وقایع رخ داده در شرح کشور حاکی از آن است که باید برای تامین امنیت و آسایش مردم آن خطه و کشور، طرحی نو درانداخت. از دستاندازی حکومت طالبان در مسئله حقابه هیرمند گرفته تا تعدد وقایع تروریستی و حتی گردنکشی برخی چهرههای مذهبی – سیاسی، مهمترین چالشهای امنیتی شرق کشور در ماههای اخیر بوده که تلاش بر عدم برخورد سخت با آنها موجب برافروختهشدن آتش این معضلات امنیتی شده است.
هر چند مواضع رسمی، همواره دلالت بر حل و فصل این چالشها و مواجهه متناسب با آنها دارد اما واقعیت آن است که با وجود تلاشهای صورتگرفته، بسیاری از این شکافهای امنیتی حل نشده باقی مانده و این دملهای چرکین هر از گاهی دوباره در قامت جدیدی سر بر آورده است.
میتوان اینگونه تعبیر کرد که تا کنون سطح مواجههها در حد مُسکنی بوده که التهاب و ورم این دملهای چرکین را کاهش داده اما راهی جز درمان اساسی نیست. به اقداماتی نیاز است که ریشه این دمل و غددهای چرکین را کنده و شاید راهی جز جراحیهای پیچیده و پرهزینه برای بازیابی امنیت آن خطه نباشد.
مستلزم این مسئله، درک درست از واقعیات موجود است. باید در داخل به این باور رسید که سیر وقایع شرق کشور به مرحله تهدید جدی رسیده و روشهای گذشته پاسخگو نخواهد بود. نیاز است که به مخلین داخلی امنیت و جریانها، گروهکها و حکومتهایی که به آسایش و امنیت کشور خلل وارد میکند، این پیام مخابره شود که ایران در تامین منافع خود هیچ خطقرمز و مانعی را متصور نیست و برای نیل به این اهداف، تردیدی به خود راه نخواهد داد.
اما شرایط تحقق این امر چیست؟ آیا همچنان میتوان با ابزار دیپلماسی و یا هشدار به طرفهای مقابل و حتی برخوردهای سطحی سخت با این تهدیدات مقابله کرد؟ پر واضح است که اگر این راهبردها موفقیتآمیز بود، چنین رخدادهای امنیتی که موجب شهادت نیروهای جان بر کف مرزبانی و انتظامی آن مناطق شود رخ نمیداد و یا در سطحی دیگر حکومت مرتجعی چون طالبان برای ادای دین خود در خصوص حقابه هیرمند متوسل به چنین بازیهای رقتانگیزی نمیشد و حتی برخی چهرهها، امروزه در لوای دفاع دروغین از مردم، باورهای ارتجاعی خود را فریاد نمیزدند.
ما عمیقاً با یک تهدید جدی مواجهیم که هر نوع اهمالکاری در آن خلل جدی به امنیت و فراتر از آن اعتبار کشور وارد خواهد کرد. باید پیش از تعمیق و جدیتر شدن این چالشها هشدارهای لازم را داد و خطراتی که برایمان متصور است را ترسیم کرد.
همانگونه که مسئله جمهوریآذربایجان در گذشته با بیتوجهی مواجه شد و امروز به یک معضلی مهم بدل گشته و حتی مهمتر از آن پایگاهی برای حضور نیروهای رژیمصهیونیستی و تهدیدی واضح برای ماست، نباید مسئله شرق کشور به چنین سرنوشتی دچار شود. هر چند قدرت فراگیر ایران و در مقابل، ضعف جبهه شمال و شرق کشور اظهر منالشمس است اما نکته اصلی، عدم پرداخت هزینه بیشتر از سوی ما و عمیقتر نشدن مخاطرات درون و برونمرزی ماست.
دشمنان کشور باید طعم قدرت سخت تولیدشده ایران را بچشند و این تنها به اراده نهادها و تصمیمگیرندگانی بستگی دارد که راهبردهایشان به نقطه کنونی منتهی شده. راهی جز بالابردن هزینه اقدامات امنیتی علیه ایران وجود ندارد و فراموش نکنیم که کابرد سلاحهایی که حاصل مجاهدت دانشمندان ایرانی است، برای استفاده و به کارگیری در چنین مواقعی است!