعیت‌سازی، اسوه‌سازی و اعطای پایگاه اجتماعی به آنان را همین رسانه‌هایی برعهده داشته‌اند که امروز به منتقدشان بدل گشته‌اند. آن‌ها به گونه‌ای رفتار کرده‌اند که ضرورتاً تحولات پیرامونی ما باید در آینه سلبریتی‌ها بازتاب یابد!

هر چند باید ناقد آن بخشی از مردم بود که چشم و گوش بسته و چه بسا به دلایل نقصان‌های فرهنگی از این طیف دنباله‌روی می‌کنند اما موتور محرکه «سلبریتی‌پروری» در رسانه‌های داخلی ما بوده که در نهایت به آنان مرجعیت بخشیده و پوپولیسم را تعمیق کرده است.